آفتابنیوز : آيا قراراست دكتر روحاني و تيم مذاكرهكننده تغيير كنند؟ زمان قانوني ماموريت دكتر روحاني و تيم مذاكرهكننده هستهاي در پرونده هستهاي تا پايان دوره رياست جمهوري جناب آقاي خاتمي است. ابلاغ رسمي مسووليت دكتر روحاني در پرونده هستهاي توسط رييس جمهوري صادر شده است، لذا طبيعي است كه رييس جمهوري جديد همانطور كه كابينه جديد خواهد داشت، بايد بتواند يك تيم جديد هستهاي هم داشته باشد.
توصيه شما به عنوان يكي از مذاكرهكنندگان ارشد هستهاي ايران چيست؟ آيا استمرار مذاكرات به نفع دو طرف است؟ در صورتي كه اروپاييها باز هم در طرح خواستار استمرار تعليق شدند، آيا ايران بايد اصفهان را آغاز كند؟ اگر ايران اقدام كند چه شرايطي پيش ميآيد؟
من به طور قطع استمرار مذاكرات هستهاي را به نفع ايران ميدانم. ايران و اروپا منافع بسيار كلاني از اين مذاكرات در دو سال گذشته بردهاند. اگر مذاكرات ايران و اروپا در دو سال گذشته وجود نداشت، با وضعيت بحراني پرونده هستهاي ايران در شوراي حكام، قراردادهاي بزرگي كه در زمينه نفت و گاز با جهان در دو سال گذشته امضا كرديم، امكان پذير نبود.
مذاكرات هستهاي با اروپا فضايي را به وجود آورد كه ايران توانست قراردادهاي درازمدت صدور گاز به هند و چين و پاكستان و امارات را به امضا برساند. قراردادهايي كه عظيمترين قراردادهاي اقتصادي جهان محسوب ميشوند.
اين مذاكرات، جايگاه استراتژيك ايران در تامين انرژي جهان را در سطح بالا تثبيت كرده و اين واقعيت در تامين امنيت ملي ايران بسيار بسيار مهم و موثر است. بنابراين من اعتقاد دارم كه چنين وضعيتي براي ايران و براي اروپا يك سرمايه و دستاورد بزرگي است كه نبايد به سادگي و به راحتي هر دو طرف آن را از دست بدهند.
ايران از پيشنهاداتي كه اروپا در طرح نهايي خود ارايه خواهد كرد در راستاي ارتقاء روابط سياسي، اقتصادي، امنيتي و هستهاي با اروپا و به تبع آن با جهان استقبال نموده و بهره برداري كند. اگر هم موارد كاستي در اين پيشنهاد وجود دارد، با مذاكره كاستيها را رفع كند.
در صورتي كه در طرح اروپا، حمايت از نيروگاههاي هستهاي ايران و تضمين سوخت وجود داشت، از اين پيشنهاد مهم استقبال شود و با مذاكره هر چه سريعتر به نتيجه عملياتي برساند. به هرحال ما طرح ايجاد ۲۰نيروگاه هستهاي را در دست داريم.
اگر اروپاييها خواستار ادامه تعليق در چارچوب توافق پاريس شدند، ما قاطعانه آن را رد كنيم. اما مذاكره را ادامه دهيم. چون ما بينهايت به راه حل نزديك شدهايم. ممكن است اروپاييها چند ماهي فرصت بخواهند تا با شناخت و تفاهم با دولت جديد و تيم جديد هستهاي راه حلها و شانسهاي موجود به وجود آمده در مورد حل چرخه سوخت را مورد توافق رسمي قرار دهند.
به هرحال بايد با نهايت تدبير و دورانديشي و واقع نگري در اين بخش حساس كار، حركت كرد، زيرا اين مساله ميتواند عواقب نامطلوبي براي هر دو طرف در پي داشته باشد. ضمن اينكه شروع كار اصفهان به معناي شروع غني سازي نخواهد بود. ما در اصفهان عمل تبديل را انجام ميدهيم و نه غنيسازي .
شما در مورد رسيدن به تفاهم نهايي در مورد چرخه سوخت خوشبين هستيد، زيرا بسياري معتقدند اگر ۱۰۰سال هم با اروپا مذاكره كنيد، آنها غنيسازي را نخواهند پذيرفت.
