با این شکایت، مأموران پلیس به بررسی پرداختند و پرونده برای رسیدگی به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. زن جوان در جلسه تحقیق گفت: من چند سال است با همسرم زندگی میکنم و مشکل خاصی با او ندارم. اگرچه همسرم مردی کمعاطفه است، ولی بهخاطر فرزندم با او زندگی میکنم.
این زن ادامه داد: مدتی قبل دوست همسرم را در خیابان دیدم. او از من خواست سوار ماشینش شوم تا مرا به خانهمان برساند. من که به این مرد اعتماد داشتم، سوار ماشینش شدم، اما او حرفهای نامربوطی زد و به من پیشنهاد داد تا با او رابطه برقرار کنم. من قبول نکردم و از او خواستم من را مقابل خانهمان از ماشین پیاده کند.
این زن ادامه داد: وقتی به مقصد رسیدیم، من با کلید در خانه را باز کردم تا وارد شوم، اما هنوز همه وسایلی را که خریده بودم، داخل خانه نگذاشته بودم که یکباره مرد جوان را پشت سرم دیدم. او با یک قبضه کلت من را تهدید به مرگ کرد و به داخل خانه هل داد. او گفت اگر به خواسته سیاهش تن ندهم، مرا میکشد. او بدون توجه به التماسهایم، من را آزار داد و سپس خانه ما را ترک کرد. من از ترس شوهرم این راز را پنهان نگه داشتم، اما پس از مدتی همسرم از اوضاع روحی من و پیامکهایی که بین من و دوستش ردوبدل شده بود، به ماجرا پی برد و من را از خانه بیرون کرد. حالا شوهرم حتی اجازه نمیدهد فرزندم را ببینم. من که حالا به چنین سرنوشتی دچار شدهام، آمدهام تا از آن مرد شکایت کنم و برایش اشد مجازات را میخواهم.
به دنبال اظهارات این زن، متهم بازداشت شد، اما زن جوان را دروغگو خواند. این مرد پای میز محاکمه ایستاد و گفت: شاکی میخواست با من رابطه داشته باشد، اما چون قبول نکردم چنین شکایتی را علیه من مطرح کرد تا آبرویم را ببرد.
به دنبال اظهارات این مرد، وی از اتهام آزار زن جوان تبرئه شد، اما با اعتراض شاکی، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی مجدد قرار گرفت و قضات عالیرتبه حکم تبرئه مرد را نقض و اعلام کردند لازم است تحقیق درباره ادعای زن جوان تکمیل و تماسهای تلفنی و پیامکهای ردوبدلشده بین این زن و مرد بررسی شود.
به این ترتیب پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد تا مرد جوان این بار در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کند و تکلیف این پرونده مشخص شود.