امیر سرتیپ دوم ابوالقاسم کیا با اشاره به خاطرهای درباره ایجاد نقص فنی در هوایپیمای حامل امیران ارتش و سرداران سپاه بیان میکند: هیئت بازرسی پس از انجام بازرسی از توان رزمی یگانهای مستقر در کرمان شب با یک فروند هواپیمای «سی - ۱۳۰» عازم مشهد مقدس شد. صیادشیرازی در کابین خلبانان نشسته بود، یک ربع پس از برخاستن هواپیما، ناگهان در انتهای هواپیما جرقه بسیار پرنوری مشاهده شد و دیگر تکرار نشد. سکوت خاصی در بین اعضاء هیئت ایجاد شد و همه شدیدا نگران شده بودند. عناصر فنی حاضر در هواپیما خیلی تلاش کردند تا عیب ایجادشده را پیدا کنند اما موفق نشدند. ظاهراً نشانگرهای هواپیما هم چیزی را نشان نمیدادند.
سرتیپ پاسدار حیدرپور با یک کیسه پلاستیکی شروع به جمعآوری صدقات کرد و همه اعضاء هیئت مبالغی را بهعنوان صدقه در داخل کیسه انداختند و وقتی از پنجرههای هواپیما هم که بیرون را نگاه میکردیم هیچ نوع نور چراغی از داخل کویر دیده نمیشد. هواپیما در مسیر کرمان – مشهد از روی کویر نمک پرواز میکرد. در شرایطی که سکوت خاصی در بین اعضاء هیئت ایجادشده بود، صیادشیرازی از کابین خلبانان خارج و به جمع اعضاء پیوست.
در کنار دست من سردار قربانی نشسته بود. او گفت که حتما صیاد از ماجرا مطلع است و به جمع ما پیوسته است. چهرهای بَشاش داشت و نگرانی در چهره او مشاهده نمیشد. من که نزدیک ایشان بودم، سؤال کردم؛ مورد خاصی وجود دارد؟ گفت: «توکل بر خدا کن و دعای فرج را زمزمه کن، انشاء الله اتفاقی نخواهد افتاد.» همینطور هم شد و هواپیما در فرودگاه مشهد بهسلامت فرود آمد و هنگامی که درب عقب هواپیما ( درب مربوط به پیاده شدن افراد ) را باز کردند؛ متوجه شدند که نقص فنی ایجادشده مربوط به دستگاه بالابرنده این درب بوده است.
صیاد پسازاینکه به همراه هیئت حضور در محل تجمع پیشبینیشده پادگان لشکر ۷۷ پیاده خراسان حضور یافت؛ بلافاصله دو رکعت نماز شکر بجا آوردند و به تأسی از ایشان اکثر قریب بهاتفاق اعضاء هیئت هم همین عمل را انجام دادند. شهید بزرگوار با این رفتار خردمندانهاش چنان در همراهان تأثیر گذاشته بود که همگی سعی میکردند پس از هر مأموریت در محلی مناسب نماز شکر بجا آورند و با وضو باشند.