من دو سال در مذاكرات حساس هستهاي حضور داشتهام. براي من روشن است كه پذيرش غنيسازي از سوي اروپا نيازمند يك چارچوب جامع براي روابط است كه مجموعهاي از نگرانيهاي دو طرف را رفع كند. اين چارچوب براي هر دو طرف تاكنون و پس از ۲سال مذاكره روشن شده است كه حاوي مسايل دو جانبه، منطقهاي و بينالمللي است.
در مرحله فعلي اروپاييها در طرح خود پيشرفت محسوس در روابط دو جانبه را خواهند پذيرفت كه قبلا توضيح دادم. همچنين پيشرفت در همكاريهاي هستهاي مثل تكنولوژي هستهاي در بخش نيروگاه و شيميايي و پزشكي و كشاورزي را خواهند پذيرفت و تامين سوخت ايران را خواهند پذيرفت. اما در مورد غني سازي ميدانم كه شانس وجود دارد كه حق ايران در مورد چرخه سوخت را بپذيرند و يا اجراي اين حق را به طور محدودتر از آنچه كه ايران در نظر دارد، آن هم به طور مرحلهاي به نحوي كه در هر مرحله اعتمادسازي شود و تضمينهاي لازم داده شود را نيز ميپذيرند.
اجراي اين حق در طول يك دوره زماني چند ساله امكان پذير خواهد بود.
البته بايد روشن باشد كه اين قسمت از كار به چند ماه ديگر مذاكره احتياج دارد. من به چنين چارچوب و اساسي مشخصا خوشبين هستم، ليكن آنها ميخواهند مطمئن شوند كه سياستهاي چند سال گذشته ايران در مورد مسايل مهم منطقهاي و بينالمللي همچنان ادامه خواهد يافت و حتي پيشرفت خواهد داشت و با عقب گرد مواجه نخواهد شد.
آنها ميخواهند با شخصيتهاي دولت جديد و سياستهاي آنها آشنا شوند.
چنين فضا و اعتمادسازي با توجه به انتخابات جديد، به چند ماه ارتباط و مذاكره فعال اروپا با كابينه جديد احتياج دارد تا در صورت اطمينان طرفين، به چنين پيش بيني برسيم.
ممكن است روشن تر در مورد شرايط پذيرش غنيسازي از سوي اروپاييها صحبت كنيد؟ من سخنگوي آنها نيستم. استنباط شخصي خودم را ميتوانم از مذاكرات دو ساله ابراز كنم. عناصري كه آنها براي پذيرش غنيسازي در ذهن دارند، از اين قرار است: محدود شدن فعاليتهاي غنيسازي و چرخه سوخت نسبت به برنامههاي فعلي ايران كه گستردهتر از تصور و توقع اروپاييها است، مرحلهاي كردن آن، يعني فعاليتهاي غنيسازي در فازهاي مختلف و مراحل مختلف و به تدريج صورت گيرد و اعتمادسازي متقابل و تضمينهاي عيني براي هر فاز و هر مرحله به طوري كه اطمينان كل نسبت به كل مجموعه در مورد عدم انحراف به سمت ساخت سلاح وجود داشته باشد و در نهايت اين كه پيشرفت در مسايل ديگر مورد اختلاف ايران و غرب همچون مسايل مربوط به تروريسم و بحرانهاي منطقه حاصل شود.
چنين پروسهاي كه اروپاييها در ذهن دارند، پروسهاي چند ساله است كه تقويت همزمان روابط را هم مدنظر دارند. البته اروپاييها اين مطالب را در مواضع رسمي اعلام نميكنند و اگر هم مطرح شود، تكذيب ميكنند. اما من معتقدم پشت ذهن آنها، همين چارچوب است.
آيا بايد اين نظريه را رد كنيم يا بپذيريم؟ بايد اصلاح كنيم. انعطاف در طرف ايراني وجود دارد مشروط بر اينكه مذاكرات طولاني نشود، بخشي از كار ما مثل اصفهان آغاز شود، بخشي كه در واقع غنيسازي هم نيست. يعني با تدريجي شدن كار مخالف نيستم، اما به شرطي كه به طور تدريجي و همزمان با مذاكرات و پيشرفت در مذاكرات، مراحل مربوط به فعاليتهاي مرتبط با غنيسازي نيز شروع به كار كند.
برخي از منتقدان سياستهاي هستهاي در داخل اعتقاد دارند كه تهديد ارجاع پروندهايران به شوراي امنيت از ابتدا يك بلوف سياسي بودهو رويكردها در اين خصوص كه امتيازهايي به خاطر يك بلوف سياسي داده شده، اشتباه بوده است؟ درگزارش ۱۶ژوئن ۲۰۰۳مديركل آژانس به شوراي حكام فهرست مفصلي از قصورات ايران در انجام تعهدات قانوني اعلام شد. قصورات مهمي در اجراي پادمان درگزارش مديركل نظير قصور در اعلام واردات اورانيوم طبيعي و انتقال بعدي آن براي فرآورش، قصور دراعلام كاربرد اورانيوم طبيعي و وارداتي، قصور در اعلام تاسيساتي كه در آن مواد و ضايعات وارده نگهداري و فرآورش شدهاند و قصور در اعلام اطلاعات طراحي تاسيسات MIXو TRRرسما ليست شده بود.
شوراي حكام در ۱۹ژوئن ۲۰۰۳طي بيانيهاي خواستار رفع موارد نقص اعلام شده در گزارش مديركل شد و از ايران خواست كه پروتكل الحاقي را بدون قيد و شرط اجرا و تصويب كند و ورود مواد هستهاي به سانتريفيوژها را به تعليق درآورد و اجازه نمونه برداري محيطي بدهد.
وضعيت در گزارش سپتامبر ۲۰۰۳مديركل وخيمتر شد به طوري كه با صدور قطعنامه سپتامبر ۲۰۰۳شوراي حكام، موضوع ايران به صورت يك موضوع ويژه و بحراني شد.
در قطعنامه ۲۰۰۳شوراي حكام از مشاهده دونوع آلودگي حاصل از غنيسازي سطح پايين وسطح بالا،تغييرات مهم و اساسي درتوضيحات ايران،افزايش ابهامات و وارد نمودن مواد هستهاي به سانتريفيوژها واينكه ايران مواد و فعاليتهاي هستهاي خود را به طور كامل اعلام نكرده، شديدا ابراز نگراني و ابراز تاسف شد.
در اين قطعنامه به ايران مهلت داده شد كه ظرف ۵۰روز مواردي را به عنوان اقدامات اساسي و فوري انجام و سريعا اقدامات اصلاحي را انجام دهد كه اين شامل ارايهاطلاعات كامل فعاليتهاي هستهاي،دسترسي كامل و بدون محدوديت به مراكز هستهاي و انجام آزمايشهايي نيز ميشد.
در اين قطعنامه از ايران خواسته شد كه پروتكل الحاقي را امضا، اجرا و تصويب كند و كليه فعاليتهاي مرتبط با غنيسازي را به تعليق درآورد.
در اين قطعنامه تصريح شده بود كه ايران تعهدات خود را نقض كرده است.
ايران البته ميتوانست اينها را يك بلوف سياسي و تهديد سياسي فرض كرده و نسبت به اجراي خواستههاي شوراي حكام آژانس بينالمللي نيز پاسخ منفي دهد.
واقعيت اين است كه نخست طبق ماده ۱۲اساسنامه آژانس، شوراي حكام موارد عدم متابعت توسط كشورهاي عضو را به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع ميدهد. ايران نيز عضو آژانس و متعهد به اجراي اساسنامه آژانس است.
همچنين طبق ماده ۱۸موافقتنامه پادمان بين ايران و آژانس، ايران جهت حصول اطمينان از عدم انحراف مواد هستهاي در ساخت سلاح موظف به اجراي اقدامات اساسي و فوري اعلام شده از سوي آژانس است.
از سويي طبق ماده ۱۹همين موافقتنامه،در صورتيكه آژانس قادر به تاييد صلح آميز بودن فعاليتهاي هستهاي و عدم انحراف به سمت ساخت سلاح نباشد، مراتب را به شوراي امنيت و مجمع عمومي سازمان ملل گزارش ميدهد.
براي تصميم گيرندگان نظام روشن بود كه در چنين وضعيتي، احتمال ارجاع مساله به شوراي امنيت يك تهديد توخالي و يك بلوف صرف نيست و آژانس از نظر قانوني و مقررات بينالمللي ميتواند پرونده ايران را به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع دهد.
بر اين اساس من اين ادعا كه از ابتدا مساله ارجاع به شوراي امنيت سازمان ملل يك بلوف سياسي است را كاملا بياساس و غيركارشناسي ميدانم.
