یک سال از پرواز ابدی محمدرضا شجریان گذشته، اما داغش هنوز تازه است. چند سالی بود دیو سرطان، پنجه در پنجهاش افکنده و حنجرهاش را خاموش کرده بود. بارها و بارها خبر آمد قلبش برای همیشه از حرکت ایستاده، ولی با این حال بازهم دوستدارانش باور نداشتند سرانجام این خبر روزی تأیید میشود. روز گذشته نخستین سالگرد درگذشت موسیقیدان و آوازخوانی است که نماد و سمبل آواز ایران در جهان به شمار میرود. به همین مناسبت با پنج تن از موسیقیدانان برجسته ایران در سبکهای گوناگون به گفتگو نشستیم تا از محمدرضا شجریان بگویند. جانمایه گفتارهای فرهاد فخرالدینی، حسامالدین سراج، اردشیر کامکار، نیما مسیحا و سالار عقیلی را در ادامه میخوانید:
قله آواز ایران
فرهاد فخرالدینی
آهنگساز و رهبر ارکستر
من آقای شجریان را خیلی دوست داشته و دارم. برای ایشان احترام زیادی قائل بوده و هستم. او نیز برخوردی متقابل داشت. نیم قرن از آشنایی و رفاقت ما میگذشت. من با ایشان از سال ۱۳۴۴ به این سو همکاری دیرینه داشتم و در رادیو با ایشان همکاری کردم. بعد از انقلاب هم ایشان در سال ۱۳۷۷ به عنوان اولین خواننده با ارکستر ملی همکاری کردند. حضور ایشان در اولین کار ارکستر ملی برای من بسیار گرامی بود. این مرد دوستداشتنی در قله آواز ایران قرار گرفت. به ردیف موسیقی ایرانی آشنایی کامل داشت. در این راه سعی فراوانی انجام داد و زحمت کشید. به نظر من شجریان الگوی بسیار خوبی برای هنرمندان ماست؛ الگویی برای آنان که میخواهند بدانند چگونه از هنرشان استفاده کنند و هنرشان را در راه درست به کار ببرند. این دقیقاً همان مسیری است که شجریان چندین دهه به صورت مداوم درونش قدم برداشت. ایشان یک خواننده بسیار وزین و با ارزش و از سوی دیگر انسانی دوستداشتنی بود. بیدلیل نیست که مردم آقای شجریان را تا این حد دوست دارند. شجریان یک الگوی قابل اتکا در فرهنگ و هنر این سرزمین به حساب میآید. امیدوار بودم آقای شجریان بتواند دوباره صدایش را در داخل ایران به گوش مردم ایران و علاقهمندان برساند. مردم ایران حق داشتند از صدای او لذت ببرند، با این وجود، اما سالها این امکان برای شجریان و علاقهمندان به صدایش فراهم نشد. در انتها میخواهم برای شجریان آرزوی آمرزش کنم. او سالهای سال برای فرهنگ و هنر ایران کار کرد و برگهای زرینی به کارنامه قابل اتکای خود افزود. او از بزرگترین خوانندگان آواز ایرانی بود که سالها برای معرفی این فرهنگ به جهانیان کوشید.
اول کلاس اخلاق، بعد کلاس درس
حسامالدین سراج
خواننده
آقای شجریان استاد مسلم آواز در دوره معاصر کشورمان بودند. ایشان به جهت ارائه آوازی مبتنی بر ردیف که در عین حال برای مردم جذابیت و دلنشینی دارد، شاخص هستند. یعنی ردیف را به گونهای طرح میکردند که به دل عموم جامعه مینشست. استاد شجریان از چند جهت مورد احترام اهل فن و مردم بودند. ایشان آواز را خیلی دقیق اجرا میکردند. دوم اینکه در آوازشان ابتکار و نوآوری بود و سوم اینکه ایشان در انتخاب شعر بسیار دقیق بودند. لفظ «مناسبخوان» که در شیوه اصفهانی به کار میرود، به حق در مورد ایشان کاربرد دارد. معمولاً ملودی کلام و تلفیق در آثار ایشان رعایت میشد. تلفیق شعر و موسیقی نکته بسیار حساسی است که باید به درستی توسط خواننده صورت بگیرد. استاد شجریان به درستی از پس این کار برآمدند. در آثار ایشان و حتی آوازهایی که بر روی اشعار نو خواندند، تلفیق صحیح موسیقی و شعر را به وضح میتوان دید. آثاری که از استاد شجریان به جا مانده به عنوان مرجع در زمینه آواز ایرانی باقی خواهد ماند و آیندگان هم از آنها استفاده خواهند کرد. ایشان همیشه با مهربانی، فروتنی و تواضع برخورد میکردند، یعنی همیشه کلاس درس ایشان برای ما قبل از اینکه کلاس آواز باشد، کلاس اخلاق بود و همین ویژگی ایشان باعث شد تا مردم به ایشان علاقه داشته باشند. ما در کلاسهای ایشان علاوه بر یادگیری ردیفهای آوازی، درس اخلاق نیز فرا میگرفتیم. شجریان در دل مردم ایران جا دارد و این موضوع علاوه بر صدا و آثار ماندگار ایشان به شخصیت متمایز استاد نیز ارتباط دارد. متأسفانه مدت زیادی مردم ایران، محمدرضا شجریان را ندیدند و دلشان برای صدای ایشان تنگ شد. بیماری استاد نهتنها اهالی موسیقی که آحاد ملت ایران را نگران کرد و سرانجام نیز خبری آمد که همه را سوگوار کرد. بازتاب وسیع این خبر در شبکههای مجازی نشاندهنده محبوبیت بیحد و حصر استاد شجریان در میان تمامی مردم و بهخصوص جوانان بود؛ نسلی که با صدای ایشان رشد نکرده و خاطرهسازی نکرده است، اما با انتشار عکسهایی از او برایش آرزوی سلامتی کرد، زیرا محمدرضا شجریان تنها یک خواننده آواز ایرانی نبود، بلکه نماد و سمبل فرهنگ این سرزمین بود. تمامی مردم ایران و حتی دنیا موسیقی ایرانی را با شجریان میشناسند. دلیل این مسئله نیز حضور پررنگ ایشان با اجراهای مستمر در نقاط مختلف جهان بوده است. شجریان چندین دهه با هنر و صدای خود اشعار مولانا، حافظ و سعدی را آواز کرد و به غیر از موسیقی و آواز، به نوعی پیام ادبیات موسیقی ایران را نیز به گوش دنیا رساند. البته گرایش جوانان به موسیقیهای جدید مانند پاپ باعث شده موسیقی ایرانی کمی به سایه رانده شود. این موسیقی یکی از اجزای مهم فرهنگ این سرزمین است و محمدرضا شجریان سالها برای حفظ و اشاعه این بخش کوشید و با صدای خود دل مردم ایران را آرام کرد.
تنها صداست که میماند
اردشیر کامکار
آهنگساز
محمدرضا شجریان به عنوان یک خواننده توانا در تمامی آلبومهای خود اجرایی بینقص داشته است. ایشان استعداد فوقالعادهای داشتند و ریتم را به خوبی میدانستند. طرفداران او در میان تمامی اقشار جامعه یافت میشوند. من اعتقاد دارم شجریان به تمامی موفقیتها در موسیقی نائل شدند. فقط تکنیک نیست که خواننده را موزیسین و هنرمند میکند بلکه خلاقیتها، جهانبینی و فلسفهای که پشتش وجود دارد او را به قلهها میرساند؛ اتفاقی که برای محمدرضا شجریان رخ داد و او توانست در موسیقی، متمایز از دیگران عمل کند. رومن رولان میگوید «نیمی از نام و آوازهای که یک نفر می-تواند پیدا کند به واسطه کارهایی است که او انجام نداده است». اگر موزیسین معروف، مشهور و محبوبی را در نظر بگیرید، بخش مهمی از دلایلی که باعث شده او به این درجه از موفقیت برسد به واسطه کارهایی است که انجام نداده است. این حرف در خصوص محمدرضا شجریان به طور کامل صدق میکند. ایشان با وسواس بسیار از کارهایی که به موسیقی و در کل هنر آسیب بزند دوری کردند. این مسئله برای مردم اهمیت زیادی دارد و دلیل محبوبیت غیرقابل وصف ایشان نیز در همین نکته نهفته است. تمامی کارهایی که ایشان خواندهاند به لحاظ تکنیکی، ریتمیک و گستره صدایی قابل دفاع هستند. استاد، آوازی مختص به خود داشتند. این مسئله به هنر دور زمان نیز بستگی دارد. آوازهایی که ایشان تا به امروز خوانده علاوه بر این که از نظر اهالی فن تأیید شده هستند، در اذهان مردم نیز ماندگار شدند. شجریان کار باتکنیکی انجام داده و امضای خود را نیز بر روی آواز مختص به خودش ثبت کرده است. ایشان نام خود را به عنوان یک آوازهخوان در آسمان موسیقی ایران مطرح کردند تا جایی که وقتی صحبت از موسیقی ایرانی به میان میآید اسم شجریان در صدر قرار میگیرد. موسیقی سنتی و ملی ما از سالها قبل بزرگانی، چون استاد ابوالحسن صبا و روحالله خالقی را داشته است. از آن روز تاکنون همه اساتید زحمت کشیدهاند و برای موسیقی سنتی جایگاهی ساختهاند، اما محمدرضا