آیت ا... موسوی تبریزی در این زمینه معتقد است: «ما باید در رویکردی که در عرصه بینالمللی در پیشگرفتهایم بازاندیشی کنیم و تعامل با جهان را بهعنوان موضوع محوری در عرصه بینالمللی در دستور کار قرار بدهیم. تعامل با جهان میتواند گزینههای انتخاب ما را افزایش بدهد و شرایطی به وجود بیاورد که ما از موضع بالا با دیگر کشورها معامله و مذاکره کنیم. هنگامیکه تعامل وجود داشته باشد ما در وضعیت اضطرار و اجبار قرار نمیگیریم و به همین دلیل قراردادهایی را منعقد میکنیم که مواضع ما بیشتر و یا بهصورت منطقی در آن لحاظ شده باشد.» در ادامه ماحصل این گفتگو را میخوانید.
دولت با رویکرد نگاه به شرق با دو کشور چین و روسیه قراردادهای بلندمدت اقتصادی منعقد کرده است. رویکرد نگاه به شــرق که در دستور کار دولـــت قرارگرفته همراه با چه چالشها و فرصتهایی برای منافع ملی است؟
در مرحله نخست باید عنوان کنم هنوز جزئیات این قراردادها منتشرنشده و افکار عمومی جامعه نمیداند مفاد این قراردادها چیست و ایران چه منافعی خواهد داشت. به همین دلیل درخواست من از دولت این است که جزئیات این قراردادها و اهداف آن را منتشر کند تا مردم جامعه بدانند چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. وجود یک کلمه در چنین قراردادهای مهم میتواند سرنوشت قرارداد و منافع ملی را تغییر دهد. به همین دلیل دولت باید جزئیات این قراردادها را منتشر کند تا اهداف انعقاد چنین قراردادهایی برای مردم مشخص شود. یکی از شعارهای مهم انقلاب اسلامی شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» بود. این شعار به معنای این نبود که ما با شرق و غرب ارتباط نداشته باشیم و بلکه به معنای این بود که ما بایــد منافع ملی خود را دنبال کنیم و به همین دلیل بــه شرق و غرب باج نخواهیم داد. نباید شرایط به شکلی رقــم بخورد کـــه ما کشورهای غربی را کنار بگذاریم و با عناوینی مانند استکبار جهانی با آنها برخورد کنیم و در مقابل تنها با کشورهایی ماننــد روسیه و چین ارتباط داشته باشیم. مسیر حرکت ما باید بر اساس منافــع مردم و کشور باشد. ما باید ببینیم ارتباط با کدام کشور بیشترین سود را برای منافع ملی و کمترین ضرر را دارد. ممکن است برخی قراردادهایی که آمریکا و کشورهای اروپایی با آن موافق هستند به سود ملت ایران باشد. دشمنی و نداشتن رابطه باعث نمیشود منافع ملت را در نظر نگیریم و با قراردادهایی که به سود مردم است مخالفت کنیم. واقعیت این است که هر دو کشور آمریکا و شوروی در قبل و بعد از انقلاب در ایران دخالت میکردند.
دخالتهای شوروی نیز مانند آمریکا بود؟
آمریکا بیشتر در قبل از انقلاب در کشور دخالــت میکرد و در زمینههای مختلف بر تصمیمگیریهای رژیم پهلوی تأثیرگذار بود. دخالتهای شوروی بیشتر به بعد از پیروزی انقلاب ارتباط دارد و این کشور با حمایت از گروههای چپگــرا پس انقلاب چالشهایی را به وجود آورد. شوروی در پشت پرده مجاهدین خلق را تحریک میکرد و از سوی دیگر نفوذیهای خود را به نهادهای انقلابی میفرستاد و مشکلاتی را برای کشور ایجاد میکرد. امام هر بار که درباره خطر آمریکا صحبت میکردند درباره شوروی و مخاطرات دخالتهای شوروی در کشور نیز صحبت میکردند. در زمان جنگ شوروی بهصورت مخفیانه و در برخی مقاطع بهصورت علنی به صدام کمک میکرد. این وضعیت درباره آمریکا نیز وجود داشت و این کشور نیز در جنگ ایران و عراق از عراق حمایت میکرد. بااینوجود شرایط به شکلی بود که ما هیچگاه به آمریکا و شوروی وابسته نشدیم و قرار هم نبود این اتفاق رخ بدهد. البته در برخــی مقاطع برخی احزاب به سمت غرب و برخی دیگر به سمت شرق گرایش داشتند که به ضرر ما نیز تمامشده است. ما باید مراقب باشیم و بدانیم که مهمترین موضوع برای ما در عرصه بینالمللی احقاق منافع ملی است. اصل باید منافع ملی باشد. اگر منافع ملی ما ایجاب میکند با آمریکا یا روسیه ارتباط داشته باشیم باید این کار را انجام بدهیم. تفاوتی نمیکند چه کشوری باشد؛ مهم این است که منافع ملی ما محقق شود. موضوع کشورهای غیرقانونی و غیرشرعی مانند اسرائیل متفاوت است. بهجز اینگونه کشورها هر کشوری در جهآنکه در آن حکومت قانونی وجود دارد اگر قصد داشته باشد با ایران ارتباط برقرار کند به شکلی که منافع ملی ما آسیب نبیند و بلکه به سود منافع ملی ما باشد این اتفاق باید رخ بدهد. آقای رئیسی به روسیه سفرکردهاند و ما امیدواریم دستآوردهای این سفر به سود کشور و مردم باشد. با این وجود افراد دلسوز و متخصص باید در قراردادهای مهم حضورداشته باشند و تا زمانی که از فوائد چنین قراردادهایی اطمینان حاصل نشده نباید آن را پذیرفت. نباید چنین قراردادهایی برای ما وابستگی اقتصادی یا سیاسی به همراه داشته باشد.
