رسیدگی به این پرونده از عصر دوشنبه بیست و چهارم اسفند سال ۹۴ و بهدنبال گزارش درگیری در بوستان «شب بو» منطقه لویزان، آغاز شد.
در بررسیهای صورت گرفته از سوی مأموران کلانتری ۱۰۲ پاسداران، مشخص شد پسر ۲۱ سالهای بهنام جواد با پدرام ۴۵ ساله درگیر شده و با ضربات متعدد چاقو او را روانه بیمارستان کرده است.
با شناسایی هویت ضارب، تحقیقات برای دستگیری جواد ادامه یافت و درنهایت پسر جوان در کوچهای نزدیکی محل جنایت دستگیر شد.
در حالی که تحقیقات از جواد ادامه داشت، ساعاتی بعد پدرام روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. با مرگ وی موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام و تحقیقات در این خصوص این بار با اتهام قتل عمدی ادامه یافت.
گرچه متهم جوان در مراحل اول تحقیقات سعی داشت تا با اظهارات متناقض مسیر تحقیقات را تغییر دهد، اما در نهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: ۲ روز قبل از حادثه به پدرام مقداری پول دادم تا برایم مواد مخدر بخرد. دو روزی از این ماجرا گذشت، اما از پدرام خبری نشد و تلفنم را هم پاسخ نمیداد.
بعد از دو روز به پارک شب بو رفتم تا از او شیشه بگیرم. بالاخره پدرام را دیدم و زمانی که سراغ مواد مخدر را از او گرفتم، او گفت مواد خریداری نکرده و یک پایپ خالی به من داد و گفت فعلاً این پایپ دستت باشد.
اما من که عصبانی شده بودم با او دعوا کردم. در حین درگیری چاقویی از جیبم درآوردم و در عصبانیت به او ضربه زدم. قصدم کشتن پدرام نبود و از اتفاقی که افتاده واقعاً پشیمانم.
با اعتراف متهم جوان به قتل، او به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و پساز تکمیل تحقیقات، پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.
گرچه متهم مدعی بود ناخواسته دست به قتل زده است و از جنایتی که مرتکب شده پشیمان است، اما قضات دادگاه کیفری استان تهران باتوجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، مدارک و شواهد موجود در پرونده، اظهارات متهم، بازسازی صحنه قتل، حکم بر قصاص صادر کردند.
دو شرط برای بخشش
با تأیید این حکم در دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرای حکم به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد. گرچه حکم برای اجرا آماده بود و متهم جوان در چند قدمی چوبه دار قرار گرفته بود، چندین جلسه صلح وسازش به ریاست قاضی امین کرمانینژاد، برگزار شد.
با تلاش واحد صلح و سازش، پدر پدرام که تنها اولیای دم پرونده بود از قصاص قاتل پسرش با دو شرط و برای رضای خدا گذشت کرد.
او شرط کرد که قاتل بعداز آزادی هرگز به منطقه محل زندگی آنها در لویزان نرود. دومین شرط مرد کهنسال نیز این بود که جواد و خانوادهاش هیچ وقت به سراغ او و خانوادهاش نروند. با قبول این دو شرط از سوی این زندانی، او که در چند قدمی چوبه دار بود از قصاص رهایی یافت.