درگذشت فرانک اوفارل بهانهای شد تا سراغ توصیف زیبای مرحوم صدر در خصوص او برویم.
شادروان حمیدرضا صدر در مطلبی که دربارهی او نوشته، داستان حضور او در ایران را چنین نگاشته است:
«به اوفارل در بدو ورودش عنوان "مردی آمده از امپراطوری استعمارگر" دادند. وقتی او در مرداد 1353 در نخستین گامش اردویی در تهران برپا ساخت همه در حال له کردنش بودند. وقتی مردانش در دیدار تدارکاتی برابر فنرباغچه به رهبری دی دی برزیلی 0-3 پیروز شدند کسی دست نزد، کسی هورا نکشید. شمشیرها آخته بودند و قلم ها تیز.
او را مربی لجوج و متکبری خواندند که نمی خواهد ایران را بشناسد. او را به رغم آن که ایرلندی بود، مرد انگلیسی خطاب کردند که هنوز با رویای امپراطوری بریتانیا از خواب بلند می شود. گفتند یکدندگی اش آمیخته به لافزنی است. نوشتند ایران را "سرزمین هزار و یک شب" پنداشته و مثل شهرزاد قصه گو برای نجات جانش، امیر را با بافتن هزار و یک قصه افسون کرده. تکرار کردند انگلیسی لافزن می خواهد ایرانیان را خواب کند. به ضرب و تقسیم روی آوردند. به این که اوفارل آمده تا 730 روز دروغ بگوید و 700 هزار تومان (سالی 350 هزار تومان، سالی 50 هزار دلار، ماهی 4 هزار دلار) بزند به جیب. مفت مفت.
ماموریت اوفارل فتح بازی های آسیایی تهران 1974 بود. او پیش از آغاز مسابقات ضیافت شامی - احتمالا با فشار و اصرار فدراسیون - به افتخار رسانه ای ها ترتیب داد تا شمشیرها غلاف شوند. ایران با پیروزی 7 صفر مقابل پاکستان، 2 یک مقابل برمه، 6 صفر مقابل بحرین ، یک صفر مقابل مالزی، یک صفر مقابل عراق و سرانجام 2 صفر مقابل کره جنوبی پا به دیدار نهایی گذاشت. آن جا با یک گل پیروز شد و جام را با فقط یک گل خورده بالا برد. ولی خرده گیران می گفتند بهترین های یک دوران را در اختیار داشته: ناصر حجازی را درون دروازه. جعفر کاشانی، عزت جان ملکی، مسیح مسیح نیا و اکبر کارگرجم را در دفاع. علی پروین، قلیچ خانی، علی جباری و محمد صادقی را در میانه میدان و غلامحسین مظلومی، رضا عادلخانی و حسن روشن را در خط حمله.
ماموریت اوفارل در 24 شهریور 1353 تمام شد. پیش از رفتنش در رستوران استادیوم صد هزار نفری از همه وداع کرد. در متن خداحافظی اش کسی را جا نینداخت. مردم و بازیکنان را. فدراسیونی ها و رسانه ای ها را. دستیارانش - حسن حبیبی، حشمت مهاجرانی و بهمن صالح نیا - را مربیان بزرگی برای آینده فوتبال ایران خواند. نوع خداحافظی اش نمایانگر روحیه حرفه ای اش بود. نه انتقاد کرد و نه کسی را مقصر خواند. نه نق زد و نه گناهی را برشمرد. همه را ستود و سپاس گفت. می گفت دیروز منچستر بوده، امروز تهران و فردا جایی دیگر. اوفارل رفت و رکورد 78/77 درصدی پیروزی اش میان مربیان تیم ملی ایران که بیش از شش بازی انجام دادند هنوز بهترین است: 9 بازی، 7 پیروزی، 2 تساوی و بی شکست.»