به نظر میرسد پدیده خواستگاری دختران از پسران در ایران در حال افزایش است؛ موضوعی که همچنان باب میل بسیاری از پسران و دختران نیست با این حال طرفداران خودش را دارد و برخی از دختران میگویند «چرا که نه؟ ما هم حق انتخاب داریم.» اما تفاوت نظرها کم نیستند.
«تو جامعه ایرانی مردا حق انتخابو برای خودشون میبینن. منم دوست ندارم یه دختر ازم خواستگاری کنه و اگه همچین اتفاقی هم برام بیفته نه میگم چون خودم دوست دارم انتخاب کنم»، «یعنی چی که دختر از من خواستگاری کنه؟ قطعا قبول نمیکنم. این مسخرهبازیا چیه؟»، «چرا همیشه پسرا باید حق خواستگاری داشته باشن؟ خب منم دوست دارم وقتی از یکی خوشم اومد شانسمو برای ازدواج امتحان کنم. البته یه بار این کارو کردم و طرف بهم جواب منفی داد»، «منم به عنوان یه دختر دوست ندارم از یه پسر خواستگاری کنم. همین جوری که خودشون پا پیش میذارن فردا تو زندگی کلی عیب و ایراد رومون میذارن وای به حال اینکه ما بریم ازشون خواستگاری کنیم»، «با توجه به فرهنگی که ما توش زندگی میکنیم به نظرم پسرا جنبه ندارن بهشون ابراز علاقه کنیم». این نظر برخی از جوانانی است که در سن ازدواجند و نظراتشان را درباره خواستگاری دختر از پسر با ایسنا در میان گذاشتند.
در واقع خواستگاری زن از مرد در جامعه ما نوعی تابوشکنی محسوب میشود. البته این اتفاق پیشینه تاریخی حتی در اسلام هم داشته و نقل شده حضرت خدیجه (س) در ازدواج با پیامبر (ص) پیشقدم شده و پیام فرستاده است. حتی شارع مقدس هم در خصوص خواستگاری زن از مرد هیچ منعی وارد نکرده است. با این حال برخی معتقدند اگر زن در این زمینه پیشقدم شود و مرد به او جواب منفی بدهد ممکن است از نظر روحی و روانی به زن آسیب وارد شود و تحمل «نه» شنیدن را نداشته باشد.
اکبر محمدی - روانشناس سلامت روان - در اینباره معتقد است: «بسیاری با توجه به پدیدههای اجتماعی و نواجتماعی باورشان این است که جامعه ما یک جامعه مدرن شده است اما من به عنوان یک روانشناس نمیتوانم این موضوع را بپذیرم. جامعه ما بیشتر یک جامعه سنتی است و ما در ظاهر و پوسته آن مدرنیته را میبینیم اما در واقعیت هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. با توجه به مبنای تئوری انتخاب که مربوط به آقای ویلیام گلاسر است هر فردی میتواند دست به انتخاب بزند. منظورم دختر یا پسر نیست بلکه هر فردی به عنوان یک انسان میتواند دست به انتخاب بزند و بعد از آن به راحتی میتواند با پیامدهای انتخاب خودش کنار بیاید. در این صورت سلامت روانی فرد آسیب کمتری میبیند. در این انتخاب قطعا به عنوان یک فرد نمیتوانیم مسائل فرهنگی خانواده یا جامعهمان را نادیده بگیریم. بهویژه در جامعه سنتی خودمان نمیتوانیم باورهای شخصی و همین طور مسائلی که در اجتماع مرسوم است، کنار بگذاریم. در برخی موارد میتوانیم بعضی مسائل را به عنوان تابو هم حساب کنیم. خط قرمزهایی در جامعه وجود دارد که برای مثال فقط پسرها میتوانند خواستگاری کنند و دخترها نمیتوانند چون این امر به عنوان یک تابو در جامعه ما پذیرفته شده است و قبح این قضیه را شکاندن جرات و اعتماد به نفس میخواهد که با توجه به القائات ذهنی که از نظر جنسیتی روی خانمها انجام شده، اعتماد به نفس آنان را در این زمینه که زنان میتوانند شریک آینده خود را تعیین کنند، پایین آورده است.»
