قیمت انرژی (گاز و برق) در کشورهای اروپایی به شدت افزایش پیدا کرده؛ بریتانیا با بحران تامین بنزین برای خودروها مواجه شده؛ چین تولید زغالسنگ را به شدت افزایش داده و حتی کشورهایی مانند ترکیه و جمهوری آذربایجان هم برای چندمین بار در ماههای اخیر، قیمت برق و گاز را افزایش دادهاند.
شاید مهمتر از بقیه موارد هم اینکه شاخص قیمت نفت WTI (وست تگزاس اینترمدیت) هم حالا به حدود بشکهای ۸۰ دلار رسیده که یادآور قیمتهای افسانهای نفت در دهه گذشته است. رشد قیمت نفت، اگر در میان مدت ادامه پیدا کند، تهدیدی برای بازگشت اقتصاد جهانی به وضعیت عادی است.
علت تقریبا مشخص است: اقتصاد جهانی نزدیک به دو سال در رکود بوده و حالا، مطابق با روندِ معمولِ خروج از رکودهای اقتصادی، درصد رشد در اقتصادها بسیار بالاتر از میانگین است. (مثلا پیشبینیِ رشد برای اقتصاد ترکیه در سال ۲۰۲۲ میلادی حدود ۹ درصد و برای آلمان حدود ۳ درصد است که در هر دو مورد، تقریبا ۲ برابرِ میانگین سالهای اخیر است.)
اما حالا ایران با دو پرسش مواجه است: نخست اینکه آیا ممکن است بازار جهانی به انرژیِ ارزان ایران نیاز پیدا کند و این نیاز، به نجات اقتصاد ایران هم بینجامد؟ و دوم اینکه آیا ایران میتواند با استفاده از این فرصت، برجام را احیا کند و از قیمتهای بالای نفت و گاز در جهان برای شوکدادن به اقتصاد خود استفاده کند؟
بررسیها و هشدارهای متعدد نشان میدهند که بحران کمبود انرژی در اروپا دستکم شش ماه طول خواهد کشید، یعنی تا پایان زمستان امسال. بنابراین، این بحران کوتاهمدت نخواهد بود و عاملان اقتصادی میتوانند برای آن برنامهریزی کنند.
بحران سوخت در بریتانیا نمونه اعلایِ ماجرای است: به دنبال خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، یا همان «برگزیت» (Brexit)، تردد کامیونهای حامل سوخت در این کشور دستخوش مشکل شد و چنانچه پیشبینی میشد کمبود راننده خودروهای سوخترسان، کار را به جایی رساند که بنزین به پمپبنزینها نمیرسید.
در این میان، تصاویری هم از مقابل سفارت بریتانیا در تهران در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد که بسیاری به شوخی از کنارِ آن گذشتند، اما گویا ماجرا کاملا جدی بود.
گروهی از دانشجویان ایرانی (که گفته میشد دانشجویان «دانشگاه امام صادق (ع)» هستند)، جلوی درب سفارت بریتانیا در تهران جمع شدند و چند دبه بنزین را هم آنجا گذاشتند. بعد هم گفتند که آمادهاند تا در صورت اعلام نیازِ بریتانیا، برای سوخترسانی به این کشور اقدام کنند.
واضح است که این اقدام، نمادین بوده و برای تحقیر کشوری صورت گرفته که تا یک قرن پیش، ابرقدرتی جهانی بوده و ضربههای متعددی هم به منافع ایران زده بود. اما در هفتههای گذشته، ایران از تریبونهای دیپلماتیک هم اعلام کرد که آماده تامین انرژی بریتانیا و کشورهای اروپایی است. در واقع، ایران رسما به اروپاییها میگفت که آنچه دنبالش هستند را شاید بتوانند از ایران بگیرند.
