آویگدور لیبرمن، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی، رویارویی نظامی با ایران را «اجتنابناپذیر» دانسته و آن را تنها راه جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به توان هستهای توصیف کرد.
به گفته لیبرمن «درباره رویارویی با ایران فقط موضوع زمان مطرح است که این زمان خیلی طولانی نخواهد بود». وی ادعا کرد هیچ روند دیپلماتیک یا توافقی، برنامه هستهای ایران را متوقف نمیکند. همزمان با اظهارات لیبرمن، رسانههای این رژیم از اختصاص یکونیم میلیارد دلار برای تقویت تسلیحاتی ارتش اسرائیل برای آنچه «حمله به تأسیسات اتمی ایران» ذکر شده است، خبر دادند.
اسرائیل بهعنوان جدیترین مخالف برنامه هستهای ایران، در کنار فعالیتهای وسیع و فشرده دیپلماتیک برای استفاده از ظرفیتهای بینالمللی برای فشار به ایران، استفاده از اقدامات جاسوسی برای آگاهی از میزان پیشرفت ایران، ترور دانشمندان هستهای و تخریب تأسیسات از طریق فیزیکی یا سایبری، هرگز قصد خود برای حمله به مراکز هستهای ایران را پنهان نکرده است.
با در نظر گرفتن حمله هوایی این رژیم به تأسیسات اتمی اوسیراک عراق (۱۹۸۱) و همچنین سوریه (۲۰۰۷) هرچند نباید اقدام مشابهی علیه ایران را دستکم گرفت، با این حال دستزدن به چنین اقدامی با توجه به موارد زیر چندان هم سهلالوصول به نظر نمیرسد.
1- اولین مانع اسرائیل در چنین اقدامی، کسب موافقت آمریکاست. بر اساس اطلاعات موجود در خلال مذاکرات برجام، باراک اوباما در خلال گفتوگوهای هستهای ایران با ۱+۵ که اسرائیل بهشدت با آن مخالفت میکرد، اسرائیل را از دستزدن به چنین اقدامی بازداشته و درباره آن به بنیامین نتانیاهو هشدار داده است. در زمان ترامپ نیز با وجود دیدگاههای بسیار نزدیک او با اسرائیل، آمریکا در کنار بهکارگیری فشار حداکثری برای تسلیم ایران در برابر خواستههای خود، همواره از ترجیح راهکار دیپلماتیک بر روشهای دیگر سخن گفت؛ هرچند عبارت «گزینههای دیگر روی میز است»، ادبیات مرسوم واشنگتن درباره برنامه هستهای ایران در صورت شکست راهحلهای دیپلماتیک بوده است. در دوره بایدن نیز با وجود بنبست در مذاکرات وین و اظهارات مقامات آمریکایی و تأکید بر اینکه فرصت برای ازسرگیری در حال پایانیافتن است، ترجیح آمریکا همچنان راهحل مبتنی بر مذاکره است. ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در آخرین موضعگیری در مصاحبهای مطبوعاتی تأکید کرد «گروه 1+5 همگی بر این باور هستند که دیپلماسی مؤثرترین مسیر را برای بازداشتن دائمی و قابل راستیآزمایی ایران از دستیابی به یک سلاح اتمی میسر میکند و همگی بر این باور هستیم که مذاکرات وین باید در اسرع وقت و دقیقا از همان نقطه پایان دور ششم شروع شود».
2- با وجود ادعای نتانیاهو در سال ۲۰۲۱ که گفته بود «حمله به تأسیسات اتمی عراق به اندازهای مخفی بوده که اسرائیل متحد اصلی خود آمریکا را نیز در جریان نگذاشت»، بعید به نظر میرسد اسرائیل قبل از رضایت آمریکا و اطمینان از حمایت کامل این کشور به اقدامی نظامی علیه ایران دست بزند؛ اقدامی که میتواند دامنه بحران را در این منطقه از کنترل خارج کرده و در شرایطی که آمریکا درصدد خروج از منطقه، کاهش هزینههای نظامی و تمرکز بر شرق آسیاست، این کشور را مجددا مجبور به هزینه گزاف در آن کند. هرچند دغدغههای آمریکا برای رژیم صهیونیستی در صورت اطمینان از موفقیتآمیزبودن عملیات چندان اهمیتی ندارد و در انجام آن تردید به خود راه نخواهد داد.
3- روسیه بهعنوان دیگر بازیگر در بحران هستهای ایران، بهرغم ناخرسندی از توافق برجام که به زعم مسکو میتواند کاهش تنش بین ایران و آمریکا را در پی داشته و از اتکای ایران به مسکو بکاهد، تمایل چندانی به اوجگیری بحران از طریق اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران ندارد؛ چراکه در صورت وقوع چنین تقابلی که حمایت آمریکا از اسرائیل را در پی خواهد داشت، مجبور به اتخاذ موضعی خواهد شد که با استراتژی کنونی این کشور همخوانی ندارد. مضافا اینکه روسیه با اتخاذ مواضعی دوپهلو در قبال حملات هوایی مکرر اسرائیل به مواضع ایران در سوریه، عملا در کنار اسرائیل قرار داشته و مایل نیست خود را درگیر بحرانی کند که مجبور به انتخاب بین ایران و اسرائیل شود.
