ماجرا، اما تعداد پزشک و متخصص نیست، مشکل در توزیع متخصصان است. اوایل شهریور سال ۹۳ بود که معاون وزیر بهداشت وقت اعلام کرد برای ماندگاری پزشکان فراری از مناطق محروم، طرحهای تشویقی درنظر گرفته شده است. آن زمان بهتازگی اجرای طرح تحول نظام سلامت کلید خورده بود. بهگفته محمد آقاجانی، پرداخت تعرفههای تشویقی برای این پزشکان و اعمال میزان محرومیت آن منطقه در پرداختی پزشکان، یکی از این طرحهای تشویقی بود که توانست تا میزان قابل توجهی درآمد پزشکان را افزایش دهد. براساس اعلام وزارت بهداشت، به استناد نتیجه تحقیقی که انجام شده بود، پزشکان مورد مطالعه اعلام کرده بودند اگر این طرحها ادامهدار باشد، ۴۲ درصد از آنها پس از پایان تعهداتشان در مناطق محروم ماندگار میشوند. این طرحها، اما ادامهدار نبود و سبب فراریشدن رزیدنتها پس از پایان دوره طرحشان از این مناطق شد. آنها مسئله معیشت و نبود امکانات رفاهی را یکی از دلایل اصلی در ماندگارنبودنشان در این مناطق عنوان میکنند. به همه اینها دوری از خانواده، شرایط زندگی سخت در نبود سادهترین امکانات و تأخیر در پرداخت حقوق را هم باید اضافه کرد، مجموعه این مسائل منجر شده که این افراد پس از پایان دوره طرح، منطقه را ترک کنند. پیش از این غلامرضا حسنزاده، دبیر شورای عالی برنامهریزی علوم پزشکی اعلام کرده بود که میزان ماندگاری پزشکان در مناطق محروم از ۲۴ درصد به ۱۲ درصد کاهش پیدا کرده و پزشکان در این مناطق تنها ۸ سال میمانند. این در حالی است که به گفته وزیر بهداشت برای حل این مشکل، باید ۳۰ درصد پزشکان متخصص در مناطق محروم به کار گرفته شوند.
۶ماه حقوق نگرفتم
میثم اشرفی، پزشک متخصص طب اورژانس است که پس از گذراندن طرح در شهرستان دلگان سیستان و بلوچستان چندماهی است که به ساوه آمده. او درباره شرایط کار در مناطق محروم برای پزشکان توضیح میدهد و میگوید: «مشکل رفاهی در دلگان نداشتیم، اما مهمترین مسئله دور بودن به مرکز، بدی آب و هوا، سختی رفتوآمد و پرداختیهای با تأخیر بود. در آنجا ما با معضل آب مواجه بودیم و برای آب آشامیدنی ناچار به خرید آب معدنی میشدیم؛ چراکه آب منطقه غیرقابل شرب و شور است.» معضل دیگر این پزشک در دلگان، تأخیر در پرداخت حقوق بود: «با اینکه مردم دلگان بسیار مهربان و خونگرم هستند، اما نگرش مسئولان پزشکی دلگان به پزشکان طرحی، چندان خوب نبود و هیچکس خود را موظف به پاسخگویی درباره تأخیر در پرداختیها نمیداند؛ بهطوری که من از آبان ۹۷ تا فروردین ۹۹ هیچ دریافتی نداشتم و تماسهای مکرر با دانشگاه ایرانشهر هم نتیجهای نداشته است. همین مسائل باعث شده تا به همکارانم توصیه کنم به هیچ عنوان به این مناطق برای گذراندن طرح نروند.» اشرفی میگوید که پزشکان طرحی براساس عملکردی که دارند، حقوق میگیرند؛ یعنی به ازای هر بیماری که ویزیت میکنند یا خدمتی که انجام میدهند براساس تعرفه وزارت بهداشت دریافتی دارند. در منطقهای مثل دلگان که جمعیت کمی دارد و بهتازگی یک بیمارستان در آن افتتاح شده، مشخص است که میزان دریافتی پزشکان کم است. او ادامه میدهد: «با طرح افزایش پزشک چطور میتوان انتظار داشت که کیفیت خدمات بهویژه در مناطق محروم بهتر شود؟ آن هم با وضعیتی که پرداختی یک پزشک حداقل ۶ماه تأخیر دارد و هماکنون من بهعنوان پزشک متخصص طب اورژانس در نزدیکی تهران ۱۰ میلیون حقوق وزارتخانهای بهعنوان پزشک طرحی و ۱۷ میلیون تومان کارانه میگیرم که بعد از اتمام طرح ۱۰ میلیون دریافتی وزارتخانه نیز قطع میشود و الان هم با مشکل در تامین هزینههای زندگی مواجه هستم و مدتهای زیادی است که به فکر مهاجرت از ایرانم تا بتوانم زندگی بهتری را برای همسر و ۲ دخترم فراهم کنم. همکارانم که به کشورهای حوزه خلیجفارس رفتهاند درآمدشان از پزشکی ۲۵ برابر آن چیزی است که ما اینجا دریافت میکنیم و امکاناتی که در اختیارشان قرار گرفته قابل مقایسه با ایران نیست.»
