نکات مهم روند پیشرو به شرح زیر است:
1- مهمترین مسئلهای که هنوز روشن نیست، راهبردی است که ایران در جریان مذاکرات پیشرو خواهد داشت. در شش دور مذاکره قبلی، فرض بر این بود که هدف بازگشت همه طرفها به برجام و اجرای بیکموکاست تعهدات ذیل آن است. این هدف همچنان میتواند راهبرد ایران در مذاکرات آتی باشد، اما سخنان مقامات از لزوم لغو (و نه تعلیق) همه تحریمها و ضمانت عدم خروج مجدد آمریکا از برجام و راستیآزمایی ابهامهایی را موجب شده است. این مطالبات اگرچه درست و برحق است و هدف نهایی ایران باید تحقق آنها باشد، اما این اهداف ورای برجام 1394 است. در «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها...» مجلس نیز از «رفع کامل تحریمها از جمله هستهای، نظامی، حقوق بشری و امثال آن» سخن رفته است.
اگر هدف «لغو همه تحریمها» باشد، ما با نوع متفاوتی از مذاکرات مواجه خواهیم بود؛ حتی متفاوت با مذاکرات منتهی به نهاییشدن برجام در 1394. چراکه برخلاف گذشته که تمرکز صرفا بر رفع تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران بود، اینبار تحریمهای مرتبط با دیگر موضوعات نیز مد نظر خواهد بود. مسئله دیگر «لغو» تحریمها به جای «تعلیق» آنهاست. این موضوعی است که در چند سال اخیر بسیار مورد توجه ناآشنایان به سیاست داخلی آمریکا بوده و به دستاویزی برای تخریب غیرمنصفانه تیم مذاکرهکننده قبلی تبدیل شده است.
درحالیکه واضحتر از آفتاب است که لغو تحریمهای اصلی آمریکا در اختیار کنگره است و در 1394، 58 عضو سنا (به شمول چهار سناتور شاخص دموکرات) اساسا مخالف برجام بودند و اگر لغو تحریمها توسط کنگره در دستور کار قرار میگرفت، شمار بسیار بیشتری از دموکراتها به مخالفت با برجام برمیخواستند. بهعلاوه قانون کاتسا مصوب آگوست 2017 نیز کار را برای رفع تحریمهای غیرهستهای دشوارتر کرده است.
2- اگر بنا بر اتخاذ راهبردی جدید باشد، توجیه چین و روسیه و کسب موافقت و همراهی آنها بهعنوان مقدمه ضروری و الزامی است.
مقامات این دو کشور، بهویژه روسیه، در هفتههای اخیر اظهاراتی داشتهاند که حاکی از موافقت آنها با تغییر راهبرد در مذاکرات نیست.
اولیانف، سفیر روسیه در وین، بهعنوان پیشانی مذاکراتی روسیه، حداقل در پنج توییت روشن کرده که روسیه با تغییر راهبرد ایران همسو نیست. اشاره او به اینکه مذاکرات باید از همان جایی شروع شود که متوقف شد یا سخن اخیر او درباره «فرهنگ دیپلماسی» و اینکه «پیشنویسهای قبلی نباید به دور انداخته شود» و دیگر اشارات او گویاست. تأکید وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین نیز در ششم آبان مبنیبر «نفع مشترک جامعه بینالمللی در احیای برجام در اسرع وقت» و «پیشرفتهای مهم در شش دور قبلی برای ازسرگیری تعهدات برجامی» میتواند حاکی از همسویی پکن با مسکو باشد.
3- سخن آقای امیرعبداللهیان درباره موافقت تیم مذاکرهکننده جدید با فرمت پیشین مذاکرات، حاکی از این است که همچنان نظر بر مذاکره با 1+4 و مذاکره غیرمستقیم با آمریکا از طریق نماینده اتحادیه اروپا بهعنوان رابط است.
این فرمت اگرچه همان فرمت شش دور قبل است، اما از ابتدا مشکلات خاص خود را داشت. واقعیت این است که آمریکا همیشه از ابتدا طرف اصلی مذاکرات بوده و حضور دیگران فرع بر اصل بوده است، کمااینکه مذاکرات عمان در سال 1391 نیز تنها با آمریکا و آنهم بهطور مستقیم انجام شد. اگرچه بیمیلی به عدم مذاکره مستقیم با آمریکا بهدلیل خلف وعده قابل درک است، اما واقعیت این است که مذاکره غیرمستقیم با آمریکا سه ایراد دارد: بسیار وقتگیرتر است، مستلزم اعتماد به واسطه یعنی اروپاست و مستعد ایجاد سوءتفاهم است. درشرایطیکه ایران در سه دهه اخیر به دفعات با آمریکا بهطور مستقیم مذاکره کرده، دلیل اصرار بر ادامه مذاکرات غیرمستقیم با این کشور روشن و قابل درک نیست.
4- تیم مذاکرهکننده ایران به یک نکته بسیار مهم دیگر باید توجه داشته باشد و آن اینکه به موازات تلاش برای ازسرگیری مذاکرات، از هماکنون تلاشی نیز برای «مقصریابی» در صورت شکست روند مذاکرات شروع شده است. «بازی مقصریابی» همیشه جزء لاینفک روندهای دیپلماتیک حساس است. در جریان خروج ترامپ از برجام اجماع بینالمللی حاصل بود که آمریکا مقصر تعلیق اجرای برجام است. اکنون طرفهای غربی در حال فراهمکردن زمینه برای مقصرجلوهدادن ایران در صورت شکستخوردن تلاشها هستند. از شواهد مورد اشاره نیز برمیآید که حتی چین و روسیه نیز ممکن است در این رابطه با غرب همراه شوند؛ بنابراین مقامات ما ضمن کسب آمادگی برای ازسرگیری مذاکرات، باید نگاهی نیز به «بازی مقصریابی» جاری داشته باشد.