ابراهیم رئیسی با اشاره به اینکه قابلپذیرش نیست که افرادی در این کشور برای امکانات اولیه زندگی مشکل دارند، گفت: «از کمیته امداد، ستاد اجرایی، خیریهها و وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی میخواهیم مسئله ریشهکن کردن فقر مطلق به عنوان یک اولویت در کشور مطرح شود و در این هفته که به عنوان هفته نیکوکاری است بتوانیم مسئله فقر مطلق را ریشهکن کنیم.»
آقای رئیسی با اشاره به اینکه «دولت امکانات کافی برای ریشهکن کردن فقر مطلق را دارد و با یک کار جهادی و یک برنامهریزی مناسب میتوانیم به نتیجه برسیم» گفت: «از استانداران انتظار داریم نسبت به ریشهکن کردن فقر مطلق از تمام ظرفیتها استفاده کنند و اجازه ندهند این موضوع به سال ۱۴۰۱ برسد.»
رئیسجمهوری در انتهای این سخنان تأکید کرد: «فقر مطلق زیبنده نظام ارزشی ما نیست و قطعا به همت بخشهای مختلف این مهم میشود در همین سال ۱۴۰۰ برطرف شود.» اما آیا آنگونه که رئیسجمهوری مطرح کرده، فقر مطلق تا پایان امسال یعنی دو هفته دیگر به پایان میرسد؟
چقدر فقیر شدهایم؟
جامعه ایران در ۱۰ سال اخیر، به طور مرتب با کاهش درآمد سرانه مواجه بوده است و مدام دارد کوچکتر میشود. اقتصاد هم در حال استهلاک مداوم است، سرمایهگذاری از استهلاک کمتر شده و جامعه نیز هر روز فقر بیشترس را تجربه میکند.
واضح است که پایههای اقتصاد کشور آسیب دیده و، چون رشدی در کار نیست، مردم از نظر معیشت دچار مشکل شدهاند. کاهش رشد اقتصادی سالهای اخیر اقتصاد ایران عمدتاً تحت تاثیر تحریمها و سیاستهای نادرست اقتصادی منتج از آن بوده است.
در نتیجه، براساس آمارهای موجود در حال حاضر حدود یکچهارم جمعیت، زیرخط فقر مطلق قرار دارند. این به این معناست که نزدیک ۲۲ میلیون نفر زیرخط فقر هستند که رقم نسبتاً بزرگی است
اهمیت و بزرگی این عدد زمانی مشخص میشود که بدانیم جمعیت فقرای ما در ابتدای دهه ۹۰ حدود ۱۱ میلیون نفر بوده، اما در انتهای این دهه به ۲۲ میلیون نفر افزایش پیدا کرده است.
علاوه بر این، در حال حاضر دستکم ۴۰ درصد شاغلان کشور، فاقد پوشش بیمه اجتماعی هستند و بیش از ۴۷ درصد از خانوارهای کشور، فاقد حتی یک عضو بیمهشده هستند که ۶۸ درصد از این خانوارها در پنج دهک پایین درآمدی جامعه قرار دارند.
کمتر از ۳۰ درصد شاغلان، مشمول مزایای بیمه بیکاری میشوند و میزان حمایتها از افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی، ناکافی و بسیار کمتر از استانداردهای جهانی است. یعنی کمتر از ۴۰ درصد افرادی که زیر خط فقر مطلق قرار دارند و ۲۰ درصد افرادی که حداقل دستمزد را دریافت میکنند، تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار دارند.
چه باید کرد؟
اقتصاد ایران برای خروج از رکود باید بتواند به هر طریق ممکن، انگیزه سرمایهگذاری ایجاد و آن را تشویق کند. بخش خصوصی در حال حاضر انگیزه و علاقهای برای سرمایهگذاری ندارد و بسیار محتاط شده است.
سرمایهگذار خارجی هم شرایط مناسبی برای سرمایهگذاری نمیبیند، مگر اینکه محدودیتها رفع شود و شریک ایرانی داشته باشد، ضمن اینکه این سرمایهگذاریها غالباً در بخشهای محدودی مانند نفت و گاز صورت میگیرد.
واقعیت این است که در حال حاضر مشکل ما در درجه اول ایجاد اعتماد و انگیزه در سرمایهگذاران داخلی است؛ کسانی که دارایی یا اعتبار دارند و میتوانند سرمایهگذاری کنند، اما به دلیل احتیاط و شرایط کمثبات دست به این کار نمیزنند.
سرمایهگذاران داخلی دائماً در انتظار بهبود شرایط هستند، منتظر اینکه تحریمها برداشته شود و به نتیجه برسد، اینکه تکلیف FATF روشن شود و اینکه ایران میان سه قدرت روسیه، غرب و چین به چه تعادلی برسد و مسائلی از این دست.
واقعیت این است که همانطور که اقتصاددانان و کارشناسان پیش از این بارها گفتهاند، بخش عمدهای از مشکلات اقتصاد ما درونی و مربوط به ساختار اقتصاد است؛ اما تا تکلیف مشکلات خارجی حل نشود، کمتر میتوان در حل مشکلات داخلی به نتیجه رسید.
ما اگر میخواهیم تغییری در روند سرمایهگذاری در کشور، حتی سرمایهگذاری داخلی، ایجاد کنیم، باید روابط بینالملل خودمان را تقویت کنیم و بهبود ببخشیم. روندی که اکنون در حال طی کردن آن هستیم، قطعاً نتیجهای جز گسترش فقر و کوچکتر شدن اقتصاد، بیکاری بیشتر و سنگینتر شدن بار دولت در پی ندارد.