آفتابنیوز : آفتاب: امروز پیش از شروع جلسه علنی مجلس متنی از توضیحات خاتمی در بنیاد باران در توضیح تحریف سخناناش، از سوی برخی نمایندگان فراکسیون اقلیت در صحن مجلس توزیع شد.
متن این سخنان به این شرح است: مساله ديگری که میخواهم به آن اشاره کنم که چندان مساله مهمی نيست و تنها به خاطر تحريف و سوءاستفادهای که بيگانه ممکن است از آن بکند و تخريب، جفا و بیانصافی که در درون کشور میخواهد صورت گيرد، آن را ذکر میکنم تا احيانا اگر شائبهای در ذهن خيرخواهان هست برطرف شود. البته من از تخريب هيچ نگرانی ندارم و میدانم، اين تخريبها چرا صورت میگيرد و منتظر باشيد که در آينده اين تخريبها افزونتر خواهد شد.
واقعیت این است که خوشبختانه يا متاسفانه اگر ما اهل دنيا و در پی جلب نظر ديگران باشيم، اين تصميمها اثر بسيار مثبتی بر جلب نظر مردم دارد. ولی آنچه نگرانکننده است، اينکه اولا بد اخلاقی بد است، ثانيا اگر بداخلاقیها به اسم اسلام و انقلاب صورت گيرد، بدتر است.
من مطلبی را مطرح کردم که متاسفانه بعد ايجابی آن کمتر مورد توجه قرار گرفت و آن مساله اين است که محتوا و جهات انقلاب ما چه بود و بهخصوص امام(ره) به عنوان مظهر آن، چه گرايش، روش و خواستی داشتند و اتفاقا معتقدم، بايد به شدت روی اين مسائل پافشاری کنيم و آنها را بگوييم تا خدای ناکرده چيزهايی خلاف نظر امام(ره)، خواست مردم و محتوای انقلاب اسلامی و طبعا برخلاف سند مستند مصوب نظام جمهوری اسلامی يعنی قانون اساسی به عنوان معيار و ملاکهای ارزشی، انقلابی و اسلامی جا نيفتد.
بزرگترين رسالت ما "الگوسازی" است. اگر ما توانستيم، تحت نام "جمهوری اسلامی" نظامی را بسازيم که مردم در آن دارای احترام هستند، از آرای مردم حراست میشود، آزادی وجود دارد، نقد قدرت هزينه ندارد، اقتصاد کشور پيشرفته است، عدالت در آن پياده شده، سير ارتقا علمی، فنی و صنعتی کشور، سير صحيحی است (آن هم در اين دنيايی که همه سريع در حال به پيش رفتن هستند) و جايگاه و شان ملت ايران در جامعه بين المللی افزونتر شود، بزرگترين خدمت را به انقلاب کردهايم و اين يعنی "صدور انقلاب".
اينکه تصور شود، جمهوری اسلامی به صورت ديگری نياز دارد و يا میخواهد انقلاب خود را صادر کند، هم خلاف واقع است و هم جفا به امام(ره) است.
بنده به عنوان کسی صحبت میکنم که از اول تا آخر، در متن جريانات بودهام و سالها مسئوليت رسمی داشتهام. اصلا نظر امام(ره) در مورد صدور انقلاب و نحوه تعاملی که بايد با جهان داشته باشيم روشن است و اين مساله بيان هم شده است. عين همين سياست، سياست رهبری امروز كشورمان است.
بنده به عنوان کسی که با مسائل آشنا هستم، اين سخن را میگويم و معتقدم که جمهوری اسلامی نه نياز به دخالت فيزيکی در عرصههای بينالمللی دارد و نه اصلا جزو سياستهايش بوده و هست. هرکس اين حرف را بزند، همگام با دشمن گام برمی دارد.
دشمن ما را متهم میکند. دشمن میخواهد مشکلات خود را بپوشاند، يا میخواهد، بهانهای برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی پيدا کند و در اين راستا ادعا میکند که جمهوری اسلامی دخالت میکند. کجا دخالت میکند؟ آيا ما عراق را اشغال کرديم؟ آيا خرابکارانی که اول به جمهوری اسلامی فحش میدهند و در مقابل آن میايستند، کشتار به راه میاندازند و اماکن مقدس و ميراث فرهنگی را نابود میکنند و عليه ملت عراق، جمهوری اسلامی و ديگران عمل میکنند، متعلق به نظام جمهوری اسلامی هستند؟ يا اينکه از جای ديگری میآيند؟ خرابکاران کجا هستند؟ کی هستند؟ از کجا آمدهاند؟ ايران در عراق و افغانستان همواره خواستار ثبات و آرامش بوده است. اين سياست جمهوری اسلامی ايران است.
معتقديم، اين دولت مردمی در عراق بايد تقويت شود. امکانات در اختيار آن قرار گيرد تا امنيت برقرار شود و کسانی که عليه امنيت عراق کار میکنند، هم برخلاف منافع عراق و هم مصالح و منافع جمهوری اسلامی ايران عمل میکنند. اين سياست واضح و بارزی است. اينکه يک ضدانقلاب بگويد بهجز اين نظر، نظر ديگری وجود داشته است، بايد گفت نخير؛ هيچ نظر ديگری وجود نداشته است.
سياست جمهوری اسلامی ايران چه در گذشته و چه در حال اين بوده است و نيازی به دخالت در عراق نداشته است. البته در قانون اساسی ما هست که از مستضعفين دفاع میکنيم؛ سلطه و سلطهگری را نفی میکنيم. اين از افتخارات ماست. بله؛ من هم معتقدم که مقاومتهای جانانهای که در بسياری از جاهای دنيا صورت میگيرد، حتما الهام گرفته از مقاومت ملت ايران است. اين به معنای دخالت ايران نيست. اتفاقا اين مقاومتها، مقاومت در مقابل ترور، تخريب، ويرانگری و تروريسم است. اينها باعث افتخار است. ولی از درون ملتها جوشيده است.
