پسر نوجوانی که شاید سنی بیش از ۱۶ یا ۱۷ سال ندارد در پاسخ به این سوال که تصور جهانی بدون سلبریتی مورد علاقهاش چگونه است؟، می گوید «جهان "ناقصی" است که یک "رکن اصلی" ندارد چراکه میلیونها طرفدار او بدون «الگو» می شوند و زندگی بی هدفی خواهند داشت» و اینگونه جهانی که در ایام نوجوانی خلاصه می شود به بودن یا نبودن یک سلبریتی یا هنرپیشه، پاسخ نوجوان دیگر را تعیین می کند که «ترجیح می دهم خودم نباشم اما سلبریتی ام باشد».
در روزهای گذشته ویدئوی یکی از برنامه سازان در فضای مجازی با واکنشهای متفاوتی از سوی صاحب نظران حوزه جامعه شناسی و روانشناسی مواجه شد. ویدئویی که در آن از نوجوانان دختر و پسر خواسته می شد جهان بدون حضور سلبریتی مورد علاقه شان را تصور و سپس احساس خود را بیان کنند. از گریه های دختران حاضر در این ویدئو بخاطر تصور دنیای بدون آن شخص خاص که دنیایی «طاقت فرسا» است و نمی توان در آن دنیا «دوام» آورد، گرفته تا دنیایی که بدون حضور آن فرد به عنوان یک الگو، «تمام» می شود و تصورش هم آدم را «افسرده» و «بی انگیزه» می کند؛ تمام پاسخها تامل برانگیز بود اما در اغلب پاسخ ها جمله مشترکی تکرار می شد؛ «تصوررش سخت است؛ ایشون نباشند من هم نیستم».
بگذریم از چرایی ساخت چنین برنامه ای که بی توجه به احساسات پاک دوره نوجوانی با دست مایه قرار دادن وابستگی عاطفی نوجوانان به یک سلبریتی خاص از آنها می خواهد احساسات خود را بیان کنند که به گفته صاحب نظران بزرگ کردن این احساسات منجر به تشدید وابستگی عاطفی نوجوانان می شود، اما آنچه حائز اهمیت است واکنش والدینی است که با تماشای این ویدئو نگرانیشان نسبت به وابستگی های عاطفی نوجوانشان نسبت به یک سلبریتی بیشتر شد.
به گفته روانشناسان دوره نوجوانی دوره فوران احساسات و وابستگی های عاطفی مقطعی است. وابستگی هایی که بعضا با تعصب همراه اند و با چسباندن پوستر آن سلبریتی به روی دیوار، دنبال کردن صفحات مجازی او، حضور در اکران فیلم ها و یا کنسرت ها و یا مسابقات او و ... نمایان می شود. احساساتی که لازم است والدین آنها را پذیرفته و با نوجوان خود همراهی کنند.
اغلب این احساسات و وابستگی ها مقطعی بوده و در صورت واکنش درست والدین و اطرافیان از بین خواهد رفت اما در چه مواردی این وابستگی ها تشدید شده و به جایی می رسد که نوجوان بین بودن خود در جهان و بودن آن سلبریتی، حضور سلبریتی را انتخاب می کند؟.
یافتن هویت خود و وابستگی به یک هویت خارجی در نوجوانی
دکتر آسیه اناری، عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور با بیان اینکه نوجوانی دوره الگوسازی و انقلابی فکر کردن است، جستجوی یک منشاء خارجی برای زندگی و الگوسازی را ویژگی اساسی نوجوانان دانست و به ایسنا گفت: نوجوانان در پی یافتن هویت خود هستند در راه دستیابی به آن ممکن است در ابتدا وابسته به یک سلبریتی، فوتبالیست، بازیگر و... شوند. در واقع پیش از یافتن هویت خود به یک هویت خارجی وابسته و به آن تکیه میکنند.
این روانشناس بالینی کودک و نوجوان معتقد است که انقلابی، هیجانی و طوفانی فکر کردن در دوران نوجوانی و پیروی کردن از چیزی بدون هیچ منطق منجر به این میشود که بعضا نوجوانان شیفته و وابسته یک سلبریتی شوند چراکه بدون وجود دلایل منطقی، تعصبی فکر کردن درباره یک امر ویژگی دوران نوجوانی است. درواقع علیرغم وجود احساسات زیاد در دوران نوجوانی، منطقی برای پشتوانه آن وجود ندارد.
