محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا در یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: این همه تلاش برای پایین آوردن حاج قاسم شگفتانگیز است. این همه تلاش برای اینکه حاج قاسم را از چشم بیندازند عجیب است. این همه تلاش برای بیرون کشیدن حاج قاسم از قلب مردم وحشتآور است. این همه تلاش برای خراب کردن حاج قاسم تهوعآور است. این همه...
خب اگر میخواهید همقد حاج قاسم بشوید چرا قد او را کوتاه میکنید؟ چرا حاج قاسم را سانسور میکنید؟ چرا میخواهید حاج قاسم باید همانی باشد که شما میخواهید؟ چرا حاج قاسمی خوب است که ضدِبرجام باشد؟ چرا باید به افرادی که شما ازشان خوشتان نمیآید فحش و فضیحت بدهد؟
چرا آن حاج قاسمی که دختران بدحجاب را دختر خودش میداند سانسور میکنید؟ چرا حاج قاسمی که در بیمارستان محل تولد نوهاش افراد با هر پوششی راحت کنار او ایستاده و عکس گرفتهاند را برنمیتابید؟ چرا حاج قاسمی را که چپ و راست برایش اصالت ندارد گم و گور میکنید؟ چرا مهربانیهای همان حاج قاسمی که مثل شیر بر داعش میغرد را کتمان میکنید؟
چرا حاج قاسم را سوا میکنید؟ چرا نمیگذارید مردم حاج قاسم را «درهم» بخواهند؟ اصلاً حاج قاسم به این دلیل حاج قاسم شد که درهم است. حاج قاسمی که سال ۱۳۵۸ در گزینش سپاه مردود میشود؛ از مردم کوچه و بازار کارنامه قبولی میگیرد. حاج قاسم همان کسی است که «مسلمانش به زمزم شوید و هندو بسوزاند» اگر اینطور نبود که حاج قاسم شدن کاری نداشت.
چرا استاد حسن عباسی حاج قاسم نشد؟ چرا حجتالاسلام مجتبی ذوالنور حاج قاسم نشد؟ چرا دکتر سعید جلیلی حاج قاسم نشد؟ چرا سردار سعید قاسمی حاج قاسم نشد؟ چرا حاج حسین شریعتمداری حاج قاسم نشد؟ چرا سردار جواد کریمیقدوسی حاج قاسم نشد؟ چرا دکتر علیرضا زاکانی حاج قاسم نشد؟ بروم بالاتر. چرا سردار دکتر محمدباقر قالیباف حاج قاسم نشد؟ اصلاً چرا دکتر محسن رضایی حاج قاسم نشد؟
جوابش روشن است: همه چیزهایی که حاج قاسم داشت اینها نداشتند و از میان همه چیزهایی که اینها دارند حاج قاسم حتی یکی اش را نداشت.