اما ایران قرار نیست واقعا به بریتانیا بنزین صادر کند و این را هم ایرانیها میدانند و هم بریتانیاییها. کشورهای اروپایی استانداردی مشخص برای کیفیت بنزینِ مورد استفاده در خودروهایِ نو دارند که موسوم به «استاندارد آلایندگی اروپا» (European emission standards) است.
بر اساس این استاندارد، کیفیت بنزین مورد استفاده در کشورهای عضو این اتحادیه (که با ارفاق میتوان بریتانیا را هم همچنان جزو آنها به حساب آورد)، دستکم استاندارد «یورو ۶» است. شرایط استاندارد «یورو ۷» هم تا چند ماه دیگر اعلام میشود و اجرای استاندارد «یورو ۷» از سال ۲۰۲۵ میلادی در دستور کار قرار میگیرد.
این در حالی است که با کیفیتترین بنزین تولید شده در ایران اکنون استاندارد «یورو ۵» دارد و به گفته مقامات مسئول (از جمله بیژن زنگنه، وزیر پیشین نفت در دولت روحانی)، حجم عمده بنزین تولید شده در ایران استاندارد «یورو ۴» دارد و در برخی شهرهای کوچکتر در ایران، بنزین با استاندارد «یورو ۳» و «یورو ۲» هم به فروش میرسد.
به عبارت ساده، ایران با وجود وعدهها، هنوز نتوانسته کیفیت بنزین تولیدیِ خود را در تمام کشور به سطح «یورو ۵» برساند، حال آنکه این استاندارد در سال ۲۰۰۹ میلادی در اروپا معرفی شده بود و حالا مدتهاست که از رده خارج شده است.
اما برای صادرات گاز به اروپا، ماجرا کاملا جدی است. «یورونیوز» چند روز پیش گزارش داده بود که هزینه مصرف گاز طبیعی در اروپا، هماکنون ۶ برابر بیشتر از سال گذشته است و بعید است که این بحران تا پیش از بهار سال آینده مهار شود.
از آن سو، برآوردهای «دفتر آمار اتحادیه اروپا» (یوروستات) نشان میدهد که اروپا در سال ۲۰۱۹ میلادی مجبور شده نزدیک به ۹۰ درصد از گاز طبیعی مورد نیاز خود را از خارج از اتحادیه (عمدتا از روسیه) وارد کند. (بخشی از گاز وارداتی هم توسط نروژ تامین میشود که در واقع برای اروپاییها «خودی» محسوب میشود.)
دادههای «یوروستات» همچنین نشان میدهند که افزایش قیمت گاز طبیعی باعث افزایش تورم در ۱۹ کشور منطقه یورو هم شده است. بر این اساس، به دلیل تورم ۱۷٫۴ درصدی در بخش انرژی، نرخ کلی تورم در کشورهای منطقه یورو به ۳٫۴ درصد، یعنی بالاترین حد خود در ۱۳ سال گذشته رسیده است.
همزمان، پایگاه خبری مشهور «اویلپرایس» در یک گزارش تحلیلی با اشاره به بحران انرژی در اروپا تأکید کرده که این بحران، به زودی به آمریکا و دیگر نقاط جهان هم سرایت خواهد کرد، چرا که «در جهان یکپارچه کنونی، کمبود شدید منابع تولید انرژی نمیتواند برای یک مدت طولانی در یک منطقه باقی بماند.»
اما بحران انرژی در اروپا چگونه میتواند به منافع ایران مرتبط شود؟ چندی پیش اعلام شد که یک میدان گازی بسیار بزرگ در شمال ایران و در حاشیه دریای خزر کشف شده که حدود یک چهارم میدان «پارس جنوبی» گاز طبیعیِ قابل استحصال دارد. این در حالی است که «پارس جنوبی» به نوبه خود یکی از بزرگترین میادین گازی در جهان است.
کشف این میدان گازی (که به نام «میدان گازی چالوس» شناخته میشود) میتواند زمینِ بازی صادرات گاز به اروپا را عوض کند و ایران را به سطحی از مشارکت اقتصادی با اروپا ارتقا بدهد که در عمل موجب میشود ایران «تحریمناپذیر» شود.