وابستگی عاطفی نوجوان طبیعی است مگر آنکه...
به گفته این روانشناس کودک و نوجوان، اصولا این وابستگی های عاطفی در دوران نوجوانی امری طبیعی است مگر آنکه از حالت طبیعی خارج شده و بر روی امور زندگی روزانه نوجوان نظیر درس خواندن، خواب، تفریح، روابط اجتماعی و... اثر بگذارد و این امور را با اختلال مواجه کند.
وی با تاکید بر اینکه تمامی عوامل محیطی اعم از والدین که در مواجهه با احساسات نوجوانان قرار دارند نباید خیلی بر روی این احساس تمرکز کرده و آن را بزرگ کنند، تصریح کرد: اصولا این وابستگی های عاطفی در دوران نوجوانی امری طبیعی است به شرطی که ما خیلی بر روی آن دست نگذاریم. اگر با آن نرمال و طبیعی برخورد کنیم پس از مدتی از بین میرود. این وابستگیها نوعی قهرمان سازی و قهرمان پنداری است که به مرور زمان می گذرد چراکه علت آن غلبه احساسات و هویت یابی در ایام نوجوانی است به طوری که چند سال بعد همین نوجوانان به رفتار خود در این دوران میخندند و اغلب این وابستگیها در ۱۸ و ۱۹ سالگی از بین خواهد رفت مگر اینکه مشکلی زیر بنایی نظیر افسردگی وجود داشته باشد.
در چه صورتی این وابستگی تشدید می شود؟
اناری درباره اینکه تحت چه عواملی وابستگی و عشق به سلبریتیها از بین میرود و در چه شرایطی تشدید میشود، ادامه داد: اینکه عشق به سلبریتیها از بین می رود یا باقی میماند بستگی به برخورد محیط با این وابستگی عاطفی نوجوانان دارد. هرچه محیط کوبنده تر و با فشار بیشتری سعی در از بین بردن این عشق داشته باشد؛ به دلیل استقلال ورزی و میل به مخالفت ورزی در این دوران، نوجوانان بیشتر به سمت وابستگی به سلبریتی پیش می روند اما اگر محیط تعدیل کننده باشد، نوجوان را سرکوب نکند، نوجوان در حد مناسب تفریح و روابط اجتماعی بیرونی داشته باشد، والدین و اطرافیان دائما از نوجوان نپرسند چرا این سلبریتی را دوست داری؟ مگر این فرد چه ویژگی خاصی دارد؟ و به طور کلی نخواهند که نوجوان را متقاعد کنند؛ پس از مدتی این وابستگی عاطفی از بین خواهد رفت مگر اینکه این عشق فعالیتهای نوجوان را تحت تاثیر قرار دهد و به خواب و خوراک او تبدیل شود که در این شرایط باید از راهنمایی متخصصان و روانشناسان بهره گرفت.
به گفته این عضو هیئت رییسه انجمن روانشناسی بالینی کودک و نوجوان، در صورتی که نوجوان به خاطر وابستگی عاطفی خود به یک سلبریتی دائما از محیط بیرون منع شود، محیط خانواده در اندازهای غنی نباشد که بتواند تفریح و سرگرمی برای نوجوان فراهم کند، می توان گفت که وابستگی عاطفی شدید شده و در واقع تمام خواب و خوراک نوجوان به وضعیت و حال آن سلبریتی معطوف میشود.
عضو کمیته تخصصی روانشناسی بالینی کودک و نوجوان سازمان نظام روانشناسی در عین حال تاکید کرد که در مواردی بعضا وابستگی های مرض گونه به دلیل زیربنای افسردگی در نوجوانان و مشکلاتی در دلبستگی نیز میتواند منجر به وابستگی بیش از اندازه عاطفی نوجوانان به یک سلبریتی شود که در چنین شرایطی باید از متخصصان و روانشناسان کمک گرفت اما در ۹۰ درصد موارد با رفتار درست محیط بیرونی و حساس نکردن نوجوانان این وابستگی عاطفی پس از مدتی از بین خواهد رفت و تشدید نمیشود.
