البته این به آن معنا نیست که ایران از پیش بازنده است؛ چون درست مثل آمریکا، نسل کنونی فوتبال ایران هم یکی از بهترین نسلهای فوتبالی است و ستارههای تیم ملی، هرکدام مهرهای ارزشمند برای تیمهای باشگاهی محسوب میشوند.
با این حال، پرسشی که این روزها فراگیر شده و مکررا مطرح میشود این است که آیا دراگان اسکوچیچ، سرمربی کروات ایران، گزینهای بهدردبخور برای نشستن روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی و تقابل با تیمهای انگلیس و آمریکا هست؟ عدهای پاسخ را مثبت ارزیابی میکنند و عدهای جوابشان منفی است. در این مطلب سعی شده با برجستهکردن مواردی مهم، به پاسخی دور از احساسات در این زمینه رسید.
۱- اسکوچیچ به درد نمیخورد
این موضوع از اولین روزهایی که این مرد کروات بهعنوان سرمربی تیم ملی معرفی شد، به میان آمد. ستارههای سابق فوتبال ایران، انتخاب دراگان اسکوچیچ را حاصل دستهای پشت پرده میدانستند. بسیاری از این گفتند که دراگان محصول انتخاب مافیای فوتبال است و عدهای هم انتخاب او را به آقازادهها منتسب کردند. نداشتن کاریزما، نداشتن تجربه در تیمهای ملی و نهایتا نداشتن تجربه مربیگری در تیمی بزرگ، همگی باعث شده بود تا انتخاب دراگان اسکوچیچ برای تیم ملی ایران در همان روزهای نخست، انتخابی بحثبرانگیز باشد. اوج این اتفاق را میشد در ماجرای اختلاف نظر سرمربی با مهدی طارمی دید که شاید اگر وساطتی صورت نمیگرفت، وضعیت برای دراگان پیچیده میشد.
۲- اسکوچیچ به درد میخورد
با وجود انتقادات زیادی که از دراگان اسکوچیچ در بدو ورود شد، فدراسیون وقت فوتبال از این مرد کروات حمایت و او را مربی شایستهای توصیف کرد. فدراسیون بدون اشاره به بحث اعمال فشار از بیرون برای انتخاب این مرد کروات، او را گزینهای با قیمت بسیار مناسب برای تیم ملی توصیف کرد. فدراسیون با اشاره به قیمت مربیان قبلی از جمله کیروش و ویلموتس، قرارداد دراگان را ریالی اعلام کرد. اگرچه هنوز جزئیات این قرارداد مشخص نشده؛ ولی به نظر میرسد رقم قرارداد او معادل ۲۰۰ هزار دلار بهعلاوه پاداش است. در مقایسه با قرارداد مربیان قبلی، بهظاهر اسکوچیچ به درد تیم ملی میخورد. این موضوع وقتی بیشتر به چشم میآید که بدانیم رقم قرارداد تعدادی از مربیان باشگاهی ایران بهمراتب بیشتر از رقم قرارداد سرمربی کنونی است. حالا دیگر بعید است بتوان در ایران و خارج از ایران، مربی شایستهای با رقمی حتی نزدیک به دراگان اسکوچیچ پیدا کرد.
۳- اسکوچیچ به درد میخورد
شروع دراگان در تیم ملی ایران توفانی بود. او تیمی را که با مارک ویلموتس بلژیکی در آستانه حذف از مرحله اول انتخابی جام جهانی بود، تحویل گرفت و آن را بهعنوان صدرنشین از مرحله نهایی انتخابی جام جهانی بالا برد. آماری که اسکوچیچ در تیم ملی ایران دارد، بینظیر است. او ۱۴ بار روی نیمکت نشسته و ۱۲ بار برده، یک بار مساوی کرده و تنها یک بار طعم شکست را چشیده است. این آمار جایی برای بحث باقی نمیگذارد؛ چون او با وجود کمتجربهبودن توانسته ۸۶ درصد بازیهایش به همراه تیم ملی را با پیروزی پشت سر بگذارد. تیم او در این مدت ۳۲ بار گلزنی کرده و فقط پنج بار دروازهاش باز شده است. او از زمان ورودش به تیم ملی ایران رکورد و طلسمهای بسیاری را شکسته و اقتدار ایران را بهعنوان یکی از قدرتهای آسیا حفظ کرده است.
