آفتابنیوز : آفتاب: آیا زمان آنکه جامعه بین المللی ایران را به عنوان یک قدرت اتمی به رسمیت بشناسد فرا رسیدهاست؟
هفته گذشته کارشناسان آمریکایی و روس عضو «موسسه لوکزمبورگ» در مسکو گردهم آمدند تا در زمینه راهکارهای جلوگیری از اشاعه تسلیحات کشتار جمعی با محوریت جلوگیری از وقوع یک فاجعه هستهای دیگر در جهان به تبادل نظر بپردازند. بالطبع برنامه هستهای ایران مرکز بحثهای مطرح شده در این کنفرانس بود.
طی دو سال و نیم گذشته پرزیدنت محمود احمدی نژاد برنامه هستهای این کشور را به مهمترین موضوع ملی ایرانیان – و البته یکی از دردسرسازترین مشکلات بین المللی - تبدیل کردهاست. برخی کارشناسان مسائل اتمی معتقد هستند که دستیابی به توانایی ساخت تسلیحات هستهای نتیجه ناگزیر توسعه برنامه هستهای فعلی ایران خواهدبود.
سئوالی که این کارشناسان مطرح میکنند این است: راکتورهای اتمی که تهران برای توسعه برنامه هسته ایاش خریداری خواهدکرد تنها با کمک فنی کشورهای مبداء قابل استفاده هستند، بنابراین چه دلیلی برای اصرار بر تولید اورانیوم غنی شده وجود دارد؟
به عقیده تحلیلگران غربی تلاش بی وقفه و پرهزینه ایران برای افزایش برد موشک هایش به بیش از 2000 کیلومتر، اگر تنها قرار به استفاده از کلاهکهای جنگی متعارف بر روی آنها باشد، از لحاظ نظامی چندان توجیه پذیر نیست.
یکی دیگر از مباحث مطرح شده در کنفرانس مسکو بررسی تاثیر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه هستهای ایران بود.
آنچه که اکثر کارشناسان دو طرف بر آن اذعان داشتند شکست این تحریمها در حصول نتیجه دلخواه یعنی متوقف و یا حداقل کند ساختن روند پیشرفت برنامه هستهای ایران بود.
همچنین این اتفاق نظر نیز وجود داشت که تشدید تحریم ها در قطعنامه دوم و سوم سازمان ملل تنها به افزایش تعداد ساننتریفیوژ های فعال در تاسیسات هستهای نطنز منجر شدهاست.
شرکت کنندگان در کنفرانس مسکو آنگاه به رایزنی درخصوص این پرسش پرداختند که چگونه می توان پیامهای روشنتری از سوی شورای امنیت برای نخبگان حکومت ایران فرستاد.
آنها با یک سرگیجه واقعی روبرو بودند: «اینکه چطور بتوان بر اثربخشی تحریم ها علیه ایران افزود و همزمان ابزارهای تشویقی مناسبتری برای موافقت این کشور با خواستههای شورای امنیت پیشنهاد کرد؟»
گزینه احتمالی ادامه سیاست چماق و هویج در کنفرانس مسکو چنین بود: ایران در قبال شفافیت کامل و نامشروط برنامه هستهایش از فن آوریهای مدرن و نیز حق استفاده از محصول یک مجتمع بین المللی تولید سوخت هستهای در داخل مرزهایش برخوردار شود (این در واقع بخشی از پیشنهادی است که احمدی نژاد در سال 2005 پس از انتخاب به سمت ریاست جمهوری به کشورهای غربی ارائه داد).
علاوه بر این برخلاف گذشته از ایران خواسته نشود تا همه فعالیتهای غنی سازیاش را به حالت تعلیق درآورد، بلکه از تعداد سانتریفیوژها به گونهای که اعتماد جامعه جهانی را جلب کند بکاهد.
در ادامه کنفرانش مشخص شد که توافق بر سر هویج بسیار سادهتر از توافق بر سر چماق است، زیرا این نگرانی وجود دارد که هرنوع تلاش برای تشدید تحریمهای ایران اثرات معکوس بسیار پرمخاطرهای به همراه داشتهباشد.
به عقیده برخی کارشناسان منع هرگونه سرمایه گذاری در پروژه های نفت و گاز ایران و تشدید تحریم های مالی اثربخشترین اقداماتی هستند که میتوان علیه برنامه هستهای تهران به کار برد، زیرا حتی با وجود تحریمهای مالی «ملایم» کنونی نیز سیستم بانکی ایران در آستانه بحران قرار گرفتهاست.
با این حال در نشست مسکو هیچکس با قاطعیت نمیتوانست بگوید که علیرغم مشکلات کنونی اقتصاد ایران، اعمال فشارهای جدید بتواند تهران را دوباره به میز مذاکره بکشاند.
احمدی نژاد سیاست هستهایش را نشانهای از «عظمت ملی ایرانیان» میداند و ممکن است تحت هر شرایطی بخواهد آنرا دنبال کند.
آخرین گزینهای که کارشناسان موسسه لوکزمبورگ درباره آن به گفتگو پرداختند پذیرفتن ایران به عنوان یک قدرت هستهای بود.(منظور به رسمیت شناختن ایران به عنوان یک کشور دارای تسلیحات اتمی است-مترجم).
اگر این گزینه پذیرفته شود آنگاه می توان ایران را متقاعد به توافقنامه های بین المللی مربوط به کشورهای اتمی نمود و جامعه جهانی نیز می تواند ضمن زیرنظر گرفتن کامل ایران از ابزارهای بازدارنده متفاوتی در قبال این کشور استفاده کند.