پیشنهاد ایران به «بریتانیا» و همزمان گسیل تانکرهای سوخترسانِ ایرانی از «سوریه» به مقصد «لبنان» در هفتههای اخیر را هم میتوان از همین زاویه مد نظر قرار داد. ایران همچنین تاکنون چند محموله بزرگ بنزین هم به «ونزوئلا» صادر کرده است.
«سایمون واتکینز»، تحلیلگر انرژی هم چندی قبل در یادداشتی به این موضوع پرداخته بود که با کشف این میدان گازیِ جدید، ایران توان تامین ۲۰ درصد از گاز اروپا را پیدا کرده و اینکه این امر میتواند تهدیدی ژئوپلتیک برای نقش مسلط روسیه در بازار گاز اروپا باشد. در واقع، دستکم کسانی از میان متخصصان، اهمیت ایران را در بحران انرژی گوشزد کردهاند.
با این همه، ایران به این راحتی نمیتواند گاز خود را به اروپا بفرستد. «جمهوریآذربایجان»، «روسیه»، «ترکیه»، «اسرائیل» و حتی «مصر»، که همگی میادین گازی قابل استحصال دارند، رقبای ایران هستند. از طرفی، تجربه نشان داده که انتخاب شریک برای واردات انرژی، بیش از آنکه ناظر به حساب و کتابهای اقتصادی باشد، ناظر به روابط سیاسی است.
بنابراین، مهم این نیست که گاز ایران به راحتی می تواند خانه آلمانیها و ایتالیاییها را گرم کند، بلکه مهم این است که روبط سیاسی میان «ایران» و «اتحادیه اروپا» به چه شکلی در میآید و البته، کشورهایی مانند «روسیه» (بزرگترین تامینکننده گاز اروپا) در این میان چگونه عمل میکنند.
شاید بتوان بسیار بدبین هم بود: بسیاری از تحلیلگران، در تعجب بودهاند که چرا «روسیه» در ماجرای تنش میان «ایران» و «جمهوریآذربایجان» در هفتههای اخیر، ساکت بوده است. «روسیه» یک سال پیش و در زمان جنگ «قرهباغ» میان «آذربایجان» و «ارمنستان» هم ساکت بود و خیلی دیر واکنش نشان داد. این در حالی است که «ارمنستان» به صورت رسمی متحد «روسیه» به حساب میآید.
برخی تحلیلها حاکی از آن بودند که کل ماجرا، انداختن «ایران» و اتحاد «ترکیه-آذربایجان» به جانِ یکدیگر بوده است تا توانِ ژئوپولتیک ایران بیش از پیش تحلیل برود. در این ماجرا، ردپای «اسرائیل» هم به وضوح مشخص است، رژیمی که به شکل گسترده به «آذربایجان» کمک تسلیحاتی و نظامی کرده است.
پیش از آن هم شواهدی نشان میداد که منافع کشورهای منطقه بر سر صادرات گاز، به شکلی پیچیده در هم تنیده شده است: ماجرای «رژیم حقوقی دریای خزر» و فشار «روسیه» به «ایران» برای کاهش سهمش از منافع دریای خزر که در واقع در ازای «اجازه» صادرات گاز به اروپا تفسیر شده بود.
«آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان چندی پیش گفته بود که هفته های آینده برای مذاکرات برجام اهمیتی حیاتی دارند و همزمان، ایران هم اعلام کرده به زودی به میز مذاکره بر میگردد. اگر مذاکرات برجام به حصول نوعی توافق (ولو نیمبند و موقت) میان ایران و قدرتهای جهانی ختم شود، شاید پرونده تامین گازِ اروپا توسط ایران هم به عنوان عاملی قوامبخش در روابط ایران و غرب، روی میز بیاید. البته اگر «روسیه»، باز هم از بازی با «کارت ایران» و فدا کردنِ منافع «ایران» دست بردارد.