کد خبر: ۷۶۴۱۲۱
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۴

سرقت عجیب برای سفر به ترکیه!

دختر جوان گفت: با نوید به یک میهمانی رفتیم. در آنجا پیرمردی تاجر حضور داشت که خیلی ثروتمند بود. نوید همانجا گفت که باید با این پیرمرد طرح دوستی بریزم تا بتوانیم از خانه‌اش سرقت کنیم.
سرقت عجیب برای سفر به ترکیه!
آفتاب‌‌نیوز :

چند ماه پیش بود که این پرونده پیش‌روی پلیس و بازپرس دادسرا قرار گرفت. پیرمردی تاجر به دادسرا رفت و از سرقت خانه‌اش خبر داد.

به گزارش ایران، او به ماموران گفت: «چند روز پیش با خانواده‌ام به مسافرت رفتیم، وقتی برگشتم با صحنه عجیبی مواجه شدم. تمام وسایل قیمتی خانه‌ام در شمال تهران سرقت شده بود. فرش نفیس، طلا و نقره‌جات همگی سرقت شده بود. ارزش اموالم در کل حدودا ٣میلیارد تومان بود.»

با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در این‌خصوص آغاز شد. آن‌ها با بررسی دوربین مدار بسته، پسر جوانی را دیدند که با پوشش کامل مثل نقاب، ماسک و دستکش وارد خانه شده و دست به سرقت زده بود. با این حال، مالباخته قادر به شناسایی این پسر نشد و تحقیقات در این‌باره همچنان ادامه یافت.

آشنایی در میهمانی

در حالی که تجسس‌ها ادامه داشت، چند روز پیش دختر جوانی به پلیس مراجعه کرد و راز این سرقت میلیاردی را فاش کرد. او در این‌باره به پلیس گفت: «یک سال بود که با نوید آشنا شده بودم. ما عاشق هم بودیم و نوید می‌گفت که می‌خواهد با من ازدواج کند. من هم بی‌قرار این بودم که هرچه زودتر با هم ازدواج کنیم. ولی او مشکلات مالی زیادی داشت و درنهایت پیشنهاد داد که برای ازدواج باید سرقت کنیم تا پول جور شود. اول قبول نمی‌کردم، ولی آنقدر دوستش داشتم و نوید آنقدر چرب‌زبانی کرد که خام شدم و قبول کردم.»

این دختر جوان ادامه داد: «با نوید به یک میهمانی رفتیم. در آنجا پیرمردی تاجر حضور داشت که خیلی ثروتمند بود. نوید همانجا گفت که باید با این پیرمرد طرح دوستی بریزم تا بتوانیم از خانه‌اش سرقت کنیم. همان شب با آن مرد سر صحبت را باز کردم و درنهایت با هم ارتباط دوستی برقرار کردیم. بعد از ارتباط دوستی رفت‌وآمد من به خانه آن مرد شروع شد. در همان رفت‌وآمد‌ها بود که از روی دسته کلید خانه، ساختم و آن را به نوید دادم. تمام این نقشه‌ها را نوید کشیده بود و او بود که به من می‌گفت چه کار کنم. تا اینکه نوید به خانه آن پیرمرد رفت و سرقت کرد. من هم همراهش بودم، ولی سر کوچه ایستاده بودم تا نوید کارش را انجام بدهد و برگردد. وقتی برگشت کلی لوازم قیمتی همراهش بود. آن روز از هم جدا شدیم و قرار شد نوید آن وسایل را بفروشد و پول مراسم ازدواج‌مان را فراهم کنیم. ولی از آن روز دیگر او را ندیدم. اصلا پاسخگو نبود و در کل غیب شد.»

بهای سنگین یک سرقت

دختر جوان از کلنجار رفتن خود با بیماری روحی و روانی گفت: «تا مدت‌ها حالم بد بود. اما حال من وقتی بدتر شد که فهمیدم نوید به ترکیه رفته و با دختر مورد علاقه‌اش ازدواج کرده است. گویا همه چی نقشه بود برای اینکه بتواند از من سوءاستفاده کند تا با دختر مورد علاقه‌اش در ترکیه ازدواج کند. حالم خیلی بد بود و تا مدت‌ها پیش روانپزشک می‌رفتم. دستم به هیچ جا بند نبود. نمی‌توانستم شکایت کنم، چون پای خودم هم گیر بود. نوید هم که به ترکیه رفته بود و اگر شکایت می‌کردم، فقط خودم زندانی می‌شدم. تا اینکه فهمیدم نوید برای عید به تهران آمده و پیش خانواده‌اش است. به محض اینکه این موضوع را شنیدم تصمیم گرفتم پیش پلیس بیایم و راز این سرقت را فاش کنم. با اینکه خودم هم دستگیر می‌شوم، ولی دلم می‌خواهد که نوید هم مجازات شود.»

اعتراف به جرم

با این اعترافات، ماموران پلیس با مشخصات و اطلاعاتی که دختر جوان داد، سراغ نوید رفتند و او را دستگیر کردند. این پسر در حالی که به‌شدت شوکه شده بود، در اعترافاتش به پلیس گفت: «مدتی بود که دختر مورد علاقه‌ام به ترکیه رفته بود. من هم می‌خواستم هر طور شده به ترکیه بروم و با او ازدواج کنم. ولی هیچ پولی نداشتم. تا اینکه با نسترن آشنا شدم و تصمیم گرفتم به وسیله او دست به سرقت بزنم و به ترکیه بروم. اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که نسترن همه چیز را به پلیس بگوید. چون پای خودش هم گیر بود. برای همین با خیال راحت به ترکیه رفتم و با دختر مورد علاقه‌ام ازدواج کردم، ولی وقتی به تهران آمدم دستگیر شدم.»

با این اعترافات، بازپرس دستور بازداشت دختر و پسر جوان را صادر کرد و تحقیقات در این‌خصوص ادامه یافت.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین