در این زمینه باید توجه داشت که اصل مذاکره نه برای به توافق رسیدن بلکه برای تأمین منافع ملی ایران طراحی شده و اگر دستیابی به یک توافق بد، شرایط را برای خسارت وارد شدن به منافع ملی – مانند اتفاقی که در توافق سال 2015 میلادی افتاد – فراهم میکند، قطعاً باید از آن دوری کرد. به طور ویژه، حالا که تمام اعضای 4+1 به دقیق و فنی بودن پیشنویسهای پیشنهادی ایران اعتراف کردهاند و آن را یک مبنای خوب و مناسب برای ادامه رایزنیها و مذاکرات ارزیابی کردهاند، راهبرد رسانهای و حتی سیاسی در داخل کشور باید به سمت «توافق خوب» برای تأمین منافع ملی باشد. در این بستر، «پیروزی» - فارغ از توافق یا عدم توافق – به معنای تأمین منافع ملی ایران است و «شکست» - حتی در صورت توافق – به معنای آسیب دیدن منافع ملی کشورمان.
حالا که در مذاکرات وین 7، یک تیم کارشناسی با استفاده از تمام ظرفیتهای فنی، اقتصادی، هستهای و سیاسی کشورمان تشکیل شده و روند مذاکرات هم برای به نتیجه رسیدن و زمینهسازی برای یک توافق خوب که تأمینکننده منافع ملی کشورمان باشد، فراهم است، باید نسبت به بازی «مقصرانگاری» که از سوی برخی رسانهها طراحی و پیادهسازی شده، هوشیار بود و اجازه تحقق آن را نداد. البته این پروژه درگام نخست خود موفقیتی نداشت؛ چرا همانطور که گفته شد، تیم مذاکرهکننده کشورمان با درخواستهای مشخص و واضح که بهطور کامل منطبق بر توافق سال 2015 و حتی پیشنویس وین 6 است، وارد کارزار مذاکراتی وین 7 شد و همین مسأله، طراحی طرف غربی را برهم زد.
حالا باید منتظر ماند و دید طرف اروپایی تا آخر این هفته که قرار است ادامه مذاکرات پیگیری شود، چگونه تلاش میکنند این آشفتگی در رفتار و تصمیمگیری را جبران کنند؛ با پذیرش و قبول پیشنویسهای ایران و آغاز مذاکرات جدی کارشناسی برای بحث درباره هر کدام از آنها یا زیر میز مذاکره زدن و قبول مسئولیت شکست مذاکرات و به بنبست کشیدن آن؟