این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد گرمسار با بیان اینکه خواستگاری خانم از آقا یا برعکس آن یک قانون نانوشته است، به ایسنا میگوید: «تعیین نشده که کدامیک از دیگری خواستگاری کند اما از طرف دیگر باید این موضوع را بپذیریم که چون جامعه ما سنتی است همیشه در برابر تغییرات مقاومت میکند بنابراین باید در این زمینه بسترسازی و از نظر فرهنگی در مردم یکسری آمادگیهای ذهنی ایجاد شود. به خاطر میآورم چندین سال پیش از طرف سازمان ملل اعلام کردند که باید ده مهارت زندگی در ایران آموزش داده شود اما گفتند ما خودمان یک پا روانشناس هستیم! دقیقا مثل نگاهی که به روانشناسی وجود دارد. اما آنقدر روی این موضوع کار شد که حالا مردم به سادگی میپذیرند که باید مدیریت خشم یا استرس را یاد بگیرند. خواستگاری دختر از پسر هم موضوعی نیست که بگوییم قرار است برای اولین بار در جامعه ما اتفاق بیفتد بلکه در بسیاری از جوامع بشری از جمله چین، هند، بخشی از آفریقا و کشورهای مشترکالمنافع هم این امر اتفاق افتاده است و دخترها دست به خواستگاری میزنند چون معتقدند همان معیارهایی که یک پسر در انتخاب دختر در نظر میگیرد، دخترها هم درباره پسرها در نظر میگیرند اما اینکه بر اساس سنتهای جامعه کدامیک انتخاب میکنند متاسفانه در جامعه ما توسط پسرها صورت میگیرد اما از نظر منِ روانشناس، دخترها هم میتوانند دست به انتخاب بزنند. فقط باید در مرحله اول فرهنگسازی صورت بگیرد و این آگاهی به مردم جامعه داده شود.»
او با بیان اینکه نباید اعتماد به نفس دختران را لِه کرد، ادامه میدهد: «الان اگر دختری پا پیش بگذارد و خواستگاری کند، یکسری پاسخها و ذهنیتهای منفی مردم میتواند مشکلاتی را برای او به وجود بیاورد یا حرفهایی ممکن است در اینباره مطرح شود که این چه دختری است و در کدام خانواده بزرگ شده است؟ مگر حجب و حیا ندارد که میخواهد آن پسر را شکار کند؟ و از این دست حرفها ... اما مهم این است که این دسته از زنان بتوانند قضاوتهای نادرست مردم را حتی از لحاظ روانشناسی، تحریفهای شناختی و افکار ناکارآمد دور بریزند. چطور یک پسر به خودش اجازه میدهد برای انتخاب یک خانم تحقیق کند؟ بنابراین نمیتوانیم چنین حقی را از یک خانم سلب کنیم.»
بسیاری معتقدند خواستگاری دختر از پسر، زانوزدن و درخواست ازدواجکردن یک فرهنگ وارداتی و غربی است که دختران ایرانی از آن تقلید کردهاند. با این حال زنان نامداری مربوط به دهههای گذشته وجود داشتهاند که برای ازدواج پیشقدم شده و از همسرانشان خواستگاری کردهاند. دکتر محمدی هم معتقد است در این مسئله امکان تقلید از جوامع غربی وجود دارد همان طور که شبکههای اجتماعی و مجازی، فکر، احساس و حتی دیزاین خانه ما را تحت تاثیر قرار دادهاند. اما من فکر میکنم اگر ما در این زمینه میزان آگاهی مردم را با یک نگاه عدالتمحور که خانمها هم میتوانند انتخاب کنند، بالا ببریم دیگر چنین امری تابوشکنی یا خط قرمز نیست. متاسفانه ترس از قضاوت مردم و فرار از آن همیشه وجود داشته است. در رفتاردرمانی روی این موضوع تاکید میشود تا زمانی که با ترس مواجه نشویم، همیشه از شرایط یا موقعیت موجود در گریز خواهیم بود. فقط کافی است یک بار با ترس مواجه شویم تا همه چیز فرو بریزد. من معتقدم چنین امری شدنی است. در جوامع غربی چنین موضوعی مسئلهساز نیست تا به آن شاخ و برگ بدهند. در بسیاری از کشورهای آسیایی این موضوع اتفاق میافتد.»