حداقل امکانات معیشتی را هم نداریم
محسن. ع، پزشک متخصص کودکان در شهرستان لالی از توابع خوزستان مشغول بهکار است. آنجا هم جزو مناطق محروم به شمار میرود و وضعیت خوبی ندارد. این پزشک درباره مشکلات کارش میگوید: «بالابردن سطح آگاهی عمومی مردم نسبت به سلامتشان یکی از مهمترین کارهایی است که باید اینجا انجام دهیم. در مناطقی که حتی خودرو هم امکان حضور ندارد باید به بیماران سر بزنیم و حال آنها را جویا شویم که البته این جزو وظایف ماست، اما کمترین توقعی که داریم این است که حداقل امکانات معیشتی را برایمان فراهم کنند تا من بتوانم همسر و فرزندانم را راضی کنم که در این منطقه چند سالی ماندگار شویم.» او ادامه میدهد: «سطح پایین مدارس منطقه، باعث شده همسر و فرزندانم را برای تحصیل راهی تهران کنم و مدام هم اعتراض میکنند که زودتر به خانه برگردم. اگر امکانات اینجا حداقل نصف امکانات شهرهای بزرگ بود، مطمئن باشید بسیاری از پزشکان راضی میشدند که در این مناطق بمانند. بسیاری از خانوادهها بهویژه در مناطق دور از دسترس، از امکانات بهداشتی و سلامتی برخوردار نیستند و تا ناچار نباشند به شبکه بهداشت و پزشک مراجعه نمیکنند. پزشکان هم امکانات زیادی ندارند. ما اگر در مراکز استانها یا مناطق جنوبی تهران مطب داشته باشیم، درآمدمان بسیار بیشتر از درآمد فعلیمان است؛ دستمزدی که در بسیاری از مواقع با تأخیرهای چندماهه پرداخت میشود.» او میگوید که بهدلیل شرایط نامناسب پس از پایان دوره طرح، قطعا از این منطقه میرود: «با وضعیتی که هماکنون در مناطق محروم شاهد آن هستیم چطور انتظار میرود پس از افزایش ظرفیت پزشکی، فارغالتحصیلان در این مناطق ماندگار شوند؟ بستههای تشویقی برای ماندگاری پزشکان وجود ندارند، درآمدها پایین است و با تأخیر پرداخت میشود. امکانات پایین زندگی و سختی معیشت باعث شده تا کسی تمایلی به حضور در این مناطق نداشته باشد.» بهگفته او، بحث پزشکان متخصص و فوقتخصص از سایر پزشکان جداست، میزان درآمد آنها، میزان مراجعه بیماران و حقوق بالاترشان نسبت به دیگر پزشکان باعث شده تا مردم تصور کنند که وضع معیشت تمام پزشکان خوب است، اما آنچه زیر پوست پزشکی میگذرد با ظاهر آن تفاوت بسیاری دارد.
نبود جراح قلب، جراح آنکولوژیست زنان و جراح عروق در سیستان و بلوچستان
قاسم میریعلیآباد، معاون آموزشی دانشگاه علومپزشکی زاهدان به مشکلات پزشکان اشاره میکند و میگوید: «برخی از پزشکان در استان، کاری غیر از طبابت میکنند؛ چراکه میزان درآمد آنها از پزشکی کفاف زندگیشان را نمیدهد.» بهگفته او، در استان پهناور سیستان و بلوچستان برخی شهرها و روستاها، هنوز از زیرساختهای لازم برای یک زندگی معمولی برخوردار نیستند و حتی جاده مناسب برای رفتوآمد ندارند. همچنان برخی شهرهای استان فرودگاه ندارند و برای رسیدن به نزدیکترین فرودگاه باید صدها کیلومتر در جادههایی رانندگی کنند که ایمن نیستند و قاچاقچیان سوخت به ناامنی آنها بیشتر دامن زدهاند. او ادامه میدهد: «هرقدر هم ظرفیت رشتههای پزشکی زیاد شود تا زمانی که زیرساختها و امکانات لازم برای یک زندگی مهیا نشود، نمیتوان انتظار داشت یک فارغالتحصیل پزشکی ۳ برابر مدت زمان تحصیل خود را در یک منطقه محروم بگذراند.» معاون آموزشی دانشگاه علومپزشکی زاهدان در ادامه درباره میزان دریافتی پزشکانی که در مناطق محروم ازجمله نقاط صفر مرزی فعالیت میکنند، هم توضیح میدهد و میگوید: «۴ سال قبل پزشکانی که در نقاط صفر مرزی فعالیت میکردند ۱۸ میلیون تومان درآمد داشتند و اکنون هم میزان دریافتی آنها با وجود تورم همان ۱۸ میلیون تومان است؛ با این وضعیت نباید انتظار داشته باشیم پزشکان تمایل چندانی برای حضور در نقاط محروم داشته باشند.» بومیگزینی موضوع دیگری است که این مسئول به آن اشاره میکند: «دانشگاه علومپزشکی زاهدان سالانه ۲۰۰ دانشجوی پزشکی فارغالتحصیل دارد که از این افراد، تعدادی رشته پزشکی را ادامه داده و برخی دیگر به مشاغل دیگر مشغول میشوند. اکنون در استان ما پزشکان متخصصی داریم که گاهی درآمدشان حتی از پزشکان عمومی هم کمتر است و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم این پزشکان در مناطق محروم و کمبرخوردار ماندگار شوند.» بهگفته میریعلیآباد، به جز در چند رشته خاص بسیاری از داوطلبان پزشکی تمایلی به رشتههای سهمیهای بومی ندارند و همین مسئله نتیجه سیاستهای ناپخته و کارشناسینشده در این حوزه است؛ چراکه در کنار بومیگزینی باید به توسعه شهرها و پرداخت حق و حقوق افراد هم توجه شود. او در ادامه به کارانههایی که به پزشکان تعلق میگیرد، اشاره میکند و میگوید: «اکنون برای پرداخت کارانه پزشکانی که در مناطق محروم استان مشغول فعالیت هستند، با مشکل مواجهایم و از حدود ۶ماه قبل نتوانستهایم کارانه این افراد را پرداخت کنیم؛ ضمن اینکه کارانهای که اکنون به پزشکان تعلق میگیرد همان کارانهای است که در سال ۹۶ مصوب شده است.» میری از برخی سیاستها در طرح تحول نظام سلامت انتقاد میکند که یکی از آنها مشخص نکردن کارانه برای برخی رشتههای پزشکی مانند متخصص ارتوپد است: «پزشک ارتوپد با ۳۰ روز فعالیت تماموقت و تعداد بیمار بالا در سراوان ۱۵۰ میلیون تومان کارانه دریافت میکرد، اما از سال ۹۷ به بعد برای کارانه پزشکان سقف ماهانه ۶۰ میلیون تومان تعیین شد که هنوز هم به این میزان اضافه نشده است. با این وضعیت، پزشکان پس از پرشدن سقف کارانهشان دیگر بیمار جدید پذیرش نمیکنند.» بهگفته معاون آموزشی دانشگاه علومپزشکی زاهدان، استان سیستان و بلوچستان فاقد پزشک جراح قلب، جراح آنکولوژیست زنان و جراح عروق است؛ ضمن اینکه جراح کودکان هم بهصورت ثابت در استان حضور ندارد و بیماران ناچارند برای درمان خود به شهرهای اطراف یا تهران مراجعه کنند: «در استان حداقلهای رشتههای پزشکی موردنیاز را داریم، اما مثلا مرکز بهداشت یا درمانگاهی که باید براساس تعداد سرانه جمعیت ۳ پزشک داشته باشد تنها یک پزشک در آنجا فعالیت میکند که اگر این پزشک برای چند روز مرخصی برود، عملا آن مرکز درمانی تعطیل میشود؛ به همین دلیل، معتقدیم برای تمام استانهای کشور نمیتوان یک نسخه واحد برای توزیع پزشک و امکانات پیچید و باید در کنار توزیع امکانات مشوقهایی را در استانهای محروم برای پزشکان درنظر گرفت تا بتوانیم نیروی پزشکی موردنیاز خود را جذب کنیم.»
