آفتابنیوز : آفتاب- رضا سلیمان نوری: ایجاد انقلاب فرهنگی دوم یکی از مسایلی است که پس از روی کار آمدن دولت نهم هر از چند گاهی از سوی برخی افراد و گروههای حامی این مجموعه عنوان شده و پس از مدتی قرار گرفتن در صدر اخبار کشور به فراموشی سپرده میشود، این در حالی است که به روایت برخی از مسئولان انقلاب فرهنگی نخست به پایان نرسیده که ایجاد دومین انقلاب از این نوع لازم شود.
در این حال همان حرکت نخست نیز در جامعه منتقدان بسیاری دارد که برخی آن را حرکتی کاملا نادرست وبرخی دیگر حرکتی درست که نتایجی نادرست داد ارزیابی می کنند. در این بین نکتهای که مغفول مانده و ذهن آنانی را که سالهای نخستین انقلاب را به چشم ندیدهاند به خود مشغول کردهاست چیستی انقلاب فرهنگی، ماجرا و دلایل ایجاد آن است.
پیروزی انقلاب مردم ایران در بهمن 1357 و بدنبال آن استقرار نظام جمهوری اسلامی به جای نظام شاهنشاهی به مانند تمامی انقلابهای دیگر تغییر و تحول بنیادین در عرصههای گوناگون اجتماعی را به دنبال داشت. یکی از این عرصهها که شاید دیرتر از سایر موارد تغییرات رسمی و نه خودجوش انقلابی در آن آغاز شد فضای فرهنگی بود.
هرچند تغییر دانشجو محور رییس دانشگاه تربیت معلم در سال 58، فرار بخش قابل توجهی از عناصر فرهنگی وابسته به رژیم گذشته از کشور و سرانجام تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، خود نشان دهنده آغاز تغییرات گسترده در سطوح فرهنگی جامعه بود، صدور پیام نوروزی امام خمینی در اول فروردین 1359، نقطه عطفی در این حرکت بود که بعدها به انقلاب فرهنگی موسوم شد.
ایشان در بند یازده این پیام بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه های سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند و بدین گونه دانشگاهها را نقطه آغاز تغییر وتحول در عرصه فرهنگ کشور اعلام کردند.
پس از این حکم اعضای شورای انقلاب به دیدار رهبر انقلاب شتافتند که نتیجه آن صدور بیانیه 29/1/59 بود. ایشان در بیانیه خود مقرر کردند که دانشگاه باید از حالت ستاد عملیاتی گروههای گوناگون خارج شود.
در این بیانیه، سه روز مهلت برای برچیده شدن دفاتر و تشکیلات گروهها در دانشگاه ها تعیین و افزوده شدهبود که امتحانات دانشگاهی باید تا 14 خرداد به پایان برسد و از 15 خرداد دانشگاهها تعطیل و هرگونه اقدام استخدامی و مانند آن در دانشگاه متوقف گشته و نظام آموزشی کشور براساس موازین انقلابی و اسلامی طرحریزی شود.
صدور دستور العمل شورای انقلاب درباره تخلیه دانشگاهها از گروه های نظامی همان چیزی بود که انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاهها به عنوان نزدیکترین تشکل موجود به حاکمیت انقلاب در دانشگاهها به دنبال آن بود. اعضای این تشکل در د انشگاههای سراسر کشور در روز دوم اردیبهشت یعنی فردای پایان ضرب العجل شورای انقلاب فعالیت خود را برای تصفیه کامل دانشگاهها از عناصر ضد انقلاب والبته مخالف خود آغاز کردند.
آنان که کمی پیش از جریان تسخیر سفارت آمریکا نام دفتر تحکیم وحدت را برای خود برگزیده بودند، اهداف این حرکت انقلابی خود را ، محو سلطه فرهنگی غرب، طاغوت زدایی فضای دانشگاهها، و مبارزه با جوّ گروه گرایی سیاسی محض عنوان کردند. تصفیههای دانشجویی ادامه داشت تا اینکه براساس بخشنامه شورای انقلاب، دانشگاهها پس از برگزاری امتحانات پایان ترم به تعطیلی تابستانه رفتند؛ البته تعطیلیای که 30 ماه طول کشید.
