محمدرضا زائری، این فرمول ساده در سطوح مختلف تطبیق میکند، از مسایل ساده زندگی خانوادگی تا امور کلان سیاسی و اجتماعی!
زندگی اجتماعی رابطهای دوسویه و تعاملی است، نه رابطهای یکطرفه و دستور و فرمان و امر که طرف مقابل تسلیم محض باشد و فقط اطاعت کند!
بسیاری زن و شوهرها در مسایل ساده مالی و اخلاقی با هم دعوا را شروع میکنند و زمانی که کار بالا میگیرد به چیزهایی بسیار بزرگتر تن میدهند، در حالی که اگر همان روز اول با هم کنار میآمدند قضیه اصلا پیچیده نمیشد!
بانویی میگفت من که روزی سر چادر پوشیدن دخترم با او دعوا میکردم، اکنون به این راضی شده ام که در مهمانیهای مختلط دوستانش برهنه نباشد!
فرقش این است که آن موقع اگر به حداقل حجاب شرعی مورد نظر خدا رضایت میداد، رابطه صمیمانه مادر و دختر حفظ میشد و دختر هم قدردان این تفهم و تفاهم بود و چه بسا بعد از مدتی هم حتی عین نظر مادر را اجرا میکرد، اما امروز رابطه چنان به هم خورده و فاصله چنان عمق یافته که هیچ فضای تفاهمی وجود ندارد!
در مسایل اجتماعی و سیاسی هم چنین است؛ ورزشکاران جوان خود را به خاطر حداقلهایی تحت فشار قرار داده ایم و حتی در زندگی خصوصی شان دخالت کرده ایم و حالا کار به جایی رسیده که راضی هستیم فقط مدال خود را به اسراییل تقدیم نکنند!
مردم الان دارند همین اینترنت ضعیف را با فیلترشکن و مصیبت و دردسر تحمل میکنند، شما میآیید همین را هم قطع میکنید و راهی جز ریختن در خیابان و آتش زدن سطل آشغال باقی نمیگذارید!
عقل میگوید که تا دیر نشده از موضع اقتدار و عزت و مسالمت و محبت، با طرف مقابل کنار بیایید و نگذارید کار به جایی بکشد که از موضع ضعف و انفعال تسلیم حداکثرهایی بشوید که اصلا فکرش را هم نمیکنید!
فقط جایی که خط قرمزهای شرعی، قانونی، اخلاقی و انسانی هست محکم بایستید و البته کسی میتواند روی خط قرمزهایی محدود و معدود پافشاری کند که همه خطوطش قرمز نباشد و همه راهها را نبسته باشد!
کاش همه ما همین را بفهمیم! من در مقام پدر یا همسر، دیگری در مقام همسر یا فرزند، مسؤولان و مدیران و رؤسا و بزرگان در جایگاه خودشان و هر کسی در هر جا هست، بفهمد که باید یک قدم هم ان بردارد تا طرف مقابلش یک قدم جلو بیاید!