حقوق ۱۷ میلیونی به ۸ میلیون تومان رسیده
رضا لاریپور، سخنگوی سازمان نظامپزشکی با بیان اینکه سالانه چندین هزار پزشک فارغالتحصیل ناچار به گذراندن طرح اجباری در مناطق محروم و کمتر برخوردار هستند، میگوید: «زمانی که فردی به گذراندن طرح در مناطق کمبرخوردار مجبور میشود، باید بستههای تشویقی مثل سهمیه رزیدنتی برای پزشکان عمومی یا پرداخت وامهای مختلف کمبهره یا دادن پروانه مطب و... هم برای این افراد فراهم شود تا پزشکان به خدمت در مناطق محروم تشویق شوند.» او ادامه میدهد: «زمانیکه پزشکی مجبور به اعزام به منطقه محروم میشود، اما اگر بیمار نداشته یا میزان مراجعهاش خیلی کم باشد، از نظر معیشتی دچار مضیقه میشود. همه اینها در شرایطی است که حق و حقوقش هم با تأخیر پرداخت میشود و مجموع این شرایط منجر میشود تا او نتواند در منطقه محروم بماند.» بهگفته لاریپور، بسیاری از مناطق محروم و کمبرخوردار بهرغم وجود پزشک، زیرساختهای لازم را ندارند و با کمبود معلم و سایر امکانات رفاهی مواجهند؛ درحالیکه علاوه بر وجود پزشک در یک منطقه باید زیرساختهای آن منطقه نیز درست شود و صرف فرستادن پزشک به مناطق محروم نمیتوان مشکلی را حل کرد. او میگوید: «برای تربیت پزشک در کشور، هزینههای زیادی میشود و بهترین پزشکان در کشور ما تحصیل میکنند، اما با بیتوجهی به معیشت و زندگی آنها، باعث شدهایم تا این پزشکان جذب کشورهای همسایه یا دیگر کشورها شوند و عملا ما محلی برای تربیت رایگان پزشک برای دیگر کشورها شدهایم.» بهگفته سخنگوی سازمان نظامپزشکی، اگر شرایط معیشتی برای پزشکان مهیا شود، پزشکان با جان و دل کار میکنند. سیاست بومیگزینی از سال ۹۳ اجرا میشود که براساس آن حدود ۳۰ درصد پزشکان بومی در پذیرش اعمال میشود، اما اینکه پزشک بومی در همان منطقه محل زندگی خود بماند، نیازمند توجه ویژه است: «پزشکی رشتهای است که با هوش و استدلال سروکار دارد و نمیشود برای آن بهراحتی سهمیه اضافی کنکور ایجاد کرد. باید افرادی به این رشته ورود کنند که از یک سطح هوش و آگاهی بالاتری نسبت به بقیه افراد جامعه برخوردار باشند. در طول ۴۰ سال گذشته تنها رشتهای که خوداتکایی ویژهای روی آن داریم و همه کارهای آن در داخل کشور انجامشده پزشکی جامعه پزشکی است که در هیچ فعالیت درمانی مردم ناچار نیستند برای ادامه درمان خود به خارج از کشور بروند.» میزان پرداختی به پزشکانی که طرح خود را در مناطق محروم میگذرانند، موضوع دیگری است که لاری پور به آن اشاره میکند: «در سال ۹۰-۸۹ در زمان اجرای طرح سلامت، میزان پرداختی به پزشکان طرحی حدود ۱۷ میلیون تومان بود، اما امروز به پزشک متخصص ۸ میلیون تومان پرداخت میشود و بهدلیل همین پرداختیهای کم، کمتر پزشکی حاضر به گذراندن طرح در مناطق صفر مرزی و کمبرخوردار است.» بهگفته او، هماکنون در برخی مناطق به پزشکان مسکن و امکانات هم داده نمیشود و با این وضعیت توقع دارند که پزشکان در این مناطق بمانند. در