شجریان، فرد متفاوتی بوده است. استاد در تاریخ موسیقی ایران آدم بسیار کمنظیری است. ایشان در همه زمینههای آوازی تلاشهای فراوانی کردهاند و آثار ماندگاری از خود به جای گذاشتهاند. آوازهایی که ایشان خواندهاند ترکیبی از آوازهای سنتی و مدرن بوده است. نکته قابل تأمل در مورد کارنامه کاری آقای شجریان این است که ایشان در آوازهایش همیشه شخصیت مختص به خود را داشتهاند. از منظر فنی، شیوه آوازخوانی، تحریرها و غیره، شجریان از موفقترین خوانندگان موسیقی ایران به حساب میآید. از نظر من آواز ایشان هم فنی و هم بااحساس است. شجریان جزو خوانندههایی است که به قول معروف «استودیویی» آواز نخواند و، چون تمرینهایش را در سنین پایینتر انجام داده بود، برای خواندن یک کار در استودیو، به تمرین چندانی احتیاج نداشت. احساسی که در ابتدای خواندن یک کار با ایشان بود تا انتها در درونش باقی میماند. شجریان حتی سختترین آوازهایش را هم به صورت یکضرب میخواند. ایشان برای اجرای تصنیفهایی که با ایشان روی صحنه بردهایم، قبلاً تمرین کرده بودند و حالتهایش را در میآوردند و کار را در زمان اجرا بدون تعلل اجرا میکردند. در مورد آداب اجتماعی و رفتاری شجریان همین بس که مردم، ایشان را عاشقانه دوست دارند. محبت استاد بهدلیل رفتار فروتنانه ایشان در دل مردم رسوخ کرده است. در انتها میتوان به یک جمله بسنده کرد و گفت که تأثیر شجریان بر فرهنگ و خاصه موسیقی ایرانی در یک جمله قابل بیان است؛ «تنها صداست که میماند».
زندگی در دوره شجریان
نیما مسیحا
خواننده پاپ-کلاسیک
در رابطه با محمدرضا شجریان سخن گفتن سخت است، چرا که ایشان رکن اساسی در موسیقی سنتی ما هستند و به بیانی میتوان گفت سبکی را به جای گذاشتهاند که با نام خود استاد شناخته میشود. ایشان و اساتید بزرگ دیگر در موسیقی ایرانی را تاریخ با خود حمل و به آیندگان نیز نمایان خواهد کرد. آشنایی من با استاد محمدرضا شجریان، ریشه در دوران کودکیام دارد. ایشان کاری را خوانده بودند به نام «ایرانای سرای امید» که در آن دوره خیلی مورد توجه بود و من نیز علاقه بسیار زیادی به این اثر داشتم. من در خانوادهای بزرگ شدم که فضایش با موسیقی عجین بود و کارهای ایشان را میشنیدم و هنوز هم به کارهایشان گوش میدهم. البته مردم میدانند شاخه کاری من در موسیقی متفاوت است و خواننده پاپ-کلاسیک هستم. با این حال با بیشتر کارهای ایشان آشنایی دارم و کار «بیداد» و «زمستان است» استاد را عاشقانه دوست دارم. فرقی نمیکند شما مخاطب موسیقی سنتی، پاپ، راک و ... باشید؛ در هر شرایطی صدای جاودانه استاد را دوست دارید و حداقل با یکی از آثار او ارتباط برقرار کردهاید. به نظر من نام استاد شجریان در تاریخ موسیقی ما تا ابد خواهد درخشید. از خداوند ممنونم در دورهای زندگی کردم که استاد شجریان هم در آن زمانه بوده است. از نعمتی که خداوند به همه ما عطا کرد ممنونم؛ از این که توانستیم اسطورهای مثل محمدرضا شجریان را در بین خود داشته باشیم. خیلی از کسانی که در شاخه پاپ فعالیت میکنند یا دوستانی که در حیطه موسیقی ایرانی فعال هستند شاید به کار دیگری علاقهای نداشته باشند، اما من همواره موسیقی سنتی ایرانی را دوست داشتهام و در بین هنرمندان این عرصه، دوستانی دارم که با آنها در کارهای مختلفی نظیر کنسرتها و کارهای ارکسترال همکاری کردهام. امیدوارم دوستیها و صمیمیتها بین هنرمندان این دو حوزه بیش از پیش شود. محمدرضا شجریان افتخار ایران است و نامش همیشه در تاریخ سرزمین ما زنده خواهد ماند. ایشان همیشه با مردم همراه بوده و در دورههای مختلف هم این موضوع را ثابت کرده است. مردم هم او را دوست دارند. ایشان در تمام دوران زندگی خود در کنار مردم ایستادند و حرف دل آنها