پس از این واقعه و در حالیکه دانشجویان مسلمان دانشگاهها با همکاری همفکران مستقر شده خود در سفارت آمریکا و همچنین مسئولان جوان آموزش عالی و قوه قضاییه و سپاه در حال شناسایی اساتید وابسته و دانشجویان خرابکار بودند ، امام خمینی در 23/3/ 59 فرمانی را مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر کرد تا بدین گونه اقدامات دانشجویان برای تصفیه دانشگاهها مدیریت محور گردد.
در قسمتی از این فرمان آمده بود: «مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان میباشد اعلام شدهاست و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشدهاست و ملت اسلامی و خصوصاً دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه گران که هم اکنون گاه گاه آثارش نمایان میشود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بی فرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار دادهبودند.
ادامه این فاجعه که مع الاسف خواست بعضی گروههای وابسته به اجانب است، ضربهای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهدکرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است.
بر این اساس به حضرات آقایان محترم محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آل احمد، جلال الدین فارسی و علی شریعتمداری مسؤولیت داده میشود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند».
افراد مشخص شده در این حکم پس از اعلام آن به سرعت کار خود را آغاز کرده و ضمن تلاش برای نهادینه کردن اعمال انقلابی دانشجویان انجمنهای اسلامی در تصفیه دانشگاهها سه امر 1ـ تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاهها 2ـ گزینش دانشجو 3ـ اسلامی کردن جو دانشگاهها و تغییر برنامههای آموزشی دانشگاهها، به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد، را برنامههای خود اعلام کردند. بر این اساس، ستاد از صاحبنظران مختلف دعوت به همکاری کرد و در نخستین گام گروههای برنامه ریزی در رشته های پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه کشاورزی، علوم انسانی و هنر تشکیل شد.
همچنین کمیتهای در ستاد با عنوان " کمیته اسلامی کردن دانشگاهها " ، تشکیل شد. با توجه به ناهماهنگی ضوابط و مقررات حاکم بر دانشگاهها با شرایط انقلابی جامعه، قسمت اعظم فعالیتهای ستاد بر اسلامی کردن دانشگاهها و تعیین ضوابط و مقرراتی منطبق با موازین اسلامی متمرکز شد؛ امری که باعث تعطیلی 30 ماهه دانشگاهها ومراکز آموزش گردید.
در شهریور ماه سال 62 به دنبال نامه رئیس جمهور وقت (آیت الله خامنه ای) و درخواست تغییرات در کادر شورای عالی انقلاب فرهنگی، امام (ره) در تاریخ 8/6/62 طی نامهای این شورا را ترمیم کرده و افراد ذیل را به عنوان اعضای جدید آن معرفی کرد: نخست وزیر، وزرای فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی، دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهی و آقایان علی شریعتمداری، احمد احمدی، عبدالکریم سروش و مصطفی معین.
بازگشایی دانشگاهها و توسعه مراکز آموزشی و گستردگی فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی ضرورت تقویت دوباره این نهاد را مشخص کرد که ثمره آن فرمان جدید امام در این باره بود. معمار انقلاب در این فرمان که در 19 آذر 1363 صادر شد، عنوان کرد: «خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه کرد.
اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور، تقویت این نهاد را لازم دیدم بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد انقلاب فرهنگی و رؤسای محترم سه قوه، حجج اسلام آقای خامنهای، آقای اردبیلی و آقای رفسنجانی و همچنین جناب حجت الاسلام آقای مهدوی کنی و آقایان سیدکاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش و رضا داوری و نصرالله پورجوادی و محمدرضا هاشمی را به آنان اضافه نمودم».
پس از صدور این حکم رییس جمهور وقت در استفساریه مورخ 29/11/63 خود از امام خواست تا حدود اعتبار مصوبات این شورا را مشخص کند که ایشان در تاریخ 6/12/63 پاسخ دادند:«ضوابط و قواعدی را که شورای محترم عالی انقلاب فرهنگی وضع مینمایند باید ترتیب آثار دادهشود».
بدین گونه ضوابط و مقررات وضع شده از سوی شورایی که هسته نخستین تشکیل آن تلاش دانشجویان خط امامی برای پاکسازی دانشگاهها از رقبای سیاسی خود بود به قانونهای درجه اول کشور در حوزه فرهنگ تبدیل شد.
