یکی از مکالمههای روزمره مردم در تاکسی و اتوبوس آن است که چرا روسای جمهور در ایران بعد از سال۱۳۶۸ در پایان دوره ریاست جمهوری با شعارهای توهین آمیز بدرقه شدند. اگرچه هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی نژاد بعد از پایان دوره ریاست جمهوری با چنین شعارهایی مواجه بودند، اما حسن روحانی، رئیس قوه مجریهای است که تحمل حجم بی سابقهای از توهینها و اتهام زنیها را تجربه میکند.
این روند از نخستین روزهای انتخاب او به ریاست جمهوری در سال ۹۲ آغاز و سیر صعودی داشت و از ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ تشدید شد و تا پایان دوره ریاست جمهوری هم توهین کننگان از نفس نیفتادند و هم اینک نیز که روحانی، کلید «پاستور» را به جانشین خود، رئیسی تحویل داده و «سکوت سیاسی» را ترجیح داده، بازهم، تندروها دست بردار نیستند و گاه و بیگاه، موج توهینهای رسانهای تا حد درخواست اعدام او را سازماندهی و فعال میکنند.
اما نکته اینجاست گه آیا او آخرین مقامی خواهد بود که در سیبل تندروها قرار گرفته یا ماشین ترمز بریده و بهمن سنگین توهین و اتهام زنیهای بی محابا و بی پایه تندروها، مقامات دیگری را نیز جسورانه و در آینده نه چندان دور، قربانی خود خواهد کرد؟
توهین و شعار «مرگ بر»، از هاشمی تا احمدی نژاد
بعد از انتخابات۸۸، بازار مرگ بر گفتنها داغتر شد تا جائیکه در مراسم راهپیمایی شهر گچساران، فرد شعار دهنده با اشاره به اینکه برای اولین بار از میکروفون در گچساران «اسم این خائنین» میآید شعار «مرگ بر هاشمی» سر داد. توهینهایی که از صدا و سیما هم پخش ش و انتقادات زیادی را به همراه داشت.
دیری نگذشت که نوبت به احمدی نژاد رسید. بعد از پایان دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد و بویژه دو سال پایانی او که با حاشیههایی همراه بود، شعار مرگ بر احمدی نژاد در تجمعات و در حضور او شنیده شد.
تهدید به مرگ روحانی
سریال توهینها به حسن روحانی از همان ابتدای سال۱۳۹۲ آغاز و تا سفرهای انتخاباتی سعید محمد در سال۱۴۰۰ ادامه داشت.. نقطه اوج موضع گیریهای تندروانه علیه روحانی، سخنان ویدئویی سعید قاسمی در سال۹۸ بود که رئیس جمهور را به مرگی شبیه هاشمی رفسنجانی تهدید کرد؛ و این تهدید تند و سنگین، بارها در قالب شعارها و پلاکاردهای تجمعات ضد روحانی، تکرار و عادی شد.
مداحانی همچون حاج مهدی ارضی، توهین کنندگان به او و هاشمی رفسنجانی در مراسم روز عرفه بودند. واکنش حسن روحانی به توهین کنندگان، ملایم بود. او دلیل توهینها را فشار روانی ناشی از تحریمها و سختی معیشت خواند و خطاب به منتقدان گفت: «هرچه لعنت دارید بر آمریکا بفرستید!».
پیش تر، محمود احمدی نژاد هم در زمان ریاست جمهوری اش از توهین مداحان بی نصیب نماند تا جایی که سعید حدادیان خطاب به او گفته بود «گندم کجا را خوردهای که عورتت زده بیرون».
بعد از آن بود که روحانی گفت: «برخیها مدعی هستند ضد آمریکا هستند، اما یک کلمه علیه آمریکا صحبت نمیکنند، اما تصور میکنند فحش مختص رئیس جمهور است و فقط باید به دولت یا رئیس جمهور بدهد» علی ربیعی سخنگوی دولت نیز در روزنامه ایران نوشت «در شرایط فعلی با ذهنهای خسته از رنج تحریم و کرونا و فشارهای اقتصادی، شعارها به نحو شدیدتری به سمت خود آنها بازمیگردند.»