را آواز کردند. بدون شک استاد شجریان یکی از خوانندگان تکرار نشدنی ما در عرصه موسیقی اصیل ایرانی هستند که با بهجا گذاشتن آثار قابل توجه بسیاری، خدمت فراوانی به فرهنگ و هنر کشورمان کردند. نکته با اهمیت در مورد ایشان این است که علاوه بر هنر والایی که داشتند، خرد و اشراف کامل به معنای یک علم جامعهشناسی فراگیر در سیر و سلوک ایشان مشهود بود. این موضوع در موفقیتهای ایشان نقش فراوانی داشت، در مقاطع زمانی مختلف از این خرد بهره گرفتند و همیشه با این علم، به بهترین شکل در صحنهها حضور پیدا کردند. از جمله موفقیتهای ارزنده و تکرار ناشدنی ایشان، این است که کمتر خوانندهای تا این حد علاقهمند به خود داشته و از طرف دیگر، خوانندگان فراوانی سعی کردهاند صدا و روش آوازی خود را به استاد شجریان نزدیک کنند. میدانید سبکی که ایشان پایهگذاری کردند توسط جوانان آواز پیگیری شده است و این عده سعی میکنند تمام المانهای موسیقایی موجود در صدای استاد را در کارهای خودشان ارائه دهند. هیچ کس در تاریخ موسیقی کشور تا این حد به عنوان یک الگو مطرح نشده است. این نکته، تفاوت استاد شجریان با استادان دیگر را مشخص میکند.
محبوب دل مردم ایران
سالار عقیلی
خواننده آواز ایرانی
موسیقی ایرانی و خاصه آواز در طول چند دهه گذشته هرگز حضور شخصیتی تمامعیار و موسیقیدان را در مرتبهای که استاد جریان در آن قرار دارند، تجربه نکرده است. در مورد استاد شجریان هر چه بگوییم کم گفتهایم و حق مطلب درباره آنچه هنر ایران با حضور ایران تجربه کرده است بیان نمیشود. از سوی دیگر یکی از بزرگترین ویژگیهایی که استاد داشتند شخصیت بزرگوار و مورد وثوقی است که علاوه بر خواص و اهل فن موسیقی، تمامی مردم ایران را نیز دوستدار ایشان کرده است. برای کسی همچون من نام شجریان تنها یک آوازخوان نیست، این نام برای من یک دنیا خاطره است. نام ایشان برای من نمایانگر یک عمر خاطره زیبا و دلپذیر موسیقایی است. بیاغراق باید به این مسئله اشاره کنم که یکی از آرزوهای همیشه من این بود کهای کاش قدری زودتر به دنیا میآمدم تا بیشتر از آنچه امروز توانستهام، از وجود ایشان استفاده کنم. من در دورهای به دنیا آمدم که فرصت کمتری برای استفاده از دانش و استادی ایشان در اختیارم بود. از آن روز که فهمیدم موسیقی چیست بیش از ۲۰ سال برای شنیدن هنر ایشان زمان نداشتم. صدای ایشان و فضای کارهای ایشان خاطرهانگیز است.ای کاش ۲۰ سال زودتر به دنیا میآمدم تا بیشتر ایشان را میشنیدم و بیشتر و بیشتر میآموختم. مسئلهای که همیشه در مورد ایشان اشاره کردهام این است که اگر استاد شجریان نبودند و این راه را باز نمیکردند شاید از مدتها پیش موسیقی آوازی ما به دست فراموشی سپرده شده بود و امروز هیچ یک از ما حتی خاطرهای از آن نعش بیجان (آواز ایرانی) به خاطر نداشتیم. امروز، اما با وجود تمام مشکلات پیشرو و تغییر و تحولاتی که در سبک زندگی و فرهنگ آدمیان پدیدار شده است به برکت وجود آقای شجریان آواز ایرانی زنده است و پویا. امروز اگر موسیقی ما ماندگار شده و جوانها به دنبال آموختن یا شنیدنش میروند به یمن وجود آقای شجریان است. در تمام سالهای فعالیتم بارها از من و بسیاری از همکارانم خرده گرفتند که شبیه شجریان میخوانید. همینجا میخواهم اعلام کنم اگر بتوانم مثل استاد شجریان بخوانم به خودم افتخار میکنم. جایگاهی که استاد محمدرضا شجریان در فرهنگ و هنر ایران به دست آوردهاند برای دیگران دستنایافتنی است. من هیچ وقت به طور مستقیم شاگرد استاد شجریان نبودم، اما خودم را شاگرد ایشان میدانم، چون از طریق کاستهای استاد، از هنر ایشان فراوان آموختهام. متأسفم که ایشان مدتی در ایران کنسرت ندادند و این نعمت از مردم ایران گرفته شد.