این روانشناس به تحمل «نه» شنیدن و روبرو شدن با این موضوع هم اشاره میکند: «ما باید آستانه تحمل و پذیرش شنیدن جواب منفی را هم داشته باشیم. خیلی بهتر است با تحمل نه شنیدن روبرو شویم تا با پذیرفتن ازدواج با پیامدهای منفی دیگری روبرو شویم. من معتقدم اگر چنین اتفاقی بیفتد دیگر تروریسم اجتماعی رخ نمیدهد. منظور از تروریسم اجتماعی این است که اگر ازدواجی همراه با شناخت نباشد جایگاه افراد هم به درستی در خانوادهها پذیرفته نمیشود و ممکن است مورد بیمهری و بیاحترامی قرار بگیرند و افراد در این مرحله لِه شوند و نتوانند خواستهها و نیازهایشان را به سادگی به یکدیگر منتقل کنند. در نتیجه چون بدون شناخت تصمیم به ازدواج گرفتهاند با مشکلات بسیاری روبرو میشوند و همان ماهها و سالهای اول، طلاق عاطفی صورت میگیرد و در این زمینه دچار شکاف میشوند. من به این اتفاق تروریسم اجتماعی میگویم چون یک سیکل معیوب به صورت زنجیرهای ادامه پیدا میکند و بنیان خانوادهها را به هم میریزد. اما در این میان خواستگاری دخترها از پسرها بخشی از این مشکلات را سادهتر میکند چرا که بسیاری از پسرها وقتی به خواستگاری میروند نمیدانند که طرف مقابل معیارهای او را خواهد پذیرفت یا نه اما اگر این اتفاق برعکس شود پسرها هم بدون محافظهکاری با آن برخورد میکنند زیرا بسیاری از مسائل در خواستگاری به دلیل محافظهکاری مطرح نمیشوند. دوست نداریم پاسخی که طرف مقابل انتظار دارد بگوییم یا بشنویم بنابراین به عقیده من خواستگاری از طرف دخترخانمها میتواند مثبت در نظر گرفته شود و برای سلامت روان فرد، خانواده و در نهایت جامعه تاثیرگذار باشد.»
او درباره اینکه ممکن است خواستگاری از سمت دختر بعدها در زندگی مشترک با سرکوفت مرد همراه باشد، توضیح میدهد: «اینکه خواستگاری دختر از پسر ممکن است موجب سرافکندگی و سرکوفت طرف شود، غیرعلمی و غیرمنطقی است زیرا مشکل ما در پایه و اساس است. آمادهکردن ذهن افراد جامعه برای چنین پدیده اجتماعی میتواند موفقیتآمیز باشد. گرچه معمولا در جامعه ما ابتدا تکنولوژی وارد میشود بعد آسیب آن را میبینیم سپس فرهنگسازی می کنیم. اگر مسئولان و اتاق فکر میخواهند چنین اتفاقی نیفتد چرا از رسانههای جمعی و صاحبنظران از همین حالا کمک نمیگیرند و برای چنین موضوعهایی بسترسازی درست فرهنگی نمیکنند؟ چطور یک خانم حق رفتن به سر کار یا دانشگاه را دارد اما نباید حق خواستگاریکردن و انتخاب را داشته باشد؟ مشکل جامعه ما فکری است و وارد شدن به آن دشوار است اما یک قانون نانوشته محسوب میشود و به عقیده من میشود با بسترسازی درست و استفاده از صاحبنظران و رسانهها افکار عمومی را در بسیاری از زمینهها آماده کرد. هیچ تابویی همیشه تابو نمانده است. فقط گذشت زمان مشکل را حل کرده است اما چرا ما باید منتظر گذشت زمان بمانیم؟»
