در سوی مقابل، موفقیتها و کارهای بزرگ نظام، بسیار کوچکتر از واقعیت آن دیده میشود. به بیان گزیدهگویانه، جمهوری اسلامی ایران همیشه از خودش عقب است و این گزاره حتی در صورت رفاه عمومی و چشمگیر همه مردم پابر جا است.
وقتی ولی فقیه نایب امام زمان(عج) است و وقتی یک پایه مشروعیت ایشان، الهی است و پایه دیگر تحقق و رأس بودن آن رضایت مردم، توقعات حداکثری و استثنایی نسبت به نظام اسلامی گریزناپذیر است. هیچ کجای عالم حکومتی خود را به دیانت و رضایت مردم وابسته نکرده است. میتوان و باید تهدید را در این خصوصیات و اقتضائات خاص در نظر گرفت. هرچند فرصتهای آن بیشتر است.
ضمن آنکه ولایت فقیه به عنوان ایده، نظام معانی و مفاهیم و نیز نظام سیاسی و رهبری عینی دارای مزایای معنوی و مادی بینظیری برای مردم کشورمان شده است. در حالی که بسیاری در غرب از تنهایی، بیمرجعیتی و بیاقتداری، مرگ قهرمان و ارزشهای انسجام بخش و وحدتآفرین انسانی و اجتماعی داد سخن و فغان سر میدهند، در ایران هنوز این ارزشها از حیات برخوردار است و حیات بخشی میکند. همچنین ولی فقیه الگو و تحققی از همدردی برای مردم است که در هیچ کجای جهان نمونه و مشابهی ندارد. سادهزیستی ایشان به عنوان یک ساده زیستی ذاتی است که حتی اگر همه مردم کشور ثروتمند و مرفه بودند، ایشان دست از ساده زیستی برنمیداشت. حتی در این شرایط هم ایشان چنین زندگی میکرد که اکنون زندگی میکند. همزمان شیوه زندگی ایشان بدل به سنگ محک و معیاری برای نارضایتی از زندگی سایر مقامات شده است. چراکه مردم انتظار حداکثری دارند که مابقی مدیران و صاحب منصبان نیز ساده زیست باشند. این توقع، موفقیت را دیریابتر و رضایت را دشوارتر میکند.