رفتارهای نمایشی نوجوانان و گریه در مقابل دوربین
عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور با اشاره به ویدئو منتشر شده که در آن نوجوانان برای دنیای بدون یک سلبریتی گریه میکنند، با انتقاد از برنامه سازانی که بیتوجه به احساسات و ویژگیهای دوران نوجوانی چنین سوالاتی را از نوجوانان میپرسند، خاطر نشان کرد: یکی از دلایل گریه این نوجوان حضور در جلوی دوربین است. به دلیل حضور در جلوی دوربین میل به نمایش دادن خود بیشتر می شود. بعضا شاید این نوجوانان واقعا چنین احساسی نداشته باشد. برخی رفتارها در ایام نوجوانی نمایشی است. نقد من به سازنده این برنامه است که در آن نوجوانان بنشینند و از احساسات خود نسبت به یک سلبریتی خاصی صحبت کنند.
وی ادامه داد: گریه کردن رفتاری نمایشی است. نوجوانی دوره رفتارهای نمایشی است، به طوری که نوجوان غیر هوشیارانه و بی آنکه بداند این رفتارهای نمایشی را برای جلب توجه انجام میدهند چراکه میخواهند از هر طریقی حتی عشق به یک سلبریتی و بازیگر خاص و منحصر به فرد باشند. اگر محیط بیرونی رفتار متعادلی داشته باشد، نوجوان را مسخر نکند، سعی در متقاعد کردن نوجوان نداشته باشد این وابستگی عاطفی فروکش میکند اما اگر دائما نوجوان را تمسخر و یا نصیحت کنند کند منجر به افزایش تعصب نوجوان نسبت به این وابستگی عاطفی میشود.
اناری تاکید کرد: چنین برنامههایی باعث می شود این علاقه و عشق در ایام نوجوانی بیشتر شود چراکه نوجوان توجه و حساسیت محیط بیرونی را جلب کرده است. هرچه محیط بیرونی توجه و حساسیت کمتری به این موضوع داشته باشد این وابستگی عاطفی از بین میرود و هرچه محیط بیرونی بیشتر بر آن تمرکز کند این وابستگی بیشتر میشود. نقد من به برنامه سازان است. باید آنقدر وجدان کاری داشته باشیم که نوجوانان را در این بازی ها نیندازیم.
نوجوان نباید «بیکار» باشد
این روانشناس کودک و نوجوان با تاکید بر لزوم مشغولیت نوجوانان برای جلوگیری از تشدید این وابستگیهای عاطفی، افزود: نوجوان نباید بیکار باشند. نوجوان بیکار عملا وقتش را با همین دلبستگیها می گذراند. باید استعداد نوجوانان را یافت و نوجوانان حتما باید یک علاقه غیر درسی پیدا و آن را دنبال کنند. باید دید نوجوانان در خلوت خود و به دور از دوربین چه رفتاری دارند. اگر نوجوانی خواب و خوراک و درسش به موقع است و در واقع کار و در زندگی طبیعی خودش را حفظ کرده اما بر روی یک سلبریتی یا بازیگر تعصب دارد، امری طبیعی است. وابستگی شدید عاطفی وقتی معنا میدهد که نوجوان جلوی دوربین نباشد و از هر رفتارطبیعی نظیر خواب و درس برای آن سلبریتی بگذرد. به صرف گریه این نوجوانان در جلوی دروبین نمیتوان گفت آنها وابستگی شدید و غیر طبیعی عاطفی دارند. اگر نوجوانی بر روی یک سلبریتی تعصب زیادی دارد اما کارکرد طبیعی زندگی خود را نیز حفظ کرده، این وابستگی عاطفی طبیعی است.
والدین با نوجوان همراهی کنند
اناری در پایان سخنان خود به والدین توصیه کرد: والدین نباید بخاطر این وابستگی عاطفی به نوجوان تذکر دهند و یا جلوی او را بگیرند. باید با نوجوان همراه شوند. اگر بازیگر یا خواننده را دوست دارد فیلم یا آهنگ او را به همراه نوجوان ببینند و بشنوند. در صورتی والدین باید نسبت به وابستگی عاطفی نوجوان واکنش نشان داده و از روانشناسان بهره ببرند که زندگی طبیعی نوجوان تحت تاثیر قرار گرفته باشد در غیر این صورت والدین باید او را همراهی کنند. نصیحت کردن نوجوان بدترین کار است. اگر والدین با نوجوان همراهی کنند بسیار سریع تر از آنکه فکر کنند این احساس از بین میرود.