کنار این مسئله موضوع پرداختیها در نظام سلامت است که معمولا با تأخیرهای چندماهه انجام میشود و علت آن کمبود بودجه عنوان میشود؛ درحالیکه میتوان همین بودجهای را که میخواهند برای افزایش ۳ تا ۵ هزار نفری ظرفیت کنکور پزشکی درنظر بگیرند، برای حدود ۲۰ هزار پزشکی هزینه کنند که بنا به دلایل مالی از حوزه سلامت خارج شدهاند. لاریپور، با اعلام اینکه، موضوع افزایش ظرفیت پزشکی مسئله جدیدی نیست، میگوید: «افزایش ظرفیت پزشکی موضوعی سیال و ادامهدار است، اما افزایش ظرفیت باید با نظر وزارت بهداشت و بالا بردن کیفیت آموزش باشد. اینکه تصمیم گرفته شده سالانه ۱۵۰۰ نفر ظرفیت رزیدنتی و ۳ تا ۵ هزار نفر به ظرفیت پزشکی افزوده شود در توان کشور نیست و دانشکدههای پزشکی ظرفیت پذیرش این تعداد داوطلب را ندارند.»
۴۰ هزار پزشک، کاری غیر از طبابت میکنند
محمدعلی محسنیبندپی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی یکی از دلایل ماندگار نشدن پزشکان در مناطق محروم را حقوق و کارانههای کم و نبود امکانات رفاهی اعلام میکند و میگوید: «ما باید ابتدا مشکلات این افراد را رفع و سپس نظام پزشک خانواده و ارجاع را راهاندازی کنیم. پس از آن اگر کمبود پزشک داشتیم به فکر افزایش ظرفیت در رشتههای پزشکی باشیم؛ چراکه اکنون ۴۰ هزار پزشک در کشور داریم که به شغلی غیر از پزشکی مشغول هستند.» او با افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی مخالف است و میگوید: «افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی نهتنها کمکی به کمبود پزشک در مناطق کمبرخوردار و محروم نمیکند، بلکه افزایش ظرفیت ۴۰ درصدی که مدنظر است، عملا با زیرساختهای آموزشی نظام سلامت سازگار نیست. اگر این اتفاق بیفتد در چند سال آینده پزشکان بیسوادی خواهیم داشت که جان مردم را به خطر میاندازند. ضمن اینکه این افزایش ۴۰ درصدی با شرایط و زیرساختهای فعلی ما اصلا مقدور نیست و مجلس هم قطعا با این میزان افزایش مخالفت میکند.» او به تجمع متخصصان در کلانشهری مثل تهران اشاره میکند و میگوید که ۴۵ درصد جراحان مغز و اعصاب در تهران فعالیت میکنند: «این مسئله نشان میدهد که تهران فضای بهتری برای کسب و کار و درآمد بیشتر و امکانات رفاهی برای خانواده پزشکان دارد. همین نبود توازن در توزیع امکانات باعث شده حتی پزشکانی که سهمیه بومیگزینی را انتخاب کردهاند پس از تمام شدن تعهدشان منطقه را ترک کنند و به کلانشهرها و مراکز استانها بروند.» به گفته محسنیبندپی، بر اساس آمار نظام پزشکی در ۱۰ ماه گذشته ۳ هزار پزشک برای خروج از کشور اقدام کردهاند: «ما به کشوری برای تربیت پزشک کشورهای توسعهیافته و همسایه تبدیل شدهایم؛ ضمن اینکه تعداد زیادی از پرستاران هم برای درآمد بیشتر به کشورهای همسایه مهاجرت میکنند؛ به همین دلیل است که معتقدیم قبل از افزایش ظرفیت باید به دلیل ماندگار نشدن در کشور و مناطق محروم فکر و موانع این کار را برطرف کنیم.»