تا وقتی که معيارهای دوگانه وجود داشته باشد، ملتها سرکوب شوند و حرفشان به جايی نرسد، اين مقاومتها هم مشروع است و هم وجود خواهد داشت و اتفاقا اين مقاومتها ضد خرابکاری، تروريسم دولتی، اشغال، سرکوب، توهين و توقيف انسانهاست. چه کسی طرفدار اينهاست؟ کدام دولت اينها را اعمال میکند؟ و کدام قدرتها حمايت میکنند؟ آنها خرابکار هستند.
جمهوری اسلامی مقاومتهايی را که عليه اشغال است، تائيد میکند؛ اما آنها از درون ملتها جوشيده اند. البته که معتقدم، از نفس امام(ره) و مقاومت ملت ايران الهام گرفتهاند و اين مساله غير از ورود به عرصههای عملياتی است که هرگز سياست جمهوری اسلامی نبوده است و به صراحت میگويم که در زمان امام(ره) و اکنون اصلا اينگونه نبوده است.
ما در کشورهای همسايه همواره خواستار آرامش و امنيت بودهايم. البته سرکوب و اشغال و تبعيض را نفی میکرديم و اگر کسانی در اين زمينه مبارزه میکردند، مورد تائيد ما بودند. ما امروز نظام جمهوری اسلامی ايجاد کردهايم و بايد الگوسازی کنيم.
اگر ما هنوز نتوانستيم، اقتصاد پويايی ايجاد کنيم، عدالت را اجرا کنيم، پيشرفتهایمان يک گام جلوتر از کشورهای ديگر باشد، لااقل اعتماد مردم را جلب کنيم که از آزادی و آرايشان دفاع میکنيم؛ ولی اگر نتوانيم، الگو را بسازيم، هرچقدر هم که ادعا کنيم، کسی دنبال اين الگو نمیرود.
خدمت ما به امام (ره) و خون شهدا اين است که اين الگو را بسازيم. اصلاحات حرفی جز اين ندارد که اين الگو را بايد به خوبی ساخت. اين الگو را بايد به درستی ساخت. انتقاد از حکومت، اتفاقا به خاطر انتقاد به حاکميت و نظام است. اين حاکميت و نظام افتخار ماست. ما که نمیتوانيم بگوييم، هر برنامهای که خاتمی يا ديگران در دوران هشت ساله مسئوليت دارند، عين نظام است و هرکس اشکال به آن بگيرد، ضد نظام خوانده شود و از حقوق اجتماعیاش محروم شود، يا حتی مورد فشارهای ديگر قرار گيرد.
نقد حکومت، دفاع از آزادی بيان، عدالت، رفاه، دفاع از نبودن فشار بر روی گرده مردم، عين اصلاحات و انقلاب است. ممکن است، در انجام وظيفه، برنامه نداشتهايم يا برنامهمان غلط بوده يا کوتاهی کرده باشيم، اصلاحات در درون نظام بايد باشد و نظام در مسير و سرجای خودش حرکت کند و خدای نکرده، بدخواهان يا بدانديشان نتوانند افکار، انديشهها و ملاکهای انقلاب را بدزدند. چيزهايی که هيچ سنخيتی با امام(ره) و انقلاب ندارد، به نام آنها جا بزنند.
بايد از اصول انقلاب دفاع کرد؛ ولو قيمت آن اين باشد که ما را بيرون کنند. به هر قيمتی بايد دفاع کرد. ما بايد الگو بسازيم و اين الگو به گونهای باشد که ديگران و در درجه اول، کشورهای اسلامی را جذب کند؛ اين میشود صدور انقلاب.
در کشور ما هم با دو دو تا چهار تا میشود واقعيتها را ديد. خوشبختانه در قبل از دوره بنده چيزی به نام "چشم انداز" که يک اجماع در کشور و مورد تائيد رهبری است، وجود نداشت، اما الان وجود دارد و میتوانيم، بسنجيم که آيا در آن مسير حرکت میکنيم. چه کار میخواهيم بکنيم؟ بعد از 20 سال در سال1404 در منطقه به لحاظ علمی، فنی، اقتصادی و... قدرت اول باشيم. امروز برای اين کار بايد برنامهگذاری کنيم.
ما بايد به گونهای باشيم "همانگونه که امام(ره) میخواست" پيشتاز آزادی و بهخصوص آزادی انتخابات در تمامی کشورهای اسلامی باشيم. در يک کلمه بگويم، اصلاحاتی که بنده به آن معتقدم و میخواهم، اصلاحاتی است که میخواهد ايران آزاد، آباد، سربلند، با برخورداری عادلانه از همه برخورداریهای مادی و در کنار آن معيارهای معنوی و اخلاقی و آنهايی که دين ما گفته، باشد.
وظيفه ما اين است که راه را برای اين هدف توسط هرکس که می خواهد عمل کند، هموار کنيم. مهم اين نيست که ما سرکار باشيم. هرکس که سرکار است بايد اين کار را کند و اگر ديديم اين راه درحال منحرف شدن است، لااقل حرف خودمان را میزنيم.
انحراف پيدا کردن، در مسير الگوسازی نيست. ما بايد الگو بسازيم و همه هم دست در دست هم دهيم که اينگونه شود و فضايی از تفاهم در جامعه ايجاد شود و بدبينیها و سوءظنها از بين برود و آنگونه که معيارهای اسلام و امام(ره) و انقلاب ايجاب میکند، حرکت کنيم و خداوند هم يارانش را ياری میکند. شاداب و سربلند باشید!