والدین عشق نوجوان را به رسمیت بشناسند
دکتر نازنین حبیبی، مدیر تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور نیز با بیان اینکه از دوران کودکی عشق در درون افراد وجود دارد و به صورت عشق به والدین خود را نشان میدهد به ایسنا گفت: وقتی به دوران نوجوانی می رسیم برای پیدا کررن راه و رسیدن به استقلال بزرگسالی تغییراتی از جمله علاقمندی به دیگران ایجاد میشود و نوجوان احساس میکند از کسی خوشش آمده است. عشق در نوجوانی به اشکال مختلف احساس دوستی و صمیمیت بیش از حد با یک همکلاسی، عشق به یک سلبریتی و یا یک رابطه احساسی خارج از عرف بروز میکند. در این میان والدین باید احساس نوجوان را زمانی که نوجوان با دوست خود بسیار صمیمی میشود و یا عشق خود را نسبت به یک سلبریتی یا بازیگر بروز میدهد، به رسمیت بشناسند.
رویاپردازی با سلبریتی و عشق عادی که به فانتزی تبدیل می شود
"محرومیت از نبودن والدین" و پناه بردن به رویاها
این روانشناس نوجوان درباره وابستگی عاطفی بیش از اندازه برخی نوجوانان، ادامه داد: در برخی موارد، موضوع فراتر از عشق عادی می شود و از یک مشغولیت ساده ذهنی به فانتزی و رویاپردازی غیر واقعی تبدیل میشود و اتصال فرد با واقعیت کم و کمتر شده که این موضوع دیگر طبیعی نیست.
حبیبی درباره علت وابستگیهای عاطفی بیش از اندازه برخی نوجوانان به سلبریتیها توضیح داد: ما با مقولهای رو برو هستیم به اسم "محرومیت از نبودن والدین" در زمان اولیه زندگی که به والدین و یا افراد مهم زندگی فرد مثل پدر بزرگ و مادربزرگی که نوجوان را بزرگ کردهاند، معطوف میشود. درواقع این فرد در سالهای اولیه زندگی خود یعنی همان دوران کودکی و بعضا دوران پیش از شروع به تکلم، محرومیت فیزیکی نظیر عدم حضور والدین و یا محرومیت هیجانی و نظیر فوت والدین و یا غفلت والدین از خود را تجربه کرده است این محرومیتهای آسیب زننده بسیار کوچک روی هم جمع میشود. به دلیل اینکه عشق به والدین در کودکی پررنگ است؛ اگر این قهرمانان کودک به هر علتی مثل فوت یا غفلت والدین از فرزند در کنار آنها حضور نداشته باشند، فرد به دنبال آنها در فانتزیها و رویاهای خود می گردد.
ناکامی عشق کودکی و زندگی آن در اکنون
مدیر تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور با اشاره به اینکه فانتزیها و رویاهای ما نشان از نرسیدن به عشق دارند، افزود: فردی که در کودکی نرسیدن به عشق والدین را تجربه کرده است، در دوران نوجوانی در رابطه با موضوعات عاطفی خود به دنبال پدر و مادر خود است اما چون در عین حال در دوران نوجوانی در حال تجربه استقلال و رسیدن به بزرگسالی نیز هست؛ این عشق را در زمینه فرد دیگری تجربه میکند. در اصل نوجوان در رویاهای خود به دنبال پدر و مادری می گردد که زمانی نبودهاند اما آن را به شکل عشق غیر طبیعی به یک هنرپیشه که رسیدن به او ممکن نیست نشان میدهد. مسلم است که نوجوان هیچگاه به هنرپیشه نخواهد رسید و در حالی که همه جا در پی او است اما در کنارش حضور ندارد. پس نوجوان ناکامی عشق و محرومیت عشقی که از بچگی تجربه کرده است را اکنون زندگی میکند.
این روانشناس کودک و نوجوان با بیان اینکه در چنین شرایطی والدین باید خونسردی خود را حفظ کرده و عصبانی نشوند، به والدین توصیه کرد: اگر فرزند شما این عشق را به عنوان اختلال تجربه میکند که از عشق طبیعی دوران نوجوانی و یک طرفداری و هوادار معمولی بودن خارج شده، زندگی و خواب و خوراک او را گرفته و تمام اوقات در حال رویا پردازی با این فرد است، باید در ابتدا حس فرزند را به رسمیت شناخته و بپذیرید و در گام بعدی حتما از یک متخصص روان درمانی کمک گرفته تا نوجوان بتواند از محرومیت دوران کودکی خود عبور کند.