علی همراه همسر و سه فرزند خود، به قصد زندگی و درآمد بیشتر عازم فریدونکنار مازندران میشود، اما شریک کاریش با وعده تهیه خودرو و انتقال آنها به یک خانه جدید، فرار میکند و دیگر اثری از او پیدا نمیشود. در این مدت زندگی تا جایی برای علی سخت میشود که برای تامین معاش خانوادهاش زباله جمع میکند. پیگیریهای او برای پیدا کردن شریک کلاهبردارش تا امروز به هیچ نتیجهای نرسیده است و در طول سه ماه گذشته آلونکش سه بار توسط افراد ناشناس به آتش کشیده میشود. تنها خواسته او یک خانه و تامین ابزار شغل سابق خود - انگشترسازی ونگین تراشی- است تا بتواند به روال عادی زندگی برگردد.