رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال 92 به دنبال کشف بقایای جسد یک مرد در بیابانهای حصارک کرج کلید خورد. خیلی زود کارآگاهان جنایی در محل کشف جسد حضور یافتند و در نخستین تحقیقات شماره تماس فردی به نام گلمحمد در جیب لباس مقتول پیدا شد که میتوانست تنها سرنخ این جنایت مرموز و تکان دهنده باشد.
چندی بعد با ردیابیهای پلیسی گلمحمد بازداشت شد اما ادعا میکرد قربانی را نمیشناسد تا اینکه پس از تحقیقات بیشتر لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایتش برداشت.
او به کارآگاهان گفت: مدتی بود که من و احمد - مقتول- با هم رفت و آمد داشتیم تا اینکه یک روز متوجه شدم او دخترم را مورد آزار و اذیت قرار داده است خیلی عصبانی شدم و برای همین به سراغش رفتم و در جریان درگیری او را با چاقو کشتم و برای اینکه هیچ اثری از او نماند، جسدش را تکه تکه و در بیابان رها کردم. به دنبال اظهارات این متهم او به اتهام قتل عمد بازداشت شد اما از آنجا که خانواده مقتول شناسایی نشدند، رسیدگی به پرونده بلاتکلیف ماند تا اینکه سرانجام با درخواست قصاص از سوی معاون قوه قضائیه پرونده پس از 6 سال به جریان افتاد و متهم در شعبه یکم دادگاه کیفری البرز محاکمه شد.
گلمحمد از زندان به شعبه یکم منتقل شد و در شرح ماجرا به قضات دادگاه گفت: من و احمد هر دو کارگر ساختمانی بودیم. او در ایران کسی را نداشت و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم تا آن اتفاق شوم افتاد و من هم تصمیم به انتقام گرفتم. اما حالا پشیمانم باید او را تحویل قانون میدادم. پس از محاکمه با توجه به درخواست قصاص از سوی معاون اول قوه قضائیه متهم به قصاص نفس محکوم شد و سرانجام پس از حدود 8 سال از این جنایت صبح دیروز با اعدام وی پرونده بسته شد.