اغلب کارشناسان داخلـــی نسبت به انعقاد قرارداد با روسیه و روابط با این کشور با تردیدهایی مواجه هستند و معتقدند روسیه بیش از هر چیز به منافع ملی خود فکر میکند و ممکن است به شکلی رفتار کند که منافع ملی ایران محقق نشود. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
در اینکه روسیه در ابتدا به دنبال تحقق منافع ملی خود است تردیدی وجود ندارد و اگر غیرازاین بود جای تردید وجود داشت. هر کشوری باید بر اساس منافع ملی خود عمل کند. چرا روسیه نباید به دنبال منافع خود باشد و بهجای آن به دنبال توسعه و پیشرفت ایران باشد؟ اینگونه روابط مبتنی بر بده و بستان و معامله است. ما باید تلاش کنیم در این معامله کلاه سرمان نرود و منافع خود را تأمین کنیم. سیاست، بده و بستان است و مانند بازار میماند که در آن کالا خریدوفروش میشود. نکته مهم این است فرد یا افرادی باید با چنین کشورهایی معامله کنند که آگاه باشند و به همه مسائل مسلط باشند تا منافع ملی ما بهخوبی تأمین شود. زمان حضرت امام نیز همین سیاست دنبال میشد. با اینوجود رفتار شوروی در آن زمان به شکل دیگری بود. کار بهجایی رسیده بود که حتی کمونیستها با تحریک شوروی در بیت حضرت امام نیز نفوذ میکردند. دریکی از ماجراها فردی قصد داشت با کیفی که بعدها ساختمان نخستوزیری را منفجر کردند مهمانان امام که یکی از آنها آقای میرحسین موسوی را ترور کنند. این فرد جزو مجاهدین خلق بود و سازمان مجاهدین خلق نیز مورد حمایت شوروی قرار داشت. شوروی به کمک سازمان مجاهدین خلق تلاش میکرد به نهادهای انقلابی نفوذ کند و در این زمینه از افراد زیادی استفاده کردند که ماهیت برخی از آنها برای ما مشخص شد و ما آنها را شناسایی کردیم. در آن مقطع زمانی تجربه ما در کشورداری کم بود، اما امروز که چهلوسه سال از پیروزی انقلاب گذشته ما دارای تجربه کافی هستیم. به همین دلیل نباید به شکلی رفتار کنیم که در معامله با چنین کشورهایی منافع ملی تحت تأثیر قــرار بگیرد. البته سخن من به معنای برخورد و دشمنی با روسیه نیست. آنچه دارای اهمیت است این است که ما باید در ابتدا منافع ملی خود را در ارتباط با چین و روسیه در نظر بگیریم و بر اساس این منافع ملی با آنها معامله کنیم. این اتفاق نیز باید با آگاهی مردم صورت بگیرد و مردم باید در جریان جزئیات این قرارداد قرار داشته باشند.
