آفتابنیوز : آفتاب- حامد صالحآبادی: در گوشهای از میان ردیفهای آخر صندلیهای بهارستان در کنار یکی از دوستان باوفایش (حسین فدایی) با چهرهای عبوس و ناراحت، دست بر زیر چانه داشت و به دور دست نگاه میکرد و از چشمانش فهمیدنی است که به این می اندیشد که چگونه از عرش بهارستان اکنون به این ردیفهای آخر بهارستان منتقل شده است؛ همان ردیفهایی که او تا دیروز آنها را به دلیل بعد مسافت کوچک میدید.
پس از روزها و ماهها بحث بر سر ریاست مجلس هشتم در اردوگاه اصولگرایان سرانجام روحانیزادهای از سرزمین سرسبز مازندران توانست با توسل به حضرت معصومه(س) پا به بهارستان بگذارد و با اقبال عمومی نمایندگان اولین رئیس مجلسی باشد که از شهری غیر از پایتخت بر صندلی ریاست مجلس تکیه می زند.
لاریجانی که قبل از آغاز پروژه انتخابات مجلس هشتم در اظهارنظرهای خود تمایلی به حضور در انتخابات نشان نمیداد، سرانجام با حمایت علمای قم، توانست جایگاهی که حداد عادل چهار سال حفظ کرده بود، در اختیار بگیرد و حداد را از هیات رئیسه به ردیفهای آخر صندلیهای بهارستان روانه کند.
تردیدی نیست که حداد خود نمیخواست ریاست مجلس را ترک گفته در گوشهای از مجلس به انزوا بنشیند و یاد روزهای مجلس هفتم کند، او میخواست همچون چهار سال مجلس هفتم ، فرد اول بهارستان باشد اما اصولگرایان مجلس با وی همراه نبودند و لاریجانی را به حداد ترجیح دادند شاید به چند دلیل:
یکی از آن دلایل تعامل یکطرفه او با دولت نهم بود که در سالهای پایانی مجلس هفتم صدای چهرههای برجسته اصولگرا را نیز بلند کرده بود و نسبت به تضعیف مجلس در میان این تعامل یکطرفه بارها به حداد تذکر دادند.
دیگر اینکه به عقیده نمایندگان عملکرد هیات رئیسه مجلس هفتم آنقدر ضعیف بود که جایگاه مجلس را در کشور تضعیف کرده بود. تعاملات تا جایی پیش رفت که مجلس هفتم در ضعف و انزوا فرو رفت و دولت از اجرای مصوباتی که به تصویب نمایندگان میرسید، استنکاف میکرد و در مقابل این اقدام دولت اکثر اوقات رئیس مجلس سکوت اختیار میکرد و در اواخر مجلس هم انگار محمود احمدینژاد با نامه تندی که خطاب به حداد نوشت قصد محاکمه وی را داشت!
موارد ضعف مجلس هفتم متعدد است که در این مجال نمیگنجد؛ اما ابر و ماه و مه و خورشید و فلک همه و همه دست به دست هم دادند تا این مجلس به جای آنکه دولت را مدیریت کند، در مشت دولت قرار گیرد و این دولت احمدینژاد باشد که مجلس هفتم را اداره کند. شاهد این سطور بالا را بارها در اظهارنظرهای نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم میتوان مشاهده کرد.
حال که با دست به دست هم دادن همه این عوامل چهار سال دوره قانونگذاری مجلس هفتم در شش خرداد 87 به پایان رسید، تنها چیزی که از آن مجلس باقی ماند یک کارنامه ضعیف بود که برای افراد در راس مجلس هفتم گران تمام شد.
غلامعلی حدادعادل که در راس مجلس هفتم بود به کل از سوی دوستان اصولگرایش کنار گذاشته شد، محمدرضا باهنر نایب رئیس اول مجلس هفتم نیز که نقش تاثیرگذاری برای دولت احمدینژاد در مجلس هفتم بازی میکرد با یک رتبه نزول در مجلس هشتم به نایب رئیسی دوم این مجلس رضایت داد و در این میان حسن ابوترابی فرد، گوی سبقت را از باهنر ربود و نائب رئیس اول خانه ملت شد.
میتوان گفت که تعاملات یکطرفه مجلس با دولت و کوتاه آمدن در برابر برخی اقدامات غیرقانونی دولت در مجلس هفتم علت اصلی تنزل جایگاه فرد یک و دو مجلس این مجلس بوده است و این رفتار اصولگرایان در پشت کردن به حداد و باهنر را میتوان تلافی همراهی بی چون و چرای آنها با دولت احمدینژاد تلقی کرد.
با این حال رای اصولگرایان به تغییر رئیس مجلس دارای پیامهای فراوانی برای «علی لاریجانی» است که به قول حدادعادل نحوه تعامل با دولت را خوب بلد است.