يكي ديگر از انتقادهاي اساسي به سياستهاي هستهاي ايران اين است كه چرا شما با اروپا معامله كرديد. منتقدان در اين مورد معتقدند كه اروپا توان كافي براي امتيازاتي كه شما آن را دنبال ميكنيد، ندارد و بهتر بود كشورهايي مثل غيرمتعهدها، روسيه يا چين را انتخاب ميكرديد و يا اينكه اصلا با آژانس كار ميكرديد و وظايف قانوني خود در چارچوب مقررات آژانس را انجام ميداديد؟ اگر منظور منتقدان مذكور اين است كه با آمريكا بايد وارد مذاكره و معامله ميشديم چون آمريكا توان ارايه امتيازات مورد نظر را دارد، بايد بدانند كه مذاكره و معامله با آمريكا از جانب نظام به عنوان خط قرمز مردود بود.
كشورهايي مثل روسيه و چين هم نه تواني بيشتر از اروپا دارند و نه آمادگي براي ورود به چنين كاري با ايران داشتند و از سويي خود را همراه و حامي اروپاييها در اين ابتكارميدانستند و هنوز هم وضعيت همينطور است.
بهترين و تنها بلوك سياسي موجود براي همكاري در اين زمينه اروپا بود.
اينكه ما بايد با آژانس كار ميكرديم و به تعهدات خود عمل ميكرديم نيز مورد بررسي قرار گرفت. براي تصميم گيرندگان نظام روشن بود كه در اين سناريو ايران هيچ تضميني براي ختم پرونده نميتواند داشته باشد و هيچ امتياز سياسي ،اقتصادي ، امنيتي و هستهاي هم نميتواند بگيرد، لذا سناريويي انتخاب شد كه از يك طرف شامل همكاري با آژانس براي اجراي تعهدات قانوني در چارچوب تعهدات بينالمللي ايران بود و از طرف ديگر و به طور همزمان رايزني و همكاري متقابل ايران و اروپا در اين زمينه ميشد.
برخي اعتقاد دارند جمهوري اسلامي ايران تاكنون هيچ موفقيتي به دست نياورده و هيچ امتيازي نگرفته است، نظر شما در اين زمينه چيست؟
ما يك سناريو با دو فاكتور را اجرا كرديم، كار با آژانس و كار با اروپا. اما دستاوردهاي نظام در كار با آژانس بسيار چشمگير بوده، مثل اينكه پرونده ايران از دستور كار اجلاس شوراي حكام خارج و مساله به گزارش نهايي مديركل موكول شد و ابهامات و سووالات آژانس كه در ابتدا طيف وسيعي را تشكيل ميداد، امروز به حداقل ممكن و به چند مورد رسيده است.
دو مساله عمده يعني آلودگي و پي. ۲بيشتر باقي نمانده كه در اين دو مورد نيز پيشرفتهاي بسيار حاصل شده و در مراحل نهايي است، به طوري كه شانس حل و فصل آنها در اجلاس سپتامبر (شهريور) امسال كاملا وجود دارد.
آژانس پس از بازرسيهاي وسيع از كليه مراكز هستهاي و حتي غيرهستهاي ايران چندين بار و رسما و صريحا اعلام كرده كه هيچ نشانهاي از انحراف فعاليتهاي هستهاي ايران به سمت ساخت سلاح هستهاي مشاهده نشده است.
آژانس تاييد كرده است كه در طول اين مدت ايران اقدامات اساسي و فوري را انجام داده است و در طول اين مدت به اقدامات اصلاحي پرداخته و ديگر نيازي به دسترسيهاي بدون محدوديت نيست و همه چيز در چارچوب پروتكل بايد دنبال شود.
راستي آزماييهاي مورد نظر آژانس و همچنين نمونهبرداريهاي مورد نظرشان نيز به سرانجام رسيده است.
اين موارد مساله ارجاع پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل را از نظر حقوقي، قانوني و فني حل ميكند. بنابراين در كار با آژانس به بخش مهمي از اهداف، برنامهها و خواستههاي نظام رسيديم.
دستاوردهاي نظام در كار سياسي كه نه تنها با اروپا بلكه با تك تك اعضاي مهم شوراي حكام مثل روسيه، چين و كشورهاي عضو غيرمتعهد انجام داديم نيز فوقالعاده بوده است.
دنيا حق ايران در بهرهمندي از فناوري صلح آميز هستهاي را به رسميت شناخته است. در طول ۲۵سال بعد از انقلاب اسلامي ،غرب به طور يكپارچه عليه بهرهمندي ايران از نيروگاه هستهاي مقاومت كرد. آلمان در هماهنگي با اروپا و آمريكا از تكميل نيروگاه بوشهر سرباز زد و روسيه هم در طول يك دهه تحت فشارهاي سنگين غرب بود.