روز جمعه ولادیمیر پوتین در دیدار پنجساعته با نفتالی بنت درباره موضوعات مختلف که احتمال میرود ایران در کانون آن قرار داشته باشد، گفتوگو کرد. آگاهی ایران از نتیجه مذاکرات پوتین و بنت از آن جهت مهم است که این ملاقات تنها چند روز پس از اوجگیری تهدید نظامی ایران از سوی اسرائیل صورت گرفت و همانطور که گفته شد، احتمالا «مسئله ایران» مهمترین محور این رایزنی پنجساعته دیپلماتیک بوده است.
4- اسرائیل در تهاجم مستقیم هوایی به تأسیسات هستهای ایران، نیازمند توانایی فنی پیشرفته هوایی، امکانات گسترده لجستیکی و فضای امن در طی مسیر طولانی تا اهداف خود در ایران است. تا قبل از تحولات چند سال اخیر و برقراری رابطه با کشورهای همجوار ایران و نزدیکشدن به مرزهای ایران، این رژیم فاقد چنین امکانی بود. روابط رسمی اسرائیل با امارات متحده عربی و بحرین و تحولات اخیر در مرزهای شمال شرقی ایران و اوجگیری تنش تهران-باکو، امیدواری سران رژیم صهیونیستی در استفاده از سرزمین و امکانات این کشورها در رفع موانع مسیر طولانی دسترسی به اهداف داخل ایران را بیشتر کرده است؛ تحولی که قطعا از سوی دستگاههای رسمی اطلاعاتی و نظامی کشور بهطور دائم در حال رصد و گزارش به تصمیمگیران کشور است.
شوربختانه باید اعتراف کرد تحولات چندساله گذشته در منطقه موجب شد کوه یخ روابط پنهان اعراب با اسرائیل بیرون آمده و روابط رسمی آنها را با رژیم صهیونیستی رقم زند. این امکان در پرتو تحولات سیاسی ناشی از تنش بین ایران و همسایگان جنوبی رقم خورد و آمریکا و اسرائیل سوار بر موج این اختلافها آن را در جهت پیشبرد اهداف و اغراض سیاسی خود مدیریت کردند؛ تحولی که به یقین در جهت خلاف منافع ایران و در راستای اهداف شوم رژیمی است که توانست بدون هزینه، در کنار مرزهای ایران خیمه زند.
از این منظر، هرچند بازگشت به شرایط قبل تقریبا محال مینماید، با وجود این کاهش تنش در مرزهای جنوبی و همچنین مدیریت تنش اخیر با آذربایجان میتواند در خنثیکردن اهداف رژیم صهیونیستی مؤثر و مفید واقع شود.
5- واکنش ایران و نگرانی جامعه جهانی به شمول آمریکا و کشورهای منطقه از دیگر موانع اسرائیل است. هرچند درباره میزان آسیب واردشده به این رژیم نمیتوان با اطمینان سخن گفت، ولی آنچه مسلم است، این است که رویارویی نظامی ایران و اسرائیل با توجه به اینکه واکنش ایران قطعا به تهاجم موشکی خود و همپیمانان آن به اسرائیل ختم نشده و همانطور که ایران بارها بر آن تأکید کرده، شامل کشورهایی خواهد شد که امکانات لازم برای این شرارت را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهند.
چنین تحولی فاجعه بزرگی را برای ایران، کشورهای منطقه و حتی جهان رقم خواهد زد؛ بهویژه اینکه رویارویی نظامی اسرائیل و ایران، لاجرم پای آمریکا را به این درگیری در حمایت از متحد خود خواهد کشاند؛ موضوعی که اسرائیل به آن اطمینان داشته و یکی از دلایل «کریخوانی»های اخیر تلآویو است.
6- اینکه چگونه باید دندان طمع اسرائیل را کشید و توطئههای شرورانه علیه کشور را خنثی کرد، منطقیترین سؤال در برابر واقعیتهای موجود در منطقه و جهان است. بر اساس اصل معروف در منطق «برهان خلف»، مخالفت شدید اسرائیل با توافق هستهای و عادیشدن حضور ایران در جهان، مهمترین دلیل بر حقانیت دستیابی این رویکرد است.
گفته میشود اسناد هستهای سرقتشده از ایران و بزرگنمایی آن از سوی نتانیاهو مهمترین عامل در اتخاذ تصمیم ترامپ در خروج از برجام بود. با وجود توصیف برجام در شعارهای تبلیغاتی انتخاباتی به «بدترین توافق»، ترامپ یکسالونیم پس از ورود به کاخ سفید آن را عملی کرد. او امیدوار بود که بتواند با توافق با ایران ضمن دهنکجی به سلف خود، این دستاورد را به نام خود ثبت کند.
اکنون نیز مهمترین عامل برای برونرفت از شرایط وخیم اقتصادی که قطعا رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه مخالف آن هستند، بازگشت به برجام و عادیسازی روابط با جهان است. این رویداد در صورت تحقق باطلالسحر تلاشهای اسرائیل است. ضمن اینکه هرگونه تعلل در این مهم، اجماعی جهانی علیه کشور را رقم خواهد زد که غفلت از آن فرصتهای اندک باقیمانده در راهحلهای مبتنی بر دیپلماسی را از دسترس خارج خواهد کرد.