۴- اسکوچیچ به درد نمیخورد
اگرچه اسکوچیچ آمار خیرهکننده و جذابی در تیم ملی داشته؛ ولی نتایجی که او در همین مسیر به دست آورده، محل بحث است. تیم دراگان در دو بازی برابر کره، یک بازی برابر سوریه و یک بازی برابر لبنان حرفی برای گفتن نداشت و با چاشنی شانس در تعدادی از آنها کسب امتیاز کرد. این موارد باعث شده تا منتقدان اسکوچیچ نتایج حاصله تیم ملی در این مدت را به بازیکنان باکیفیت این تیم ازجمله مهدی طارمی و سردار آزمون ربط دهند. فارغ از این موضوع سبک بازی و نتیجه تیم ملی برابر کره جنوبی در عصر دراگان محل بحث است. اگر بپذیریم که جدیترین رقیب ایران در گروه نخست مرحله نهایی انتخابی جام جهانی در منطقه آسیا تیم کره جنوبی بود، آمار اسکوچیچ برابر این تیم بیشباهت به فاجعه نیست.
اسکوچیچ دو بار با کره بازی کرده که حاصل آن فقط یک امتیاز است؛ اما اصل داستان این است که این یک امتیاز هم نباید حاصل میشد! در دیدار نخست تیم ملی برابر کره که در ورزشگاه آزادی برگزار و بازی با نتیجه مساوی یک – یک به اتمام رسید، فارغ از مالکیت، پاس و شوت که ایران در همگی آمار پایینتری در مقایسه با کره جنوبی داشت، امید گل ایران طبق آمار «متریکا» ۰.۳۹ بود؛ یعنی ایران در شرایطی به گل رسید که حتی امید به گل در این بازی یک هم نشده بود. در ورزشگاه آزادی که ایران میزبان کره بود، فقط سه ضربه در چارچوب زده شد و هیچ موقعیت بزرگ و خطرناکی روی دروازه حریف ایجاد نشد.
شرایط در بازی دوم که در کره برگزار شد هم تقریبا مشابه بود با این تفاوت که تیم دراگان فقط یک ضربه در چارچوب زد و نمایش بهمراتب ضعیفتری در مقایسه با دیدار نخست داشت. ایران در آن بازی که با نتیجه ۲ بر صفر بازنده شد، امید گلش را به ۰.۸۴ درصد افزایش داد که، چون به عدد یک نرسید، این بار به طور منطقی گلی نزد؛ ولی در عوض از آنجا که امید گل کرهایها به ۲.۲۹ رسید، آنها دو بار دروازه تیم ملی را گشودند. آن بازی ضعیف با شکستی عجیبتر که میتوانست سنگینتر هم باشد، تردیدها درباره دراگان اسکوچیچ را افزایش داد.
هنوز هم هستند کارشناسان زیادی که میگویند ایران شانس آورد که در گروه نخست بود؛ وگرنه در گروه مجاور که بهمراتب سختتر و متشکل از ژاپن، عربستان و استرالیا بود، ایران ممکن بود به این سادگیها جواز صعود به جام جهانی را به دست نیاورد.
اسکوچیچ خوب یا بد؟
مواردی که در بالا عنوان شد، رأی به تساوی در پرونده اسکوچیچ میدهد. او تیمهایی را که ایران پیشتر با سرمربی بزرگی مانند کارلوس کیروش به زحمت شکست میداد، با راحتی از پیشرو برداشته؛ ولی کارنامه قابل دفاعی در مقابل تیمهای قدرتمند (اینجا کره جنوبی) نداشته است. دو رقیب فعلی ایران در جام جهانی روی کاغذ و با توجه به رنکینگ فیفا بهمراتب از کره جنوبی بهتر هستند. آیا دراگان که با شیوهای بحثبرانگیز، دو بازی با کره را مدیریت کرده، توانایی رقابت فنی با تیمهای انگلیس و آمریکا را دارد؟ با توجه به آمار تیم ملی در مقابل کره جنوبی پاسخ به این سؤال قطعا منفی است.
باوجوداین دستزدن به نیمکت تیم ملی ایران در آستانه جام جهانی هم ریسک زیادی دارد. برخلاف ادعای اسکوچیچ که بازیکنان ایرانی را تاکتیکناپذیر خوانده، ستارههای ایرانی به لطف حضور در تیم و لیگهای اروپایی و کارکردن با مربیان مطرح دنیا، الان یکی از تاکتیکپذیرترین نسل فوتبالی در ایران هستند و شاید مشکلی با تغییر سرمربی نداشته باشند؛ ولی مسئله اینجاست که با چه پولی، سرمربیای در سطح جهانی قرار است به ایران آورده شود؟ فدراسیونی که این روزها با سرپرست اداره میشود و توان مالی برای گذران حداقلها را هم ندارد، با چه پشتوانهای قرار است باب مذاکره با سرمربیان مطرح دنیا را باز کند؟ از طرفی، این فدراسیون که بیش از هر زمان دیگری نشان داده از عوامل بیرونی حرفشنوی دارد، آیا اختیاری برای تغییر نیمکت تیم ملی دارد؟