امروز اروپا و جهان به طور متحد و يكپارچه از حق ايران در مورد انرژي هستهاي حمايت ميكند.هم داشتن نيروگاههاي هستهاي وهمتضمين سوخت نيروگاههاي هستهاي را پذيرفتهاند. حتي آمريكا نيز به اين مورد رضايت داده است.
اجماع بينالمللي براي ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت شكسته شد.
در مقطع بروز بحران اين يك تهديد آني و جدي بود كه اين تهديد تاكنون برطرف شده است. البته در صورت نقض قطعنامه شوراي حكام، احتمال ارجاع به شوراي امنيت وجود خواهد داشت.
توان هستهاي ايران نه تنها حفظ شد و ازهرگونه خطر احتمالي مثل حمله نظامي مصون ماند، بلكه فضايي به وجود آمد كه ايران توانست به تكميل توانمنديهاي خود ادامه دهد، براي مثال پروژه UCFاصفهان در طول همين مدت تكميل شد و به بهرهبرداري رسيد.
ايران به عضويت گروه كارشناسي بينالمللي چرخه سوخت پذيرفته شد و توانست در روند تصميمگيري بينالمللي در زمينه چرخه سوخت به طور آشكاري تاثيرگذار باشد، كه مهمترين بخش اين تاثيرگذاري، جلوگيري از اقدام جهاني عليه چرخه سوخت ايران و كشورهاي در حال توسعه بود.
گزارشي كه گروه كارشناسي تهيه و به مديركل آژانس تسليم كرد، موردي عليه چرخه سوخت ايران نداشت.
بسترمناسب براي توسعه روابط سياسي، امنيتي، اقتصادي و هستهاي ايران و اروپا به وجود آمده است. بستري كه هيچگاه در طول ۲۵سال بعد از انقلاب اينگونه مناسب و سازمان يافته وجود نداشته است.
سه كشور اروپايي و اتحاديه اروپا در توافقنامه پاريس تحت عنوان تضمينهاي محكم متعهد به روابط مستحكم سياسي، اقتصادي، امنيتي، تكنولوژيك و هستهاي شدهاند و من اطمينان دارم اروپاييها در طرح نهايي خود مجموعهاي كه پيشنهاد خواهند كرد در برگيرنده روابطي پيشرفتهتر نسبت به گذشته در زمينههاي سياسي، اقتصادي، امنيتي و هستهاي خواهد بود.
در طي اين مذاكرات موافقتنامه تجاري ايران و اروپا موسوم به TCA از بن بست چندساله نجات پيدا كرد و از نيمه دوم سال ۸۳مجددا و پس از دوسه سال تعطيلي، آغاز شد. مذاكراتي كه ميتواند ظرف يكي دو سال به انعقاد موافقتنامه مذكور منتهي شده و فصل جديدي در روابط تجاري تكنولوژيك و اقتصادي ايران با اروپا و به تبع آن با جهان به وجود آورد.
به دنبال اين مذاكرات بود كه قفل پذيرش عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني موسوم به WTOدبليو تي او، شكسته شد. يك دهه ايران به خاطر مخالفت آمريكا، موفق نبود و هر ساله و در هر اجلاس با عضويت ايران مخالفت ميشد.
در سايه مذاكرات هستهاي ايران و اروپا و بر اساس توافق نامه پاريس، امسال در اجلاس سازمان تجارت جهاني ، WTOآمريكا دست از مخالفت برداشت و با اجماع جهاني ايران توانست پروسه عضويت در اين سازمان را آغاز كند.
از اين مرحله به بعد مذاكرات مربوط به قراردادهاي WTOآغاز شده كه البته چندين سال به طول خواهد انجاميد. اما تاثير عميقي بر روابط تجاري ايران خواهد داشت كه براي مثال پس از امضاي قراردادهاي نهايي، آمريكا مجبور به لغو تحريمهاي يكجانبه عليه ايران خواهد بود.
يكي از دستاوردهاي اين مذاكرات اين بود كه شرايط آرام و سالمي براي برگزاري هر دو انتخابات مجلس و رياست جمهوري فراهم شد. در صورت بحران و تشنج بينالمللي ، امكان چنين شرايط آرامي را نداشتيم.
