کد خبر: ۷۵۵۰۱۴
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۶

تحلیل یک جامعه‌شناس از چرایی قتل‌های ناموسی

یک دکترای جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران با اشاره خشونت‏‌های خانگی و خانوادگی و سلطه‏ مردان بر زنان به‌عنوان یکی از مصادیق قدرت و اقتدار، گفت: برخی سنت‏‌های ازدواج و طلاق نخستین دلیل قتل‏‌های ناموسی است که در هر سه‌گونه از تعصب فرهنگی، جنسیتی و قومی ریشه دارد.
تحلیل یک جامعه‌شناس از چرایی قتل‌های ناموسی
آفتاب‌‌نیوز :

اختر شیری به زمینه‏‌های قتل‌‏های ناموسی در ایران اشاره و اظهار کرد: تعصب به‌عنوان عنصری ذهنی که گرایشات قالبی، باورهای کلیشه‏‌ای و تصورات سنگ‏‌فکرانه را در فرایند کنشگری انسان گسترش می‏‌دهد، دارای انواع مختلفی است که تعصب‏‌های جنسیتی، فرهنگی و قومی از گونه‌های آن به شمار می‏‌روند.

وی با بیان این‌که گونه‌‏ها و سنخ‏‌های مختلف تعصب دارای اشتراکاتی با یکدیگر هستند که این اشتراکات حول محور آداب و رسوم، عرف‌‏ها، سنت‏‌ها و ارزش‌‏ها شکل گرفته‌اند، افزود: بر همین اساس تعصب به شکل نوعی باور جمعی در میان گروهی از افراد جامعه ریشه دوانده که بستر شکل‏‌گیری آن، عناصر فرهنگی و اجتماعی است.

این جامعه‌شناس گفت: در همین عناصر فرهنگی و اجتماعی، مهم‌‏ترین تصورات قالبی و کلیشه‏‌ای درباره‏ زنان در اقوام مختلف و گرایشات فکری و فرهنگی شکل می‌گیرد، چنانچه تعصب جنسیتی به‌عنوان یکی از بخش‌‏های تعصب فرهنگی و قومی محسوب می‌شود. هم‌‏فراخوانی سنخ‏‌های مختلف تعصب به تقویت رفتارهای مبتنی بر تعصب دامن می‏‌زند و آن را به‌صورت یک سنت حاکم متبلور می‏‌سازد.

ایستادگی تعصب در برابر استدلال و منطق

وی با اشاره به این‌که تعصب به‌عنوان یک باور فاقد پشتوانه‏ منطقی است و در برابر هر استدلال مخالفی ایستادگی می‏‌کند، افزود: بر این اساس تعصب در فرایند کنشگری، هر نوع کنش‏‌های نوآورانه یا بازنگری را بر نمی‏‌تابد و کنشگر صرفاً براساس آنچه که در فرهنگ شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده، تصمیم به انجام عملی خاص می‌‏گیرد که واکنشی به موقعیت اجتماعی و فرهنگی است.

این دکترای جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران ادامه داد: جورج هربرت مید، جامعه‌شناس معتقد است کنش، عملی است که فرد در موقعیت اجتماعی با استفاده از تجربه‌‏های زیسته‏ خود و آگاهی اجتماعی که در فرایند زندگی روزمره کسب کرده، دست به تحلیل عملگرایانه و پراگماتیستی از موقعیت اجتماعی می‏‌زند و کنشی که ایفا می‏‌کند، حتی در صورت تکراری بودن و الگوبرداری از کنش‏‌های موجود در جامعه، یک تصمیم آگاهانه به شمار می‏‌رود. اما زمانی که تعصب وارد دیالکتیک ذهنیت و عینیت می‌شود، کنشگر در موقعیت اجتماعی که عنصر عینیِ بازنگری خود برای ایفای کنش اجتماعی است در برابر عناصر ذهنی‏ قرار می‌‏گیرد که تعصب‌‏های جنسیتی، قومی و فرهنگی بر همه‏ اجزای آن سایه افکنده و کنشگر را از بازنگری باز می‏‌دارد. به عبارت دیگر و بنا بر نظر بلومر، در این زمان است که کنش اجتماعی بر اساس سازمان روانشناختی فرد صورت می‌‏گیرد که مبتنی بر احساسات و ادراکات روانی فرد است و کنشی نانمادی ایفا می‏‌شود. چنانچه فرایندهای متوالی مانند استمرار و سازمان‏‌یافتگی در کنش‌‏های نانمادی رخ دهد، واکنش چرخه‌ای، نتیجه‏‌ای است که از آن به دست می‌‏آید.