دکتر نیره توکلی - جامعهشناس - هم این موضوع را از دو سطح بررسی میکند: «این موضوع باید از دو جنبه بررسی شود؛ یکی آنکه آیا فرهنگ ما با این موضوع سازگار است و دیگری آنکه آیا خواستگاری زن از مرد کار درستی است یا خیر؟ من معتقدم نه تنها فرهنگ ما بلکه فرهنگ کل جهان هم با این موضوع سازگار نیست. دلیلش هم وجود کلیشههایی است که مدام تقویت میشود. حتی در فیلمها و سریالهای مختلف هم شاهد این موضوع هستیم که تجملات مربوط به خواستگاری باید چگونه باشد یا چگونه میتوان این موضوع را به سورپرایز تبدیل کرد؟ حتی فرهنگ جهان هم به موارد کلیشهای، سنتی و رویای شاهزادهای سوار بر اسبِ سفید تاکید دارد. بنابراین فرهنگ جهان با کلیشه خواستگاری مرد از زن آن هم با باشکوهترین شکل ممکن دامن میزند و طرفدار این موارد است اما ممکن است سنتها و کلیشهها هم جالب نباشند. ممکن است دو نفر آنقدر با هم ارتباط عاطفی و اجتماعی نزدیکی داشته باشند که بتوانند این کلیشهها را کنار بگذارند و از طرق مختلف به هم بفهمانند که آیا این ازدواج مناسب آنان است و باید صورت بگیرد یا خیر. در هر صورت هیچ فرقی نمیکند کدامیک از دیگری خواستگاری کند اما زمانی که صحبت از کلیشهها میشود - که یکی از آنها خواستگاری است - پرسش «آیا با من ازدواج میکنی؟» با توجه به اینکه روابط دو نفر نزدیک نباشد سوال بیجایی است در حالیکه اگر روابط دو نفر نزدیک باشد، اصلا ضرورتی ندارد این سوال مطرح شود.»
او از دیدگاه جامعهشناسی مطرح میکند: «لزوما این طور نیست که هر امر سازگاری با سنت و کلیشه خوب باشد یعنی اگر ناسازگار باشد لزوما بد نیست و اگر هم سازگار باشد لزوما خوب نیست. اما اینکه یک پدیده سنتی که در اختیار جامعه مردسالار بوده حالا در اختیار زنها قرار بگیرد و آن را برتری بدانند، هیچ مزیتی ندارد. خواستگاری یا بیان عاطفه میتواند هم از طریق مرد و هم از طریق زن صورت بگیرد و بستگی به شرایط خاص و شناخت طرفین دارد. گاهی ممکن است یک زن با تصور اینکه همه چیز برای زندگی مهیاست پیشدستی کرده و چنین موضوعی را مطرح کند که به عقیده من این اتفاق شایسته تقدیر هم است اما اگر طرفین هیچ شناختی از یکدیگر نداشته باشند و موضوع ازدواج را مطرح کنند به هر شکلی و از سوی هر طرف که مطرح شود بیهوده است.»
توکلی با بیان اینکه همیشه هر آنچه که قرار باشد کلیشهای، تجملی یا ژست باشد، ناپسند است، درباره سنتشکنی برخی از زنان مطرح جامعه ایران در این امر و طی دهههای گذشته میگوید: «اگر هم در زمان قدیم برخی از زنان مطرح جامعه ما این پیشنهاد را مطرح کردند به این دلیل بوده که جزء زنان سنتشکن، نیرومند و قوی فرهنگی ما بودند. با این حال من معتقدم هر مورد خاصی باید بررسی شود. اما آنچه که مشابه مردم کشورهای دیگر و به صورت ادا و ژست صورت بگیرد ناپسند است.»