آفتابنیوز : آفتاب ـ مهدی محمدی: با من این گونه تانكرده بود هیچ كس و هیچ حادثهای، كه در برابر روشن نگاهی پاهایم باز ایستد و قلم تیر بكشد و صدایم بلرزد و حرف در دهانم بخشكد و لب بی آن كه چیزی جاری سازد، همواره بلرزد و چیزی و فریادی در درونم خود را به در و دیوار بكوبد كه بگو یا بگو "آقای دكتر! این ما بودیم كه شكست خوردیم... این ما بودیم كه شكستیم و صدای خرد شدنمان را به گوشمان شنیدیم اما باز صدایمان در نیامد!
آقای دكتر! بارها وقتی از ارادتی روزافزون برایتان حرف میزدم، نگاهی مهربان میكردی و میگفتنی: "مواظب باش علاقهات صرفا بوی احساسات نگیرد. زیرا هم برای خودت و هم برای این علاقه آفتی است بزرگ." اما امروز من دلم گرفت. نه راستش دلم شكست.
از خودم رنجیدم و از خودم بدم آمد كه چرا وقتی در جمع خبرنگاران از عملكرد هیات رئیسه در باب استیضاح وزیر بازرگانی حرف میزدی گلایه میكردی، سئوالی پرسیدم كه بیش از همه برای خودم گران تمام شد. خیلی گران. اما گرانتر و سنگینتر از آن صحنهای بود كه با پاسخ شما در مقابل دیدگانم و دیدگان چندین خبرنگار به تصویر كشیده شد.
از ناكامی یك استیضاح گفتنی و وقتی سخنانت تمام شد زبانم چرخیدن گرفت. آقای دكتر دست خودم نبود. ما هم جزئی از شكست خوردگان بودیم.
هر روز مردمی هستند كه از ما نیز میپرسند: "چه خبر از مجلس؟ بالاخره گرانی را چه خواهد شد؟ شما خبرنگاران چرا اینها را به چالش نمیكشید؟ چندین روز است كفشهای فرزندم پاره است و ..." اینها وادارم میكرد تا چیزی بگویم. نه برای آن كه چرا میركاظمی- به عنوان یك وزیر- استیضاح نشد و برای این كه مدتی است مردمی چشمانتظار اقدامی بودند كه فكر میكردند كه با یك استیضاح حداقل بخشی از مشكلات حل خواهد شد و پارهای از واقعیات گفته خواهد شد. كه نشد.
میدانی آقای دكتر! چندین روز پیش روز معلم بود و پدرم شرمسارانه تعریف میكرد دانشآموزی كه نتوانسته بود یك شاخه گل برای روز معلم بیاورد، از خجالتش تا چند روز میآمده و كمی آن طرفتر از مدرسه زار زار گریه میكرده و بر سر كلاس درسش حاضر نمیشده..." و این داستان خیلی از ماهاست....
شاید زبانم باید میچرخید. آقای دكتر ببخشید كه برخلاف سفارشتان، علاقهام و ارادتم رنگ احساسات گرفته است. من شرمسارم كه چرا از شما سوالی پرسیدم كه در جوابش سخت آزارم دادید. حرفهایتان تمام شد با كمی مكث پرسیدم: " آقای دكتر اما بالاخره شما در ماجرای استیضاح میركاظمی ـ شكست خورید؟
كمی سكوت، مكث و گفتید: من از همان روز اول شكست خوردم.
سكوت لحظهای حاكم شد و با آرامشی عجیب با چشمانی روشنتر از لحظه پیش، از میان خبرنگاران گذشتید ... آقای دكتر برایم گران تمام شد.
آقای دكتر! راستش این ما بودیم كه شكست خوردیم. ما كه دیگر نمایندهای به نام افروغ نخواهیم داشت. كسی كه اگر انتقادی میكرد و اگر تمجیدی میكرد، چیزی در پشت پردهاش نبود و همانی بود كه بود و نشان میداد. كسی كه به اذعان مخالفان سرسختش هم انسان صادقی بود كه صداقت و خدمت را به علم آمیخت و در دفاع از منافع ملتش تا پای جان ایستاد و روزی پس از یك نطق آتشین، خود را روی تخت بیمارستان دید. این ها كه دیگر پنهان كردنی نیست.
برایت دعا كردیم كه زود بر گردید. و همچنان دعا میكنیم كه باشید و صحنه و عرصه را خالی نگذارید.