این جامعه‌شناس با اشاره به این‌که در بیان وبری، این کنش‏‌های اجتماعی، کنش‏‌های ارزشی و کنش‏‌های عاطفی هستند، گفت: پایبندی به کنش اجتماعی معطوف به ارزش و معطوف به احساس است که دیدگاه وبر را نشان می‏‌دهد. عقلانیت در پاسخگویی به کنش‌‏های آسیب‏‌زای اجتماعی که آداب و رسوم، سنت‌‏ها و عرف‌‏ها را کنار زده، جایی ندارد و کنش‏‌های عقلانی به گونه‏‌ای بی‏ کارکرد از کنش‌‏های اجتماعی در این فضا و بستر تبدیل شده‌‏اند. از سوی دیگر، ورود ابزار ارتباطی که آگاهی و شناخت اجتماعی را در تقابل عینیت و ذهنیت تحت‌تأثیر قرار می‏‌دهد، در کنشگری جایگاهی ندارد.

وی خاطرنشان کرد: چنانچه روند اجتماعی شدن با میزان دسترسی کنشگران به سیستم‌‏های ارتباطی هماهنگ نباشد، خللی پیش می‏‌آید که به باور مرتن، یکی از اشکال کجروی، به خصوص نوآوری را در میان کنشگران گسترش می‏‌دهد. در گروه نوآوران، مرتن معتقد است که کنشگر به اهداف فرهنگی باور دارد، ولی راه‌‏های فرهنگی برای رسیدن به هدفش را نمی‏‌پذیرد.

تکرار رفتارهای خشن و خشونت‌‏های خانوادگی علیه زنان

شیری با اشاره به اینکه در برخی از دلایل قتل‏‌های ناموسی، هدف زنان، ازدواج به‌عنوان یک هدف فرهنگی بوده، اما راه‌‏های فرهنگی که اغلب ازدواج اجباری بوده، مورد پذیرش کنشگر قرار نگرفته است، گفت: رفتار مردان در مقابل عملکرد زنان گونه‏‌ای کنش نانمادی در چارچوب فکری هربرت بلومر به شمار می‏‌رود و از نظر وبر نیز کنش معطوف به ارزش و کنش معطوف به احساس است. بر همین اساس است که تکرار رفتارهای خشن و خشونت‏‌های خانوادگی و خانگی علیه زنان به‌صورت مستمر دیده می‏‌شود، چراکه بازنگریِ خود در فرایند انتخاب آگاهانه‏ کنشگر جایی ندارد و تصمیم وی واکنشی به موقعیت موجود است که واکنش چرخه‌‏ای را شکل می‌دهد.

وی با بیان اینکه پیامدهای حاصل از کنش‌‏های نانمادی که با محوریت تعصب شکل می‏‌گیرد، اشکال مختلف خشونت‌‏های خانگی و خانوادگی علیه زنان است، تصریح کرد: نتایج حاصل از مطالعات درباره‏ قتل‏‌های ناموسی به‌عنوان یکی از مهم‌‏ترین و خشن‌‏ترین پیامدهای تعصب‏‌های جنسیتی، نشان می‏‌دهند که اغلب این قتل‏‌ها در برخی مناطقی رخ داده که هنوز نمادهای زندگی مدرن در آن‏ها به شکل گسترده نمایان نشده است.

این جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه روابط کنشگران اجتماعی در جوامع کوچک براساس آداب و رسوم، سنت‌‏ها، عرف‏‌ها و ارزش‌‏های اجتماعی سامان پیدا می‌‏کنند، ادامه داد: بخش بزرگی از این عناصر فرهنگی مربوط به محدودیت‏‌هایی است که برای زنان به وجود می‌‏آید؛ برای مثال ازدواج‏ با پسرعمو، ازدواج‌‏های اجباری، تابو بودن طلاق یا ازدواج مجدد زنان پس از جدایی یا فوت همسر.

مردسالاری، عامل دامن زدن به کنش‌‏های نانمادی

وی با بیان اینکه این سنت‏‌های قومی و فرهنگی که در هر سه گونه‏ تعصب دیده می‏‌شود، ناشی از نگاهی مردسالارانه است که صرفاً کنترل زنان را به‌عنوان یکی از مهم‌‏ترین اهداف خود پیش رو دارد، تصریح کرد: مردسالاری نیز عنصری فرهنگی و اجتماعی است که با توجه به سنتی بودن جوامع مورد مطالعه در هر سه نوع تعصب دیده و عامل دامن زدن به کنش‏‌های نانمادی می‌‏شود.

شیری با بیان اینکه از نگاه مردسالارانه، در هر موقعیت اجتماعی که عملی در تضاد با ارزش‌‏ها و عرف‏‌ها صورت گیرد، چناچه یکی از کنشگران زن باشد، باید مجازات شود، گفت: در این دیدگاه آسیب دیدن زن یا آسیب زدن وی به دیگران تفاوتی ندارد و هم در زمانی که به زنان تجاوز می‏‌شود و هم زمانی که زنان اقدام به فرار از منزل با مردی غریبه می‌کنند، زن محکوم به مجازات است.

وی با بیان اینکه در جامعه‏ سنتی، عناصر عینی و ذهنی در ارتباطی دیالکتیکی از نوع دیالکتیک تکمیلی به تقویت دیدگاه‏‌های تعصبی گرایش دارند و کنش‌‏های نانمادی براساس همین دیدگاه‏‌ها توجیه می‏‌شوند، گفت: شیوه‏ حذف زنان نشان می‏‌دهد استفاده از خشن‌‏ترین روش‌‏ها که جنبه‏ عینی بیشتری داشته باشند، بیشتر مورد استفاده قرار گرفته‌اند که می‏‌توان کارکرد استفاده از این روش‌‏ها را عیان ساختنِ دفاع از حیثیت و آبرو در میان مردان عنوان کرد. از سوی دیگر، دلایل و انگیزه‌‏های قتل زنان نیز همین امر عنوان شده است.

دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران، برخی سنت‌‏های نادرست ازدواج و طلاق را نخستین دلیل قتل‌‏های ناموسی دانست که در هر سه گونه از تعصب فرهنگی، جنسیتی و قومی ریشه دارد.

وی ادامه داد: دومین دلیل قتل‌‏های ناموسی مربوط به برچسب‌‏زنی به زنان است که به باور گافمن، زمانی که برچسب خورنده قابلیت پذیرش برچسب را داشته باشد، برچسب‏‌زنی با موفقیت انجام می‌‏شود. در جامعه‏‌ای که تعصب‏‌های قومی و فرهنگی به گسترش تعصب جنسیتی انجامیده است، هر برچسبی از سوی مردان با موفقیت بر پیشانی زنان قرار گرفته و زنی که برچسبی به او خورده باشد، باید مجازات شود.

شیری با بیان این‌که در بستر فرهنگی و اجتماعی که قتل‌‏های ناموسی رخ می‏‌دهد، صیانت از آبرو و حیثیت که محوریت آن به شیوه‏‌های کنش اجتماعی زنان مربوط می‏‌شود بعضا یک ارزش است، افزود: در زمان‌‏هایی که مردان، پایبندی به ارزش‏‌ها، عرف‏‌ها و آداب و رسوم از سوی زنان را در مخاطره ببینند، اقدام به خشونت‌‏های خانوادگی و قتل‌‏های ناموسی می‏‌کنند. این اقدام مردان از سوی برخی سنت‏‌های قومی و منطقه‌‏ای که جنسیت‏‌محور است، مورد تایید قرار می‏‌گیرد. به همین دلیل استفاده از عینی‌‏ترین روش‌‏های قتل برای مردان دارای کارکردهایی است که به اعتبار، قدرت و اقتدار آنان در جامعه‏ مردسالار کمک می‏‌کند.

