این روزها در لابهلای اخبار تجاوز روسیه به اوکراین و حرف و حدیثهایی که میشنویم، مطالعۀ آثار نویسندگان گذشته و حتی روشن فکران عرفی چون علیاصغر حاج سید جوادی و بهره از تحلیلهای آنان در شناخت استکبار و استعمار شرق و غرب میتواند بسیار مؤثر و مفید باشد. در این باره دو نکته مهم قابل ذکر است:
یکم: روسها هیچگاه در صحنه سیاست جهانی، مصالح سیاسی و اقتصادی خود را قربانی ایدئولوژی نمیکنند. وقتی منافع آنان اقتضا کرد با هیتلر پیمان عدم تجاوز بستند و در اشغال لهستان سهیم شدند و وقتی مصلحت ایجاب کرد چان کای چک را بر مائوسه تونگ ترجیح دادند و حاضر نشدند قیام دهقانی مائو را یک قیام کمونیستی بشناسند.
صرفنظر از ستم های فراوانی که در طول تاریخ بر ایران و ایرانی روا داشته اند، وقتی (دیپلماسی- ایدئولوژی) شوروی سابق که روح آن در ضمیر پوتین و روسیۀ امروز، متبلور است، از ارتدکسی استالینی به همزیستی مسالمت آمیز خروشچف و کاسپین تبدیل میشود و هنگامی که گردش دستگاه سیاسی شوروی از دیکتاتوری به رهبری دسته جمعی نوسان مییابد و هنگامی که از چین کمونیست بیشتر از آمریکای سرمایهداری احساس خطر می کند و در راه ایجاد تعادل قوا دیپلماسی متحرک را به دیپلماسی سازش بدل میکند و هنگامی که اصل رهبری و مرکزیت جهانی کمونیسم و اصالت از آن از طرف احزاب و دولت های کمونیستی در تجربه و عمل مورد تردید قرار میگیرد، در این صورت هر انسان آگاهی با قبول کامل مبادی تحول و ایمان به اصول انقلابی در تاریخ، هیچگاه مجذوب و مدهوش تغییرات و نوسانات قشری قرار نمیگیرد و در داوری دچار تعصب نمیشود.
دوم: امروز بسیاری از ملتها و کشورهای به ظاهر استقلال یافته منطقه به خاطر استعمار گذشته و نوین، هنوز نتوانستهاند مشخصات یک ملت را به معنای واقعی کلمه به دست آورند و احساس راحتی کنند.
تجاوز پوتین به اوکراین به ترس و وحشت برخی کشورهای همجوار افزوده تا جاییکه برخی از سران دولتها گفتند: "نگران هستیم که بعد از اوکراین نوبت ما باشد".
چاره این کشورها برای نجات از این همه ترس و نگرانی اما نه محافظه کاری است و نه همکاری و همدست شدن با پوتین. بلکه علاج کار در توجه آنان به "عنصر مقاومت" و تشکیل جبهه مقاومت در برابر روسیه است.
آنها باید بدانند بدون وجود عنصر مقاومت که رسیدن به آن جز از راه تحقیق آزادیهای اساسی و ایجاد حیثیت و شخصیت انسانی در افراد و ملتها امکان پذیر نیست نمیتوان به یک قدرت حقیقی ملی و منطقهای رسید.
آنها باید از اتفاقی که برای اعراب افتاد درس بگیرند.
اگر عربها واقعا از "عنصر مقاومت" برخوردار بودند، اسرائیل نمیتوانست به این آسانی خاک آن ها را اشغال کرده و به عنوان یک برج مراقبت در خاورمیانه و به صورت یک متجاوز قطعی و مورد حمایت امپریالیزم جهانی درآید و وسیله ای برای اسارت اقتصادی و نا امنی منطقه بشود.
عربها نمیدانند دولت اسرائیل قیمت خونهایی که قرنها در روسیه و انگلستان و اسپانیا و فرانسه و بالکان از یهودیان ریخته شده است را امروز از آنان طلب می کند و در این راه از همدستی کامل سرمایهداران یهود غرب و امپریالیزم جهانی برخوردار است.
به هر حال توجه به عنصر پایداری و تاسیس جبهه مقاومت در ملت های در معرض خطر روسیه، از عوامل اصلی آزادی اساسی و اقتصادی و شرایط رشد صنعتی و اقتصادی آنان است.
آنها باید مواظب نیرنگ پوتین و توجیه تجاوز او به اوکراین نیز باشند و نگذارند این عنصر پایداری به بهانه استقلال ظاهری و جلوگیری از نفوذ آمریکا در منطقه از بین برود و تبدیل به تفرقه و دشمنی در بین آنان بشود.
ما هم فراموش نمیکنیم فروپاشی شوروی و استقلال کشور اوکراین یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است که بهنام امام خمینی ره انجام شد و به یاری خداوند بازگشتی برای تشکیل شوروی جدید با شکل و مسمایی نو امکان پذیر نخواهد بود.