این ما بودیم كه شكست خوردیم و این شمایید كه نامتان پیروزمندانه بر صفحهای زرین حك خواهد شد. صدایتان رساتر از آن بود كه گوش ها خود را به نشنیدن بزنند. باورمان نمی شوند كه صدایتانت را نشنیدند.
حلالم كنید.
از طرف خبرنگاری كه دلش برایتان تنگ است
آبروي آفتاب را برديد.آفتاب را به گند كشيديد. آفتاب زماني خوب بود اما الان هر روز از روز پيش مسخره تر و پوچ تر مي شود.
شرم بر شما خود فروختگان. الان ديگه دستمال افروغ را مي كشيد؟!!! بازنده ها
اي كاش اون قدر جلو نبودم كه حلقه ي اشكي كه توي چشماش افتاد نمي ديدم كه حالا هر موقعه يادم بياد بزنم زار زار بزنم زير گريه و احساس تنفر از اين همه نامرد كه نتوانستند مثل افروغ رو حرفشون بياستند و پيدا كنم .
اما اينو بدون كه يه مرد هيچ وقت شكست نمي خوره اين نامردا هستند كه به خاطر سهميه آرد و مجوز واردات شكر شكست خوردند اينو يه روز داد مي زنم به همشون ميگم ...
زهرا مهدور خبرنگار خبرگزاري موج
اگر امروز گراني هست؛ اگر امروز امنيت كشور تهديد مي شود؛ اگر امروز مردم گرفتارند؛ اگر امرز درياي مازندران ما در شمال و خليج پارس ما در جنوب و جزاير ما در جنوب كه تماميت ارضي ما هستند تهديد مي شود؛ همه و همه به خاطر عملكرد ضعيف دولت شعار است.
دولتي كه اصول گراست و آقاي دكتر افروغ هم زير همين علم سينه مي زده است. دولت فعلي به پاي همه اصولگرايان نوشته شده است كه آقاي افروغ هم بخشي از آنهاست و با تلاش همه آنها اين دولت به ثمر نشسته است.
يادمان نرفته طرح اشتباه تثبيت قيمت را در سال 1383 كه جهت زمين زدن دولت قبلي تنظيم شد نه از براي مردم. كه البته اشتباه بودن آن طرح حالا براي آقايان آشكار شده است.
البته من آزادگي آقاي افروغ را تحسين مي كنم كه مي گويد من از همان اول شكست خوردم. آن وقتي كه ايشان تازه متوجه شدند كه دولت اشتباهي بوده است.
آرزوي سلامتي مي كنم براي آقاي دكتر افروغ.
1-هرگاه كسي با وضع موجود مخالف باشد و ديگر افراد مخالف حمايتش نكنند او حذف ميشود
2-راي گيري در شرايطي كه خيلي از راي دهندگان چون مخالفند وارد راي گيري نمشوند موجب حذف مخالفين ميشود
3-موافقين اصولگرايي چون هميشه به هم كمك ميكنند در عين اقليت در حال حاضر در غياب مخالفين خود پيروزند
3-هرچه مخالفين وضع موجود كه در راي گيريها شركت نميكنند بيشتر شوند آدو ضرر ميكنند اول شكست در برابر اصولگرايان و دوم آينده دمكراتيك جمهوري اسلامي به خطر مي افتد كه همه متضرر مي شوند
دوست عزيز....
انسان آزاده مستقل از جمع بندي سياسي و فكري آزاده است.... دكتر افروغ هم يكي از همين كيميا هايي است كه امروز آزاده اش مي ناميم........ از صميم قلب براي ايشان دعا ميكنم كه هميشه كلام حق بر زبان بياورند... باقي آن با خداوند سبحان
يا علي
انسانی که هر کاری که می کرد، منطقی پشتش بود و مانند تمامی انسان ها گاه غلط و گاه درست که مهم نیست
مهم این بود که منطق بر افکارش حکمفرما بود.
از صمیم قلب از زحمات ایشان، به عنوان کسی که در جهت مصلحت کشور کوشید تشکر می کنم.
مگه قراره يك سايت همه چيزو به خاطر يك گرايش خاص فراموش كنه. اين به دور از انصافه. دست مريزاد آفتاب و درود و آفرين بر نويسنده. ظاهرا اول مطلب ايشون هم توي اين سايته. ما منتظر مطالب بعديت هستيم برادر