این پژوهشگر اجتماعی خاطرنشان کرد: پیوند عرف، ارزش، سنت، دین و قانون چنان در هم تنیدگی ایجاد کرده که شکسته شدن این حلقه‏‌های سلطه تنها با فشاری از درون جامعه و با تغییر ریشه‌‏ای در باورها امکان‏‌پذیر خواهد بود. اگرچه یک سوی این روابط را زنانی تشکیل می‌‏دهند که این پیوند میان عرف، سنت، ایدئولوژی و قانون را پذیرفته‌‏اند، اما مردانی هم که از این روابط نابرابر به سود خود و بر اساس سازمان روانشناختی دست به کنش نانمادی می‌‏زنند، این شرایط را برای اِعمال قدرت خود مهیا می‌‏بینند.

وی با بیان این‌که متأسفانه برخی مواقع خشونت‌‏های خانگی و خانوادگی به رسمیت شناخته شده‌‏اند، ابراز عقیده کرد: سلطه‏ مردان بر زنان به‌عنوان یکی از مصادیق قدرت و اقتدار شناخته می‏‌شود، در عین حال که سرپیچی زنان از آداب و رسوم، سنت‏‌ها، عرف‌‏ها و ارزش‏‌هایی که جامعه‏ مردسالار بر اساس نگاه مردسالارانه تعیین می‏‌کند، از دیدگاه مردان یک کجروی محسوب می‌‏شود، ولی در چشم‌‏انداز انسان‌‏گرایانه، سلب حقوق از نیمی از جمعیت هر جامعه‏‌ای به شمار می‏‌رود.

شیری یادآور شد: برچسب‌‏زنی به زنان که عموما از سوی مردان صورت می‏‌گیرد، نشان‏‌دهنده‏ قدرت و اعتباری اجتماعی است که فرهنگ مردسالار به مردان می‌‏بخشد و زنان را از سهیم بودن در این قدرت اجتماعی منع می‏‌کند. اگرچه این قدرت و اعتبار اجتماعی تا زمانی که منجر به خشونت و قتل‌‏های ناموسی نشده، از سوی زنان نیز با عنوان غیرت تایید می‌‏شود. بنابراین قدرت اجتماعی که در اختیار مردان است هم عناصر فرهنگی را به نفع خویش تحلیل می‌‏کند و هم هر گونه آسیبی که به منافع فرهنگی مردان از سوی زنان وارد شود، می‌‏تواند توسط مردان محکوم شده و برچسب بپذیرد. زمینه‌‏های اجتماعی و فرهنگی نیز که جنسیت محور هستند، بستر اجتماعی را برای چنین برچسب‏‌هایی آماده می‌‏کنند.

این جامعه شناس با بیان این‌که سایر دلایل و انگیزه‌‏های قتل‌‏های ناموسی هم ریشه در تعصبات سه‌‏گانه دارند، تصریح کرد: این دلایل و انگیزه‌ها اگرچه از فراوانی کمتری برخوردارند، اما نشان می‏‌دهند که زنان در این جوامع از سوی فرهنگ عمومی، قومی و جنسیتی، به صورت آشکاری مورد تهدید قرار گرفته‌‏اند.

این جامعه شناس خاطرنشان کرد: دیدگاه مردسالارانه قدرتی را در میان برخی مردان گسترش می‌‏دهد که این قدرت اجتماعی در میان مردان به صورت حلقه‏‌های پیوسته‌‏ای یکدیگر را حمایت کرده و در مقابل گروه دیگر که زنان هستند، تبدیل به نیروی سلطه‌‏گری می‏‌شود که اِعمال زور و نمایش قدرت از مبانی حفظ این سلطه است.

