سایت قرن نو نوشت: کاترین پرز شکدم، تحلیلگر و نویسنده انگلیسیی-فرانسوی در گفتوگویی با برنامه "به عبارت دیگر "بیبیسی، میگوید زمانی او به عنوان بلندگو و مبلغ جمهوری اسلامی ایران در غرب تلقی میشد و اکنون آینهای مقابل رژیم گرفته و آنها را نقد میکند.
او گفت زمانی که در ایران بوده در یک اتاق با آیتالله علی خامنهای حضور داشته و با او سلام علیک کوتاه کرده است.
تصاویری از خانم شکدم در کنفرانس فلسطین در تهران وجود دارد که آنجا آقای خامنهای سخنران مراسم است اما تاکنون گفته نشده بوده که او با آیتالله خامنهای دیداری هرچند کوتاه داشته است. خانم شکدم گفت این دیدار به این صورت نبوده که رهبر ایران او را به اسم بشناسد و ملاقات بسیار کوتاه بوده است.
کاترین پرز شکدم در سفر چند سال پیش خود به ایران با ابراهیم رئیسی مصاحبه و مطالبی هم در وبسایت آیتالله علی خامنهای منتشر کرده بود. اما بعد از خروج از ایران و اخیرا در مطالبی برای وبلاگ تایمز اسرائیل از "یهودیستیزی" و هدف حکومت ایران برای "ساختن بمب هستهای" نوشت. ماجرایی که در ایران جنجال بسیار ایجاد کرد و باعث انتقاد از حکومت ایران شد که چگونه متوجه "نفوذ" او نشده است.
به من پیشنهاد رابطه جنسی شد
کاترین پرز شکدم از اینکه به جای محتوای مطالبش، درباره شخصیتش و "اتهامهای عجیب" علیه او صحبت میکنند، ناخشنود است.
خانم شکدم بار دیگر اتهام رابطه جنسی با مقامهای ایران را تکذیب و این سخنان را "حمله به شخصیتش" توصیف کرد. او گفت هدف از این اتهامها آن بوده که اظهارات آینده او را "بیاعتبار" کنند. او البته تایید کرد که بعضی افراد در ایران قصد داشتهاند با هدف رابطه جنسی به او نزدیک شوند اما او قبول نکرده است.
آیا او اطلاعاتی از مقامهای ایران دارد که اکنون این افراد باید نگران فاش شدن آن اطلاعات باشد؟ این سوالی است که خانم شکدم به طور سربسته به آن پاسخ مثبت میدهد اما میگوید هر چیزی باید در زمان خودش گفته شود.
خانم شکدم که در رسانههای ایران از او به عنوان "جاسوس" یاد میشود، با دفاع از عملکرد خودش اعتقاد دارد اینکه شخصی آنقدر به حکومت جمهوری اسلامی ایران نزدیک شده و حالا از آنها انتقاد و ماهیت واقعیشان را علنی میکند، برای آنها چالشبرانگیز و آسیبزننده است اما مردم به گفته او به جای محتوای مطالبش، درباره شخصیتش و "اتهامهای عجیب" علیه او صحبت میکنند.
خانم شکدم قبلا گفته آنقدر مشتاق بوده به حلقههای حکومت ایران نزدیک شود که انگیزههای اصلی خود را فاش نکرده است. اما این انگیزهها چه بودهاند؟ این سوالی است که عنایت فانی در ابتدای برنامه از او میپرسد.
کاترین شکدم جواب میدهد: "انگیزههای زیادی داشتم. به عنوان یک آدم غربی یادم است حتی در سن کم مطالب جالب زیادی درباره ایران میخواندم. یکی کتاب 'بدون دخترم، هرگز' بود. بعد راجع به شاه و انقلاب و وقایع ۱۹۷۹ خواندم و خودم مایل بودم این تحولات ایدئولوژیک و سیاسی را از نزدیک ببینم. علاوه بر این همسر سابقم یمنی بود و من کانون سنی اسلام را تجربه کرده بودم و از جبههگیری سیاسی و اجتماعی آن علیه نه فقط ایران، بلکه دنیای شیعهمذهب آگاه بودم. بنابراین خیلی علاقه داشتم به سرزمین آیتاللهها بروم و از طرف دیگر دعوای خاورمیانه آگاه بشوم. از طرف دیگر چون نیاکان من یهودی بودند، خیلی علاقه داشتم ببینم چرا تا این حد از اسرائیل متنفر هستند."
اول پرس تیوی سراغم آمد
خانم شکدم پیش از رفتن به ایران و گرفتن ارتباط با رسانههای محافظهکار طرفدار حکومت، مدتی با موسسه تحلیل ژئو استراتژیک و امنیتی ویکیاسترت کار میکرده که در اسرائیل تاسیس شده و دفتر آن در آمریکاست. او میگوید درباره فعالیت "شش ماهه" با این موسسه "گزافهگویی" شده است. آن زمان خانم شکدم تازه از یمن به بریتانیا رفته بوده و میگوید دلش میخواسته با یک اندیشکده به عنوان کارشناس یمن کار کند. چون در یمن بوده و با خانواده علی عبدالله صالح روابط نزدیک داشته است.
بعد از ویکیاسترت خانم شکدم مدتی با نشریه محافظهکار المجله عربستان سعودی همکاری داشته که این هم یکی از علامت سوالها در پرونده کاری خانم شکدم است. او درباره تشکیکهایی که به کارش وجود دارد میگوید تحلیلگر "بیطرف" اوضاع یمن بوده و نکته همین است که میتوانسته با یک موسسه که بنیانگذار آن اسرائیلی است و با یک نشریه عربستان سعودی همکاری کند.
زمانی که خانم شکدم با نشریه المجله کار میکرد، مسلمان شده بود و حجاب داشت. او میگوید همسرش از او خواسته بود که مسلمان شود و او هم نه به اجبار، این موضوع را پذیرفته و "همرنگ" جامعه اطرافش شده بود. او میگوید یک مسلمان معتقد بوده است.
او در برنامه به عبارت دیگر میگوید نیروهای پرس تیوی اولین بار با او تماس گرفتند و خواهان انجام مصاحبه شدند. خانم شکدم میگوید خود را تحلیلگر سیاسی میداند و برای همین بسیار خوشحال بوده که رسانههای مختلف از او استقبال کرده و خواهان مصاحبه با او شدهاند.
اما چطور رسانههای ایران با وجود این پیشینه به او اعتماد کردند؟ این سوال عنایت فانی را خانم شکدم اینطور پاسخ میدهد: "من هم زیاد به این موضوع فکر کردم. به نظرم برای اینکه رژیم به شدت محتاج تشویق و تایید غرب است چون مردم خودشان منتقد ایدئولوژی حاکمیت هستند. حاکمیت ناامیدانه به دنبال آن است که روشنفکران و روزنامهنگاران غربی به آنها بپیوندند و حرفهای حاکمیت را تایید و تکرار کنند."
همسرم من را آزار میداد
کاترین پرز شکدم در مورد برداشتش از حاکمیت ایران میگوید: "آن زمان احساس من این بود حالا نظرم عوض شده".
اما آیا چیزهایی که خانم شکدم درباره یمن و عربستان و اسرائیل مینوشت، واقعا از روی اعتقاد قلبی او بود یا میخواست موقعیتی برای خودش ایجاد کند؟ او پاسخ میدهد که به همه چیزهایی که نوشته باور داشته و با انتقاد مردم هم مشکلی ندارد: "اقرار میکنم که در بسیاری موارد مسائل را از همه زوایا درست نمیدیدم. مسئولیت این ضعف با من است و به همین دلیل مشتاقم این چیزهایی را که امروز میدانم بنویسم تا به دیگران نشان بدهم اشتباه کردم و ندانمکاری پذیرفتنی است."
عنایت فانی از کاترین شکدم همان سوالی را میپرسد که در بسیاری از محافل ایرانی درباره او مطرح است. اینکه زنی با تحصیلات و اطلاعات مانند او چطور اینقدر "به ظاهر سادهلوحانه" چنین برداشتی از حاکمیت ایران داشته است؟
خانم شکدم میگوید: "فقط بحث سادهلوحی نیست. آن زمان احساس من این بود حالا نظرم عوض شده. اگر درباره خاورمیانه بنویسید فقط با دو دیدگاه مواجه هستید. جانبداری از ایران یا عربستان و فضای سومی وجود ندارد. من به دلایل بسیار به شدت منتقد عربستان بودم. انتقاد من از سیستم پادشاهی نبود. مساله من رفتار عربستان از نظر حقوق بشر با کشورهای همسایه مانند یمن بود. و نقد دومم به این کشور، وهابیت و جنبش رادیکال اسلامی بود."
او بعدا به اسلام شیعی گروید و در مدح امامان شیعه و مخصوصا امام سوم شیعیان مطالب بسیار نوشت. سوال اینجاست که آیا واقعا همه این نگرشها از روی اعتقاد واقعی بود؟
خانم شکدم پاسخ میدهد که خیلی وقتها از او خواسته میشد که این مطالب را بنویسد. و خیلی از چیزهایی را که مینوشت مانند "قیام امام حسین در دفاع از ستمدیدگان" باور داشت. او میگوید هنوز هم به این ارزشهای شیعی مانند برخاستن علیه ظلم باور دارد هرچند یک گروه روحانی این ارزشها را "دزدیده" و از آن "سواستفاده" میکند و خودش تبدیل به "هیولایی" شده که زمانی ادعای مبارزه با آن را داشت.
عنایت فانی بار دیگر از او میپرسد که چطور میتوانسته با شناختی که از خاورمیانه دارد آن مطالب را در تایید حکومت جمهوری اسلامی ایران بنویسد. اینجا خانم شکدم به موضوع دیگری اشاره کرد که قبلا طور دیگری بیان کرده بود. اینکه در خانه همسر سنی و یمنی "او را تهدید کرده و میترسانده و به شدت آزار میداده" است و او احتیاج به تایید داشته است.
نتیجه اش چی شد؟؟
هیییچی!