نگرانيهاي بينالمللي و افكار عمومي جهان در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران تا حد ۸۰درصد برطرف شده است. ۲۵سال تبليغات مستمر و يكپارچهغرب، وضعيتي را به وجود آورده بود كه افكار عمومي جهان و بسياري از كشورهاي جهان تصور ميكردند ايران به سمت ساخت سلاح هستهاي منحرف شده يا حتي سلاح هستهاي توليد كرده است. همكاريهاي قانونمند با آژانس، موجب شد كه اين بدبيني و سوءظن درحد بسيار بالا مرتفع شود. يعني ديگر جهان از گذشته فعاليتهاي هستهاي ايران نگران نيست و مطمئن است كه در ۲۵سال گذشته ايران اقدامي براي ساخت بمب هستهاي، نداشته است.
البته نگراني در مورد آينده باقي است، زيرا آنها به توان ايران در زمينه چرخه سوخت پي بردهاند و از اينكه ايران در آينده ميتواند به سمت ساخت بمب هستهاي حركت كند، نگران هستند.
اين مهمترين نكته باقي مانده ما در مذاكرات با اروپاييها است. ايران در چارچوب توافق نامه پاريس متعهد به تضمينهاي عيني براي عدم انحراف به سمت ساخت سلاح هستهاي در آينده شده است. اين قسمت نيز با كار كارشناسي دو طرف ميتواند به يك راه حل مرضي الطرفين برسد.
ما در واقع به سناريوهايي كه در برگيرنده راه حل مرضي الطرفين است، بسيار نزديك شدهايم. اروپاييها مايل هستند مدتي تامل كنند تا دولت جديد آغاز به كار كند و سياستهاي دولت جديد را بشناسند و بعد روي سناريوهاي موجود در مورد تضمينهاي عيني با ما توافق نهايي داشته باشند.
اروپاييها متعهد شدهاند تا پايان ماه جولاي يا اوايل ماه اوت طرح نهايي خود را بدهند. اين زمان با آغاز به كار رياست جمهوري جناب آقاي احمدي نژاد مصادف خواهد شد. آيا گمان ميكنيد كه اروپاييها در طرح خود چرخه سوخت ايران را بپذيرند؟ و اگر نپذيرفتند عكس العمل ايران چه خواهد بود؟ آيا پروژه يو سي اف UCFاصفهان را آغاز خواهد كرد؟ حق ايران در بهرهمندي از چرخه سوخت يك فاز از اين پروسه است و اجراي اين حق يعني به رسمت شناختن فعاليت پروژه يو سي اف UCF اصفهان، غنيسازي نطنز و آب سنگين اراك، فاز دوم اين پروسه است.
من احتمال ميدهم در طرح اروپاييها پيشنهاداتي در جهت ارتقاء روابط سياسي، امنيتي اروپا با ايران وجود داشته باشد.
پيشنهادات مشخص در مورد ارتقاء روابط اقتصادي، تجاري، مالي، صنعتي و سرمايهگذاري وجود داشته باشد. براي مثال اينكه ايران را به عنوان يكي از مهمترين منابع تامين انرژي اروپا اعلام كنند.
در زمينه همكاريهاي هستهاي بن بستهاي ۲۵ساله گذشته را بشكنند، يعني براي اولين بار از نيروگاه هستهاي ايران حمايت كنند، براي اولين بار آماده تضمينهاي بينالمللي براي تامين سوخت هستهاي ايران شوند و براي اولين بار در زمينههاي تكنولوژي هستهاي پزشكي، كشاورزي و غيره اعلام حمايت و همكاري سطح بالايي داشته باشند.
در صورتي كه پيش بيني من درست باشد تا به اينجاي كار يك فصل نوين در روابط ايران با اروپا و جامعه جهاني گشوده خواهد شد كه حاصل دو سال مذاكرات بسيار حساس، پيچيده و دشوار است و سرمايه بزرگي براي دولت جديد خواهد بود.
در زمينه چرخه سوخت هستهاي ايناحتمال وجود دارد كه اروپاييها خواستار ادامه تعليق در چارچوب توافق پاريس باشند تا بتوانند پس از روشن شدن كابينه جديد و سياستهاي جديد و حتي چند ماه مذاكره با تيم جديد هستهاي كه نماينده دولت جديد خواهد بود، معامله نهايي در مورد چرخه سوخت را انجام دهند.
البته ايران به اروپاييها اعلام كرده كه استمرار شرايط تعليق به صورت يكي دو سال گذشته وجود ندارد و اگر اروپاييها نپذيرند، ايران پروژه يو سي اف UCFاصفهان را آغاز خواهد كرد. البته در چنين وضعيتي ممكن است شرايط براي هر دو طرف يعني هم ايران و هم اروپا مشكل شود و روند فعلي دچار اخلال شود.