وی خاطرنشان کرد: هربرت بلومر معتقد است زمانی که حلقه‌‏های قدرت به این صورت در هم تنیده شده‌‏اند و سلطه را پدید آورده‌‏اند، تنها اهرمی که می‏‌تواند اصلاح روابط متقابل اجتماعی را در پی داشته باشد، ایجاد توازن در حلقه‏‌های قدرت است. به این معنی که زنان نیز باید برخوردار از میزانی از قدرت اجتماعی باشند (الزاما قدرت سیاسی مدنظر نیست) تا بتوانند آگاهی، تجربه و شناخت خود را در انتخاب کنش‌‏هایشان به کار گیرند و در گفتگویی برابر به اصلاح اجتماعی هدایت شوند.

قتل‏‌های ناموسی بر بستری از انواع تعصب

این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به این‌که اسناد تداوم قتل‏‌های ناموسی از سال ۱۳۸۱ تا سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد این واکنش چرخه‌‏ای بر بستری از انواع تعصب به حیات خود ادامه خواهد داد، گفت: تعصب هنوز دارای کارکردهایی برای برخی مردان است و از سوی دیگر حتی با وجود ارتباطات مبتنی بر فضای مجازی در شهرهای کوچک، نظارت غیررسمی از سوی خویشاوندان به حدی قوی عمل کرده که زنان فضای اجتماعی برای آزادی‏‌های فردی ندارند.

وی یادآور شد: با اینکه در فرایند ورود ابزار ارتباطی و تکنولوژی‏‌های متفاوت، شناخت نسل جدید تفاوت پیدا کرده، اما سیطره‏ سنت‌‏های نسل پیشین با استفاده از ابزارهای نظارتی مثل روابط چهره به چهره و محدود کردن زنان، همچنان باقی و کارکرد خود را حفظ کرده است. به قول گافمن این سنت حاکم، اگرچه برای نسل جدید دارای معنا و کارکرد نیست و به عبارت دیگر قفل و دربسته شده که نیاز به برساخت فرهنگی جدید با معانی و کارکردهای منطبق بر نظم اجتماعی نوین دارد، اما گروه حاکم که از این سنت استفاده می‏‌کند، هنوز به معناها و کارکردهای عناصر فرهنگی پایبند است و تا زمانی که چارچوب نخستین، یعنی سنت موجود پاسخ نیازهای آنان را می‏‌دهد، نیازی به ساخت چارچوب دومی نمی‏‌بیند.

خشونت، از مصادیق و معیارهای پایبندی به تعصبات

وی بهره‌‏گیری از خرده‌‏فرهنگ خشونت را نیز یکی از مصادیق و معیارهای پایبندی به تعصبات برشمرد که کنش‌‏های ارزشی و عاطفی یا کنش‌‏های نانمادی را به سوی واکنش چرخه‌‏ای و تکرار این الگوی رفتاری سوق می‏‌دهد و گفت: بنابراین تا زمانی که تعصبات جنسیتی، قومی و فرهنگی به جزئی اساسی و مهم در ایفای نقش تبدیل شده‌‏اند، این روند ادامه‏‌دار خواهد بود.

شیری با اشاره به اینکه در زمان انجام پژوهش درباره‏ زنانی که همسر خود را به قتل رسانده‌‏اند، زنان مجرم شناخته می‏‌شوند و مجازات برای آنان در نظر گرفته می‏‌شود، گفت: به همین دلیل دسترسی به آنان برای کسب انگیزه‌‏های قتل با توجه به قانون، بسیار ساده‌‏تر از زمانی است که یک پژوهشگر قصد مطالعه درباره‏ قتل‌‏های ناموسی را داشته باشد.

دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران با بیان اینکه مرتکبین قتل‏‌های ناموسی بعضا دارای حقوقی هستند که معمولا با مجازات سنگینی مواجه نمی‏‌شوند، گفت: همین مسئله موجب شده چرخه‏ خشونت علیه زنان دوام بیشتری پیدا کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین