در حال حاضر نظریهپردازان علوم طبیعی در کنار دیگر متخصصان علوم زیستی متفق القولاند که پدیده خشکسالی که خود از گرمایش زمین تاثیر می گیرد، به دلیل استفاده بی مهابا و بهرهبرداریهای بسیار بالای انسانها از طبیعت سرچشمه می گیرد. وقتی اهل فن می گویند که خشکسالی و تامین آب ضروریترین و فوریترین نیاز برای ادامه حیات بشری است، معلوم می شود مشکل بسیار جدیتر از آن است که خیال میشود.
در نتیجه دهها سال از وقت کارشناسان، دانشگاهها و نهادهای بینالمللی را درخصوص "بحران آب" و اینکه این موضوع میتواند به بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و چه بسا سیاسی و امنیتی منجر شود، به خود مشغول می کند. اما همانطور که می بینیم کسی گوشش به حرف آنها بدهکارنیست.
پیروی از الگوهای مصرف بی رویه از آب در ایران چه در بخش شرب و چه در بخش های کشاورزی و صنعت همچنان ادامه پیدا می کند و گویی همگان در عین اینکه می دانند مشکل بزرگ رخ داده، فقط آن را به دیگران نشان می دهند اما برای حل کردنش خود قدم از قدم بر نمی دارند و منتظرند ابزارهای حاکمیتی از پس آن برآیند. البته شاید این توقع بیجا نباشد اما حل کردن آن بدون مشارکت همگانی غیرممکن است.
پس پیداست که اگر همدلی همه جانبه بین مردم و متولیان وجود نداشته باشد آن اتفاق که همگان در انتظارش به سر میبرند هیچگاه رخ نخواهد داد. در امتداد تغییر اقلیمی که در جهان رخ داده متاسفانه درکشور ما این چرخه شوم -یعنی خشکسالی-زودتر و بیشتر نمود پیدا کرده است. چرا که پاسخگویی به نیازهای معمول، تامین آب را برای دستگاه های متولی بسیار سخت تر، هزینه برتر و دردسر سازتر کرده است تا جایی که مدیران مختلف هرکدام به زعم خود خواسته اند به نحوی این مشکل را حل کنند که متاسفانه دیده شده گاهی نه تنها در این کار موفق نبودهاند بلکه ناخواسته گرهی بر معضل بیآبی در مقطع خشکسالی افزوده و آن را کورتر کردهاند.
تردیدی نیست که کم آبی ناشی از خشکسالی می تواند تبعات بسیار سنگین و غیر قابل جبرانی برای کشور ایجاد کند. انواع و اقسام بحران های اجتماعی بوجود آمده از پدیده کم آبی و خشکسالی گاه میتواند شیرازه یک نظام سیاسی و حکومتی را با چالشهای بسیار بزرگی روبرو کند.
در سالهای گذشته تلاش شد با اجرای طرحهایی تحت عنوان سازگاری با کم آبی، طرح تعادل بخشی آب و اعمال مشوقهای مختلف برای مصرفکنندگانی که بهترین بازدهی از مصرف آب و درنهایت صرفه جویی را در کارنامه خود ثبت کرده بودند، به جنگ بیآبی برویم. صرفنظر از این که دولت چه توفیقاتی در این زمینه داشته است به همگان اثبات شد که ابزارهای حاکمیتی به تنهایی نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
هفته گذشته رئیس جمهوری در جلسه هیات دولت گفته بود که رسیدگی به مشکل کمآبی صرفاً به وزارت نیرو منحصر نمیشود و همه دستگاههای مرتبط، وظیفه دارند در مشورت با جوامع دانشگاهی راه حلی ملی برای خشکسالی بیابند.
وی با اشاره به رخدادهای اخیر در برخی از نقاط کشور که نشان دهنده صبر از کف دادن مردم و کشاورزان از بی آبی و واکنش نشان دادن آنها به عدم رفع این مشکل از سوی ارگانهای درگیر بود، گفت که چنانچه مردم در موضوعی گلهمند هستند، وظیفه داریم ابعاد مختلف مشکلات و راهکارهای موجود را برای مردم تبیین و تشریح کنیم.
رییس جمهوری در عین حال تغییر الگوی کشت را یکی از راههای مواجهه با کمآبی دانسته و تاکید کرده بود که باید برای کشت محصولات متناسب با اقلیم و داشتههای منابع آبی اقدام و آموزش مورد نیاز نیز به کشاورزان ارایه شود.
در آن جلسه همچنین تاکید شده بود که بخش های ذیصلاح، رابطه تگاتنگ ایجاد کنند تا بتوانند مجموعه ایدهها و اندیشه های خود را برای برون رفت از این معضل ارائه کنند.
داریوش مختاری - کارشناس ارشد حوزه مدیریت منابع آبی- در همین رابه به ایسنا گفت: واقعیت این است که برخی از سازمانهای مرتبط طی سال های گذشته تلاش کرده اند گام هایی در راستای حل کردن مشکل کم آبی، احیای منابع زیر زمینی، بازگردانی آب، تصفیه فاضلابها و متعادل کردن میزان آب استحصال شده و مصرف شرب و کشاورزی و صنعتی بردارند اما این تلاشها گاهی حتی توسط دیگر نهادهای دولتی متوقف و یا کم سرعت شده است. برای نمونه می توان به ماجرای دریاچه ارومیه و انبوهی از باغهای سیب در اطراف این منطقه اشاره کرد که سفرههای زیر زمینی که می توانست به سوی دریاچه ارومیه حرکت کند را متوجه خود ساخت.
به گفته وی، این اتفاق ناگوار در حالی رخ می دهد که هر ساله بودجه قابل توجهی برای احیای این دریاچه صرف می شود اما درنهایت گاهی تا کیلومتر ها، محصول سیب باغی، از حیز انتفاع ساقط شده و باقی مانده از باغهای اطراف را دپوشده در کنار جادههای منطقه می بینیم که در انتظار مشتریانی هستند که این سیبها را به کارخانههای خود برده و به شکل کنستانتره در بیاورند.
وی ادامه داد: این که این باغها و کشت میوههایی از این دست که به شکل علنی در مناطق اطراف دریاچه ارومیه دیده میشود بیانگر این نکته است که بدون شک مجوزهای لازم را از وزارت کشاورزی و دیگر ارگانهای منطقه دریافت کرده است و در نتیجه صدور این مجوزها، شتاب آهنگ ساماندهی به دریاچه ارومیه را بسیار کندتر کرده، بسیار تاسف بار است.
این کارشناس با بیان اینکه همچنین حفر چاههای مجاز و غیرمجاز در جای جای کشور بخش بسیار قابل توجهی از منابع آبی ما را مورد تهدید جدی قرار داده است که باز این مهم نیز با مجوزهای قانونی به انجام رسیده که نه تنها حنای سیاست، مدیریت و سامان بخش به منابع آبی کشور را بیرنگ کرده است بلکه معضلات خطرناکی همچون فرونشست زمین را باعث شده است، گفت: آگاهان می پرسند چگونه است که یک بخش از مدیریت کلان دولت درخصوص تامین آب در شرایط کم آبی و تنشهای آن خود را به آب و آتش می زند اما نهادی دیگر به راحتی همه آنچه رشته شده را پنبه میکند؟ این یک بام و دو هوا بودن و گرفتار شدن در چرخه تکراری آن فقط هزینه بر است و کسالتبار.
مختاری اظهار کرد: در عین حال همچنین این سوی مسئله یعنی مصرف کنندگان منابع آبی را هم نمی توان مرتب مجاب کرد که آن روش از صرفه جوییهایی که نهادهای مسئول به آن مقیدند و سفارش می کنند را سرلوحه کار خود قرار دهند. آنها به عینه اینطور که ما می خواهیم عمل نمی کنند. بدون شک زمانی توقعات ما از مصرف کنندگان منابع آبی می تواند موجه جلوه کند که برای آنها از پیش بسترهایی را آماده کرده باشیم. بنابراین بنظر می رسد مشکل کم آبی و تنشهای حاصل از آن را تنها می توان با خرد جمعی و کمک گرفتن از همه جوانب دخیل حل کرد. بهترین راه این است که از هیاهوهای روز فاصله بگیریم و برای این موضوع پا پیش بگذاریم.