محاکمه روسای جمهور از احمدی نژاد تا روحانی
محسن کوهکن، نماینده ادوار مجلس نیز از جمله کسانی است که از درخواست برخی برای محاکمه روحانی و احمدی نژاد استقبال کرده و گفته بود: «اگر احمدینژاد و روحانی را محاکمه کردند، برای متنبهشدن دیگران است که آنان دیگر راه رؤسای جمهور پیشین را نروند»
موضوع محاکمه روحانی به این جا ختم نشد و در مجلس دوازدهم با تصویب قانون راهبردی لغو تحریمها، مجتبی رضاخواه نماینده تهران در سخنان خود گفت: از آنجا که بیانیه مشترک رییس سازمان انرژی اتمی و مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نقض قانون «اقدام راهبردی» مجلس است، مجلس موضوع را به قوه قضاییه ارسال کرد تا تخلفات احتمالی آقایان روحانی، صالحی و سایر مسئولین خارج از نوبت و بدون تشریفات رسیدگی شود. موضوعی که از سوی جلال رشیدی کوچی، علی خضریان و مجتبی ذوالنوری از اعضای جبهه پایداری نیز پیگیری شد.
یکسال آخر حسن روحانی: توهین، تهدید، ارعاب
ماههای پایانی ریاست جموری روحانی با افزایش توهینها همراه شد. ۳بهمن ۹۹، احمد جهان بزرگی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در برنامه زاویه شبکه چهار خطاب به روحانی گفت: «مسئولی در خانه خود مینشیند که ممکن است پای منقل باشد و حتی وزرایش نمیتوانند با او تماس بگیرند. آیا این فرد مسئول است؟».
چند روز بعد و در مراسم ملی سالروز پیروزی انقلاب (۲۲ بهمن) تصاویر عدهای موتورسوار در اصفهان پخش شد که شعار «مرگ بر روحانی» میدادند، سواستفاده از مناسبتی ملی برای تسویه حساب سیاسی موجی از انتقادات را برانگیخت و نهایتا، دادستانی اصفهان دستور شناسایی و برخورد تا «عاملان هتاکی» به رئیس جمهور را داد و چند روز بعد، واعظی اعلام کرد:عوامل توهین به رییس جمهوری شناسایی شدند. اما فرجام این پرونده، هرگز، مشخص نشد.
پیشتر و بعدتر از این ماجرای جنجالی هم برخی، نمایندگان تندروی کنونی و پیشین مجلس از توهین و حرمت شکنی علیه رییس جمهوری فروگذاری نکردند. یکی از آنها رییس جمهوری را با عبیدالله ابن زیاد مقایسه کرد، دیگری دهان دریده و فرومایه خواند. یکی رییس دولت را تهدید به اعدام کرد، دیگری مرگ وی را در ترییونهای رسمی فریاد کشید. یکی وی را لعنت کرد و یکی دیگر به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی وی را ترسو خواند.
برخی رییس جمهوری را کودکی لجوج توصیف کردند و برخی دیگر بهانه جو و فراری از واقعیت دانستند. گروهی وی را متهم به تبعیض، قم هراسی، شومنی، به تاراج دادن سرمایههای کشور، تقابل با رهبری و نظام کردند. برخی را فراتر گذاشته، رییس جمهوری را به تبانی با دشمنان متهم کردند و شماری هم اعضای کابینه و معاونانش را نفوذی دانستند. گروهی روحانی را ویران کننده اقتصاد کشور و گروه دیگر بودجه تنظیم شده از سوی دولت را عامل فروپاشی کشور توصیف کردند. برخی از خزانههای خصوصی روحانی افسانهها ساختند و شماری هم وی را متهم به برج سازی در مناطق خوش آب و هوای تهران کردند. گروهی هم تلاش کردند با استیضاح و حتی شکایت و محاکمه رییس جمهوری و دولت را تضعیف کنند. برخی دیگر حتی دعوت به اردوکشی خیابانی علیه رییس جمهوری کردند.
تذکر رهبری به تندروهای مجلس
تشدید توهینها و درخواست اعدام حسن روحانی، واکنش رهبرانقلاب را به همراه داشت. ایشان تاکید کردند: «مجلس و دولت اختلافنظر امروزشان را (در زمینه نحوه اجرای قانون راهبردی لغو تحریمها) حل کنند تا نشاندهنده دوصدایی نباشد.»
این سخنان رهبری با لحاظ تذکرهای علنی ماههای گذشته به اصولگرایان مجلس یازدهم در ماجرای توهین به ظریف، تهیه طرح استیضاح روحانی و البته درخواست «اعدام» عالیترین مقام انتخابی ایران، را میتوان چهارمین تذکر جدی رهبری به تندروهای بهارستان دانست.
