اوایل مرداد امسال مردی قدم در دادسرای ویژه سرقت گذاشت و خبر از دستبرد سارقان به خانه پدرش داد. وی گفت: پدرم مردی ثروتمند است و تنها زندگی میکند. او گاهی دچار فراموشی میشود، به همین دلیل تمام مدارک و اموال او را در یکی از آپارتمانهایش نگهداری میکردیم و پدرم به آنها دسترسی نداشت اما دیروز که برای سرکشی به آن آپارتمان رفته بودیم متوجه شدیم سارقان وارد آنجا شده و همه مدارک، اسناد و لوازم خانه را سرقت کردهاند. ظاهرا سرقت چند روز قبلتر رخ داده بود و بعد از پیگیری اسناد سرقت شده متوجه شدیم که فردی با سوءاستفاده از مدارک پدرم، آپارتمان او را به زنی فروخته است.
نقشه مرد آشنا
با دستور دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت، گروهی از مأموران وارد عمل شدند و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان آغاز شد. مأموران با حضور در محل سرقت و بررسی نحوه ورود دزدان به آنجا به این نتیجه رسیدند که پای یک فرد آشنا در میان است. فردی که خبر از وجود اسناد و مدارک باارزش در این محل را داشته و میدانسته که کسی در آنجا زندگی نمیکند.
در ادامه تحقیقات ابعاد بیشتری از این ماجرا رازگشایی شد. بررسیها حکایت از این داشت آپارتمان پیرمرد که به زنی جوان فروخته شده، در یکی از دفترخانههای تهران معامله شده است. مأموران برای انجام تحقیقات به محل دفترخانه رفتند و معلوم شد که هنگام معامله، مردی، نقش پیرمرد (صاحب املاک) را بازی کرده و تمام املاکش را که ۱۵ میلیارد تومان ارزش داشته به نام فردی به نام فرشاد انتقال داده و این فرد یکی از آپارتمانها را به زن جوان فروخته است.
در بازبینی تصاویر دوربین مداربسته معلوم شد مردی که نقش پیرمرد را بازی کرده بود بسیار به او شباهت داشته و این یعنی تبهکاران نقشهای کاملا حساب شده برای تصاحب املاک شاکی داشتهاند.
کسی که املاک به نام او منتقل شده بود، فرشاد نام داشت و وقتی مأموران تصویر او را به پیرمرد نشان دادند، وی فورا او را شناخت و گفت مدتی قبل با این مرد در پارک آشنا شده است. همین کافی بود تا دستور بازداشت فرشاد صادر شود و تحت تعقیب پلیس قرار بگیرد.
کلاهبرداری و سرقت
ماموران پلیس خیلی زود مخفیگاه متهم را پیدا کردند و او را به دام انداختند. او در بازجوییها چارهای جز اقرار به سرقت و کلاهبرداری ندید. مرد جوان گفت: چند وقت قبل برای هواخوری به پارک رفته بودم که با مالباخته آشنا شدم. شروع کردیم به صحبت و متوجه شدم پولدار است و ۳ ملک به نامش است. وسوسه شدم املاکش را تصاحب کنم و برای اجرای این نقشه ابتدا باید اعتماد او را جلب میکردم.
وی ادامه داد: رفتوآمدهایم با پیرمرد تنها شروع شد و سعی میکردم در انجام کارهایش به او کمک کنم. کارهایی مانند نظافت خانهاش، خریدهای بیرون و هرکاری که باعث میشد او به من بیشتر اعتماد کند.آنطور که متوجه شدم املاک مرد تنها حدود ۱۵ میلیاردتومان ارزش داشت و باید نقشه میکشیدم تا به شکل ماهرانهای اموالش را به نام خودم منتقل کنم. برای اجرای این سناریو، یک مرد معتاد سالخورده را استخدام کردم. او را به شکل ماهرانهای گریم کردم، طوری که کاملا شبیه پیرمرد شد. از سوی دیگر وقتی فهمیدم مدارک و اسناد در آپارتمانی دیگر نگهداری میشود، نقشه سرقت کشیدم. به آنجا رفتم و علاوه بر سرقت مدارک، وسایل خانه او را هم سرقت کردم. پس از آن به همراه همان فردی که او را گریم کرده بودم، راهی دفترخانه شدیم. او نقش پیرمرد را بازی کرد و با مدارکی که سرقت کرده بودم، ۳ ملک پیرمرد که حدود ۱۵ میلیاردتومان ارزش داشت را به نام خودم منتقل کردم.
متهم در ادامه گفت: بعد از این که املاک را به نام خودم منتقل کردم تصمیم گرفتم یکی از آنها را بفروشم. آگهی فروش دادم و زنی تماس گرفت و پس از توافق در دفترخانه قرار گذاشتیم. زن جوان حدود ۲ میلیارد تومان بهعنوان بخشی از قرارداد فروش را به حسابم واریز کرد و قرار شد مابقی را هم بهزودی واریز کند اما من لو رفتم. متهم در ادامه گفت: نقشهام این بود که ۲ ملک دیگر پیرمرد را هم بفروشم و از ایران فرار کنم اما لو رفتم و همهچیز نقش برآب شد.
پس از اقرار متهم و افشای حقایق، قاضی پرونده دستور بازداشت مرد معتاد و صاحب دفترخانه را نیز صادر کرد. چرا که در ادامه تحقیقات این احتمال مطرح شد که صاحب دفترخانه در نقل و انتقال سند خانهها با متهم همدست بوده است. به این ترتیب او بازداشت شد و اگرچه در بازجوییهای اولیه اصرار بر بیگناهی داشت اما در ادامه تحقیقات به همکاری با متهم در زمینه نقل و انتقال اسناد اعتراف کرد و برای هردو قرار قانونی صادر شده است. متهمان برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند و جستوجو برای بازداشت مرد معتاد که نقش مالباخته را اجرا کرده ادامه دارد.