تا زمانی که مسئولان نظام از مصاحبه کردن با خبرنگاران آزاد و مستقل پرهیز میکنند، هرگز نمیتوانند افکار عمومی را قانع نمایند.
با مصاحبههای نمایشی که خبرنگار مصاحبهکننده یا اجازه ندارد مصاحبهشونده را سؤالپیچ کند و یا خودش تمایلی به این نوع مصاحبه کردن با مسئولین کشور ندارد، نباید انتظار داشت مسئولین به سؤالهای موجود در اذهان مردم پاسخ بدهند و مردم احساس کنند حرفشان را زدهاند و جواب مسئولین را شنیدهاند.
این نوع مصاحبههای دستوری یا نمایشی یا فرمایشی، مختص این دولت نیست. دولتهای گذشته هم به همین بیماری مبتلا بودند و حاضر به پاسخگوئی واقعی نبودند. این، یکی از مشکلات بزرگ عرصه رسانهایست که جامعه ما به آن مبتلاست.
حتی مصاحبههای مسئولین ارشد نظام با رسانههای داخلی و خارجی که سالی دو سه بار برگزار میشوند نیز با کنترل شدید مواجه هستند و علاوه بر اینکه در اجازه دادن به خبرنگاران برای مطرح کردن سؤالهایشان گزینشی و سلیقهای عمل میشود، در زمینه میزان وقت و تعداد سؤالهای خبرنگاران نیز عنان اختیار در دست اطرافیان مسئول مصاحبهشونده است.
با این نگاه به سراغ مصاحبه تلویزیونی رئیسجمهور رئیسی به مناسبت یکصدمین روز شروع بکار دولت سیزدهم میرویم و بدون تعارف و البته با ذهنی خالی از حب و بغض به آقای رئیسجمهور میگوئیم این مصاحبه را نمیتوان مصاحبه موفقی دانست. این، یک ارزیابی واقعی است که ما اصحاب رسانه مایل نبودیم با دیدن این مصاحبه به چنین نتیجهای برسیم، ولی متأسفیم که چنین شد.
شما آقای رئیسجمهور، به سؤالها جواب مرتبط ندادید. مثلاً از شما سؤال شد اینکه میگوئید وقتی دولت ما شروع به کار کرد نه پولی وجود داشت و نه از بانک مرکزی استقراض کردیم، ولی با اینحال حقوقها را دادیم، چگونه توانستید این کار را بکنید و از کجا این پول را تأمین کردید؟ شما در جواب گفتید باید جلوی فرارهای مالیاتی را بگیریم و اموال بلااستفاده دولت را به پول تبدیل کنیم.
این بایدها برای حل مشکلات آینده مناسب هستند، اما نمیتوانند جواب این سؤال باشند که مشکل کنونی بیپولی را چگونه حل کردهاید؟ در مورد کالاهای اساسی و تأمین واکسن از خارج هم به همین منوال از دادن پاسخ روشن و متکی به آمار و ارقام طفره رفتید. با این روش، بپذیرید که شنونده را نمیتوانید قانع کنید و درست به همین دلیل است که میگوئیم مصاحبه شما یک مصاحبه موفق نبود.
مصاحبهکننده هم به وظیفه خود در برابر بیپاسخ ماندن سؤالهایش عمل نکرد و به جای ادامه دادن سؤالها تا رسیدن به جواب قانعکننده، با عباراتی از قبیل بسیار خوب و خیلی عالی، از کنار موضوع عبور میکرد. این را حتی بعضی از مجریان تلویزیون هم همان شب مصاحبه شما اعلام کردند.
روش وانمود کردن عالی بودن جوابها با معیارها و ضوابط معمول رسانهای منطبق نیست و مصاحبه را به یک گپ و گفت دوستانه تبدیل میکند و تا سطح یک شوخی رسانهای تنزل میدهد، چیزی که بهیچوجه در شأن مسئولین ارشد نظام جمهوی اسلامی نیست.
روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی در این باره نوشت: رییسجمهورتقریبا هیچ حرف غیرقابل انتظاری نگفت و در بر این پاشنه چرخید که دولت سیزدهم چه عملکرد خوبی دارد و چه ارادهها و ایدههای تابانی برای آینده دارد و البته که دولت دوازدهم چه بسیار بد و بیتدبیر بوده است و الی آخر. اگر چشمتان را ببندید و ۸ سال پیش همین روزها را در ذهنتان تصور کنید آقای حسن روحانی را میبینید که همین حرفها را میزند، همین وعدهها را میدهد و همین نسبتها را به دولت پیش از خود منتسب میکند. حتی اگر در ذهنتان به ۱۶ سال قبل هم برگردید همین صحنه تکراری را خواهید دید
روسای قوا اگر باور دارند که باید با مردم حرف بزنند و اگر آنگونه که آقای رییسی میگوید خودش را رییسجمهور همه میداند، جای پاسخ دادن به سوالات را نباید در تلویزیون قرار دهد، آن هم در برابر مجری رسانهای که منحصرا حکومتی است. او اگر رییسجمهور همه است باید در جمع رسانههای متعدد اعم از موافق و منتقد و خبرنگاران خارجی قرار گیرد و خود را در معرض چالش قرار دهد. از این جهت روسای جمهور پیشین همگی کارنامه قابل ارایهای دارند و چه خوب است رییس دولت سیزدهم نیز همان راه را طی کند. اگر مشاوران آقای رییسی او را از پاسخگویی به رسانههای مختلف نهی میکنند در واقع ضعف خودشان را میپوشانند.
آقای رییسی از ژست مردمدارانه قابل قبولی برخوردار است و اگر در برابر پرسشهای خبرنگاران محک بخورد برای ۴ سال آینده (و چه بسا ۸ سال) بتواند در برابر افکار عمومی، کاملا قابل مقایسه و حتی برتر از اسلاف خود باشد.
تدارک مصاحبههای گلخانهای برای رییس قوه مجریه، اگر چه او را از گزند آفتاب و باران و باد رسانهها محفوظ میدارد، اما به همان اندازه آسیبپذیرش میکند و چه بسا در برابر یک نسیم کوچک رسانهای که ناگهان از پنجرهای بوزد او را دچار زکام کند!