اگرچه، تذکر رهبری به تندروها تازگی نداشت و در دوره اول ریاست جمهوری روحانی که پروژه بنی صدرسازی از او شدت گرفته بود نیز، آیت الله خامنهای به جریانهای تندرو و انقلابی نما، تذکر داده و گفته بودند «اینکه که شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت ضد بصیرت ... مشخص کنید، بعد یک عدهای راه بیفتند علیه او شعار بدهند بنده با این کارها هم مخالفم»
اولین تقاضا برای اعدام حسن روحانی از کجا آغاز شد؟
تقاضا برای اعدام حسن روحانی زمانی مطرح شد که او در جریان یک سخنرانی در هیات دولت ضرورت صلح در دیپلماسی را همچون صلح امام حسن (ع) مطرح کرده بود. روحانی، ابتدا از پیامبر اسلام به عنوان یک «الگو» یاد کرد که «هم عملیات تهاجمی» داشت و «هم عملیات تدافعی»، «هم پیروزی» و «هم جنگ». او در ادامه به صلح امام حسن مجتبی (ع) نیز اشاره کرد که همواره یکی از کنشهای صدر اسلام بوده و بارها و بارها با نگاه و رویکردهای متفاوتی مورد مداقه و تحلیل قرار گرفته است. او گفت که امامان نیز «اهل صلح» بودهاند و البته «تابع خواست اکثریت مردم» و از صلح امام حسن مجتبی (ع) که بنا به شرایط و خواست مردم تن به صلح داد، یاد کرد.
بعد از این سخنان بود که برای اولین بار مجتبی ذوالنوری، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم و از اعضای جبهه پایداری ۲۵ مهر ۱۳۹۹ در توئیتی نوشت «جناب روحانی اگر برای توجیه مذاکره با دشمن علت صلح امام حسن (ع) با معاویه را خواست اکثر مردم از امام ذکر میکنید؛ امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات شما راضی نمیشوند. با منطق شما رهبر انقلاب باید دستور دهد هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود.». این توییت تندروانه نهتنها صدای موافقان روحانی، بلکه صدای اصولگرایان را نیز بلند کرد.
۱۵ دی ۱۳۹۹ و در جریان برگزاری مراسم خاکسپاری محمدتقی مصباحیزدی در قم هم عدهای از طلبهها و دیگر مخالفان برجام، با نصب طومار و در درست گرفتن پلاکارد، خواهان محاکمه حسن روحانی، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی شدند.
بازی سیاسی تندروها، توهین و محاکمههای بی نتیجه
مرور درخواستها برای اعدام حسن روحانی یا محاکمه و پرونده سازی برای او که درباره روسای سابق قوای مجریه از جمله محمود احمدی نژاد، و سیدمحمد خاتمی هم مطرح شده بود، نتیجهای جز سوء استفاده مقطعی جریانهای تندرو داخلی نداشته است. پروندههای قضایی یا گزارشات تحقیق و تفحصی که تشکیل و انجام شده، اما هیچ گاه نتایج آن اعلام نشده است؛ و درواقع، ماجرای شکایت از رؤسای جمهور پیشین، بیشتر به یک ژست و شوآف سیاسی بدل شده است.
پیامدهای ادامه دار رسم خلیفه کشی/ آسیاب به نوبت!
این همان موضوعی است که غلامرضا بنی اسدی در یادداشتی به آن اشاره کرد و نوشت «رسم شدن این خلیفه کشی با حسن روحانی تمام نخواهد شد که دامن دیگران را هم خواهد گرفت اگر به درمانش، همت نکنند آنانی که تکلیف دارند در این زمینه. عاقلان به خوبی میدانند رواج توهین و عادی و معمول شدن اهانت خیلی مهمتر از ان است که به چه کسی توهین میشود. این آسیاب که به راه افتاده از همه آبرو خواهد برد و خود گردانندگان آسیاب و متصدیانِ ریز خندِ امروزِ آب ریختن به ان هم خود باید زنبیل بگذارند درصف که به زودی نوبت خودشان هم خواهد رسید. مگر دیگرانی که با تندروی و اهانت، پز انقلابیگری میدادند، خودشان قربانی نشدند؟ این آسیاب همچنان در حرکت است. هم فراموشکاران را از حافظه تاریخ پاک خواهد کرد و هم توهین کنندگان را زیر بار اهانت، دفن خواهد کرد، مطمئن باشند و باشیم. فردای تلخ هتاکان، شاید زودتر از آن چه تصور میکند فرارسد، خیلی زودتر!».