گفتنی است ترکیب این شورا تا 14/9/75 که آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب، سومین ترمیم عمده شورای عالی انقلاب فرهنگی را انجام داد، براساس حکم امام باقی ماند. در این تاریخ ایشان در حکمی ضمن تعیین ترکیب جدید اعضای شورای عالی وظایف جدیدی برای این شورا اعلام کرد.
در این پیام آمده است: «شورای عالی انقلاب فرهنگی که با تدبیر حکیمانه امام راحل عظیم الشان به جای ستاد انقلاب فرهنگی پدید آمد، نقش فعال و مؤثری را در عرصههای امور فرهنگی کشور به خصوص دانشگاهها ایفا کرد و برکات زیادی از خود به جای گذارد. اکنون با پیشرفت کشور در کار سازندگی و گسترش دامنه نیاز به دانش و تخصص و لزوم فراگیری علوم و فنون و پرورش محققان و نوآوران و استادان و متخصصان کارآمد، اهمیت این بخش از مسایل فرهنگی تأکید مضاعف یافتهاست. توسعه دانشگاهها و پژوهشگاهها و دیگر مراکز آموزش و آموزش عالی که پاسخ طبیعی به آن نیاز است و افزایش چشمگیر کمیت دانشجویی، به نوبه خود تکالیف تازهای را بر عهده مسئولان امور فرهنگی کشور میگذارد که برتر از همه آنها اولاً کیفیت بخشیدن به مایههای علم و تحقیق در این مراکز و ثانیاً پرداختن به تربیت معنوی دانشجویان و هدایت فکر و عمل آنان است».
در بخشی دیگر از این پیام، با اشاره به هجوم فرهنگی همه جانبه دشمنان به ارزشهای اسلامی، فرهنگ اصیل ملی و باورهای مردم آمدهاست:«همه این حقایق مهم و هشداردهنده مسئولان فرهنگی کشور را به تدبیری برتر و اهتمامی بیشتر و تلاشی گستردهتر فرا میخواند و به ویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی را که در جهاد ملی با بیسوادی و عقب ماندگی علمی و تبعیت فرهنگی، در حکم ستاد مرکزی و اصلی است، به تحرک و نوآوری و همت گماری برمیانگیزد».
بدین ترتیب شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد مرحله جدید از حیات تشکیلاتی شد. در این مرحله شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف گردید در رأس فعالیتهای خود به «مدیریت فرهنگی» جامعه در عرصه های مختلف بپردازد.
در حال حاضر، حکم مقام معظم رهبری، اعضای حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی را اینگونه بر شمردهاست :1. محمود احمدی نژاد 2. سید محمود هاشمی شاهرودی 3. سید عزت الله ضرغامی 4. سید مهدی خاموشی 5. منیره نوبخت 6. عبدالله جعفر علی جاسبی 7. عباسعلی اختری 8. علی عباس پور تهرانی 9. امیدوار رضایی میر قائد 10. محمدحسین صفارهرندی 11. محمد مهدی زاهدی 12. کامران باقریلنکرانی 13. محمود فرشیدی 14. محمد محمدیان 15. حمید رضا طیبی 16. سید امیر منصور برقعی.
همچنین 1. غلامعلی حداد عادل 2. محمدرضا مخبر دزفولی 3. محمدعلی کینژاد 4. محسن قمی 5. احمد جنتی 6. علی لاریجانی 7. علی اکبر رشاد 8. احمد احمدى 9. علیرضا صدر حسینی 10. حسن ابراهیم حبیبی 11. علی اکبر ولایتی 12. ایرج فاضل 13. علی شریعتمداری 14. رضا داوری اردکانی 15. حسن رحیم پور ازغدی 16. مهدی گلشنی 17. میر حسین موسوی خامنهای 18. محمدرضا عارف 19. صادق واعظ زاده 20. منصور کبگانیان 21. حسین کچوئیان 22. محمود محمدی عراقی، اعضای حقیقی این شورا محسوب میشوند.
سرانجام اینکه با تمامی تغییراتی که این شورا طی سالهای گوناگون داشتهاست هنوزاین سوال مطرح است که آیا طی سالهای گذشته در عملکرد خود موفق بودهاست وآیا تمامی تفکرات اسلامی وانقلابی موجود در جامعه در مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی دارای نماینده هستند وسوال آخر اینکه آیا این مجموعه توانایی رساندن جوان کنونی ایرانی، به سرمنزل مقصود را دارد؟