شما روسیه را قابل اعتماد میدانید؟
خیر؛ من روسیــه را قابلاعتمـــاد نمیدانم. همهچیز بستگی به خودمان دارد. اگر ما باقدرت و آگاهی وارد معامله شدیم کلاه سرمان نخواهــد رفت و بلکه ممکن است منافعی نیز به دست بیاوریم. کدام کشور را سراغ دارید که حاضر باشد با ایران قرارداد ۲۰ ساله ببندد و منافع خود را دنبال نکند؟ هیچ کشوری حاضر به چنین کاری نیست. ما باید ببینیم از ارتباط و معامله با روسیه چه منافعی به دست خواهیم آورد. باید مشخص شود که آیا منافع ما با منافعی که روسیه و چین به دنبال آن هستند باهم همتراز است یا خیر. آیا به همان اندازه که این کشورها منافع به دست میآورند ایران نیز به منافع خود میرسد؟ به نظر میرسد به دلیل اینکه با برخی از کشورها دشمنی میکنیم ناچار به مذاکره و معامله به این کشورها شدهایم و اگر این رویکرد از بین برود نیاز به بستن چنین قراردادهایی وجود نخواهد داشت. چهبسا رویکردی که ما در عرصه بینالمللی در پیشگرفتهایم ما را به سمتی برده که ناچار به بستن قراردادهای بلندمدت با چین و روسیه شدهایم. در شرایط کنونی جوانان تحصیلکرده ما به دلایل مختلف از کشور مهاجرت میکنند. برخی آنها را نصیحت میکنند که چنین کاری نکنند، اما مشکل با نصیحت کردن حل نمیشود. جوانی که مدرک دکتری دارد، اما به نان شب خود محتاج است چگونه میتواند به نصیحت دیگران گوش کند و مهاجرت نکند. زمانی میتوانیم جوانان تحصیلکرده و متعهد را حفظ کنیم و اجازه ندهیم از کشور خارج شوند که منافع آنها را حفظ کنیم و برای آنها زمینههای شغل وزندگی مناسب فراهم کنیم. در چنین شرایطی از اینهمه هزینهای که از پول مردم برای تربیت چنین افرادی شده به سود کشور استفاده خواهیم کرد و نه اینکه نتیجه زحمات ما نصیب کشورهای دیگر شود.
هنوز جزئیات دقیقـــی از قرارداد ایران و چیــن منتشرنشده است. بااینوجود گمانهزنیهای موجــود بیانگر برخی ابهامات در این قرارداد است. آیا رویکردی که ما درزمینه سیاست خارجی در پیشگرفتهایم باعث نشده که ناچار شویم به سمت قراردادهایی مانند قرارداد ایران و چین حرکت کنیم؟
ممکن است برخــی به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی مردم و کشور تصمیم گرفتهاند قراردادهای بلندمدت با کشورهای چین و روسیه ببندند. این احتمال نیز وجــود دارد که این تصمیمات از سر دلسوزی باشد. بااینوجود باید سود و زیان این قراردادها را موردبررسی قرار بدهیم و بهصورت تخصصی درباره آن تصمیمگیری کنیم. بدون تردید اگر این اتفاق رخ ندهد این احتمال وجود دارد که درنهایت اتفاقی رخ بدهد که شرایط بهتر نشود و بلکه چالشهای جدیدی برای کشور به وجود بیاید. چنین تصمیماتی که با سرنوشت کشور ارتباط دارد باید در جمع عقلا و اندیشمندان مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد و آینده آن آسیبشناسی شود که قرار است در آینده چه اتفاقی رخ بدهد. در چنین شرایطی اگر نظر عقلا این بود که این قرارداد به سود مردم و کشور است باید امضا شود و در غیر این صورت از چنین کاری باید پرهــیز کرد. قراردادهای اینچنینی کــه بهصورت بلندمدت است و با منابع و ثروت کشور ارتباط دارد نباید توسط گروهی محــدود تصمیمگیری و امضا شود و بلکه باید در سنجش افکار عمومی و کارشناسان خبره قرار بگیرد و درنهایت با علم به آینده آن تصمیمگیری شود. مقصود من این نیست که این اتفاق رخ نداده و تصمیماتی که در این زمینه گرفتهشده عقلایی نیست. منظور من این است که در انعقاد چنین قراردادهایی باید همه جوانب را سنجید و سپس اقدام کرد. بدون تردید در صورت عدم موفقیت چنین قراردادهایی بیش از همه مردم و نظام جمهوری اسلامی ضرر خواهند کرد. جزئیات این قراردادها تا همیشه پشت پرده نخواهد ماند و روزی جزئیات آن افشا خواهد شد. نباید تصمیم و اقدامی انجام بگیرد که درنهایت آبروی نظام و کشور به خطر بیفتد. نکته مهم دیگر این است که ما باید در رویکردی که در عرصه بینالمللی در پیشگرفتهایم بازاندیشی کنیم و تعامل با جهان را بهعنوان موضوع محوری در عرصه بینالمللی در دستور کار قرار بدهیم. تعامل با جهان میتواند گزینههای انتخاب ما را افزایش بدهد و شرایطی به وجود بیاورد که ما از موضع بالا با دیگر کشورها معامله و مذاکره کنیم. هنگامیکه تعامل وجود داشته باشد ما در وضعیت اضطرار و اجبار قرار نمیگیریم و به همین دلیل قراردادهایی را منعقد میکنیم که مواضع ما بیشتر و یا بهصورت منطقی در آن لحاظ شده باشد.