لاریجانی هم اکنون خوب میداند که اگر رویه مجلس هفتم را در مجلس هشتم دنبال کند سرنوشتی هم چون حدادعادل و باهنر خواهد داشت و از اینرو او قطعا سعی خواهد کرد در پایان دوره هشتم به چنین سرانجامی دچار نشود.
اما تنزل جایگاه حدادعادل در مجلس هشتم این روزها چهره او را بسیار غمناک و ناخرسند جلوه میدهد و همانطور که این ادیب در آخرین دیدار خود با خبرنگاران گفته بود که میخواهد روزه سکوت بگیرد، در مواجهه اخیری که در راهروی بهارستان با خبرنگاران داشت با نشان دادن انگشت بر روی لبهایش با زبان بیزبانی گفت که روزه سکوتش آغاز شده است.
حدادعادل از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران بیشتر یک چهره فرهنگی است تا سیاسی و در این هشت سال که در گردونه سیاست قرار گرفت نتوانست مثل یک سیاستمدار زبده عمل کند زیرا اگر یک سیاستمدار بود اکنون با این شرایط مواجه نمیشد و چه بهتر بود که حداد همچنان به فعالیت فرهنگیاش میپرداخت تا امروز چهرهاش اینگونه برافروخته نباشد.
آقای فرهنگستان ادب و زبان فارسی ما با قرار گرفتن در راس مجلس هفتم، به جایگاههای بالاتری هم میاندیشید و تصمیم داشت در انتخابات دهم ریاست جمهوری یکی از رقیبان دوست بیمعرفتش (محمود احمدینژاد) باشد، اما نمیدانست که این رفیق از او زیرکتر است و با حمایت از ریاست لاریجانی یکی از مسببان پایین آمدن او از جایگاه هیات رئیسه خواهدبود.
ولی حدادعادل که تاکنون شایعه کاندیداتوریاش در انتخابات ریاست جمهوری را رد نکرده شاید همچنان مصمم باشد که وارد این کارزار شود و شاید هم با وضعیت بهوجود آمده در مجلس هشتم، از این تصمیم منصرف شود چراکه با این روزه سکوتی که در پیش گرفته کمتر در سطح رسانهها و افکار عمومی مطرح خواهد بود و این زمینه ای باشد برای اینکه از تصمیم بلندپروازانه اش صرفنظر کند.
اما نظریه دیگری هم وجود دارد که میگوید بهتر است حداد با انصراف از نمایندگی و با یک تجدید قوا در خارج از بهارستان خود را برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری آماده کند و چنانچه این اتفاق در روزها و ماههای آینده رخ دهد، امکان خروج حداد از این انزوای سیاسی وجود داشته و او با مدتی استراحت وارد انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد،که البته این فرضیه ای بعید است.
اما در میان احتمالات موجود گزینه دیگری نیز برای آقای ادیب مطرح است، ریاست بر سازمان صدا و سیما که این روزها شایعه آن در رسانهها مطرح شده و این اتفاق در صورتی رخ خواهد داد که حداد دیگر قصدی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشد.
اکنون گزینههایی از حضور در انتخابات ریاست جمهوری گرفته تا ریاست سازمان صدا و سیما پیش روی حداد عادل است که به نظر میرسد این روزها زمان زیادی را برای انتخاب از او خواهد گرفت.
اما در شرایط فعلی، اگر او از نمایندگی مجلس در دوره هشتم انصراف دهد شاید راحتتر بتواند به فعالیتهای سیاسی و فرهنگیاش بپردازد. زیرا حضور رئیس مجلس هفتم در جایگاه معمولی نمایندگی مجلس هشتم، هر روز برای او حاشیههای مختلفی ایجاد خواهد کرد و قطعا حداد که یک چهره فرهنگی است از وجود چنین حاشیههایی در کنارش رنج خواهد کشید.
چه بهتر است اکنون که مجلس هشتم به صورت رسمی فعالیتش را آغاز نکرده، حداد عادل همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی که در مجلس ششم از حضور در این مجلس کناره گیری کرد، با اتخاذ تصمیمی عاقلانه از حضور در مجلس هشتم انصراف دهد. هرچند که شرایطی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عدم حضور در مجلس ششم ترغیب کرد با شرایط فعلی حداد عادل تفاوتهای بسیار دارد.
درهر شرایطی شکست خواهدخوردسیاستمدار ی امروزه
موفق است که باهمه تامل داشته باشد.س
يا حق موفق باشيد
با اين اوصاف ايشان به جايگاه مجلس اشراف ندارند چه بهتر كه در جايي مشغول باشند كه با روحيات وسوابق علمي ايشان سازگار باشد .
در ضمن ايشان بايد بدانند كه اين ملت حافظه خيلي خوبي دارند و ميدانند كه چه كساني خادم هستند !!!!!