آفتابنیوز : آفتاب: در ماههای اخیر حمله و تخریب علیه چهرههای موجه و مؤثر که منتقد سیاستهای جاری هستند، شدت یافته است؛ توهین و هتاکی و حرمتشکنی علیه نوه اندیشمند امام جناب آقای سید حسن خمینی، آیتالله العظمی صانعی و آقای هاشمی رفسنجانی نمونههایی از این جریان است و اهانت و هتاکی علیه آقای خاتمی نمونه اخیر (و به دلایلی که خواهیم گفت) نه آخرین نمونه از این دست است.
نکته جالب این است که در حملات و حرکات تخریبی علیه این بزرگان یک نکته مشترک وجود دارد و آن اینکه همگی این بزرگان زمانی که درصدد نقد برخی از روندها و بدعتهای موجود برآمده و به تبیین دیدگاه امام و اثبات مغایرت آن با روندهای بدعتآمیز موجود پرداختهاند، آماج حملات و حرکات تخریبی قرار گرفتهاند.
آقای هاشمی وقتی مورد هجوم قرار گرفت که از مخالفت امام با رویکردهای جنگطلبی گفت و نامه امام درباره ادامه جنگ را منتشر کرد و آقای سید حسن خمینی زمانی خود و بیت شریف امام را در معرض هتاکی و پردهدری دید که از نظر امام درباره عدم دخالت نظامیان در سیاست گفت و مغایرت آشکار برخی عملکردها، مواضع و اظهارنظرهای جاری را که ناجوانمردانه به نام امام صورت میگرفت برملا کرد و آیتالله صانعی زمانی آماج اهانت و پردهدری قرار گرفتند که با استناد به سخنی از امام گفتند مردم قیم نمیخواهند و خود آزادانه باید انتخاب کنند و آقای خاتمی نیز اکنون به این علت مورد هجوم قرار میگیرد که بر مخالفت امام با خشونتطلبی و اقدامات ماجراجویانه تأکید میکند.
این واقعیت از نکتهای مهم حکایت میکند و آن اینکه اقتدارگرایان حاکم از هیچ تلاشی برای تحریف و سانسور اندیشه و مصادره امام به نفع خود کوتاهی نمیکنند. آنان به خوبی میدانند که اندیشه و افکار و عملکرد و رفتار ایشان هیچ نسبتی با امام ندارد و به همین دلیل بسط و تبیین افکار و آرای امام برای مردم و جامعه را به معنای رسوایی خود ارزیابی کرده، از آن به شدت وحشت دارند.
از اینرو با هر فردی که بخواهد دیدگاههای امام را درباره مسائل مختلف ـ که در تعارض آشکار با روندهای موجود و رفتارها و عملکردهای جاری است ـ برای جامعه تبیین کند، به شدت برخورد میکنند، حال فرقی نمیکند این فرد یک مرجع تقلید باشد یا یک چهره موجه و مورد علاقه و احترام مردم.
البته تخریب آقای خاتمی علت و انگیزه دیگری نیز دارد. اقتدارگرایان حاکم به شدت گرفتار فوبیای خاتمی هستند. آنان از آقای خاتمی و نفوذ و احترامی که در جامعه دارد به شدت وحشت دارند. هر سفر خاتمی به شهرهای مختلف که معمولاً با استقبال خودانگیخته و بینظیر مردم مواجه میشود، آقایان را به شدت ناراحت و نگران میکند و به همین علت معمولاً پس از هر یک از این سفرها آقای خاتمی با موجی از حمله و تخریبها مواجه میشود.
این فوبیا و وحشت با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری بیشتر میشود. اقدام اخیر راهیافتگان افراطی مجلس هفتم علیه آقای خاتمی را باید در همین چارچوب تحلیل کرد، وگرنه این سخن معقول و منطقی که امام معتقد بود به جای اقدامات افراطی و ماجراجویانه باید از نظام جمهوری اسلامی الگویی ایدهآل بسازیم و فکر و فرهنگ مبنای انقلاب را از طریق ارائه یک جامعه نمونه در دنیا تبلیغ و صادر کنیم، چه جای مخالفت دارد؟ مگر آن که بگوییم ضمیر، مرجع خود را پیدا کرده و افراطیون طرفدار ستیزهجویی و اقدامات ماجراجویانه، از اینکه مبادا این آگاهیبخشیها آنان را با مشکلاتی مواجه ساخته و نتوانند خود را زیر نقاب پیروی از اندیشههای امام پنهان کنند، به خشم آمدهاند.
به هر حال با توجه به اینکه انتخابات ریاستجمهوری دهم در پیش است و کابوس ورود خاتمی به عرصه رقابت انتخابات ریاستجمهوری و برهم خوردن تمامی محاسبات و از دست دادن قدرت، هر روز بیماری فوبیای خاتمی را در افراطیون بیش از گذشته شدت میبخشد، به نظر میرسد آقای خاتمی از این پس باید خود را برای واکنشهای عصبی و خشمآلود بیشتر و تهاجماتی سازمانیافتهترآماده کند.
وقتي آقايان سخنان جناب آقاي خاتمي كه هنوز در قيد حياتند و امكان دفاع از سخنان خود را دارند اينگونه تفسير ميكنند و از آن استفاده ابزاري مينمايند بديهي است كه انديشه حضرت امام را نيز به هر نحو كه دلخواهشان باشد به نفع خود مصادره نمايند و متاسفانه امكان دفاع از آن نيز از طرف شخص ايشان وجود ندارد ولي آنچه مسلم است فرزندان و شاگردان امام نبايد در مقابل اين تحريف سكوت اختيار كرده و جامه عافيت بر تن كنند
آقايان اندکي هم به فکر مشکلات اساسي مردم از جمله : فقر - گراني-
بيکاري جوانان - نداشتن هدف و آينده - فساد - نداشتن امکان زندگي
و ... باشند