در ادامه این مطلب آمده است: توافقنامه ابراهیم بر تغییر نگرش کشورهای حاشیه خلیج فارس متمرکز بوده است، اما تغییر آنچنانی در نگرش اسرائیل نسبت به عربستان سعودی ایجاد نکرد. ۴۰ سال پیش، اسرائیل به ریاض به عنوان یک دشمن سرسخت نگاه میکرد، درست مانند تهران امروز.
به گزارش هاآرتص، در آگوست ۱۹۸۱، ولیعهد عربستان سعودی، فهد بن عبدالعزیز آل سعود، از ابتکار صلحی رونمایی کرد که به نظر میرسید دولت یهود را به رسمیت میشناسد.
با این وجود، اسرائیل با به راه انداختن یک کارزار تحریک آمیز علیه سعودیها تا آستانهی کلید زدن جنگ با عربستان سعودی در نوامبر همان سال پیش رفت.
در آن زمان، عربستان سعودی متحد آمریکا و مخالف مواضع مسکو بود. ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا برای جلوگیری از نفوذ شوروی در منطقه، درصدد تقویت روابط استراتژیک با سعودیها بود. آمریکاییها عربستان سعودی را با نفوذترین کشورهای عربی میانه رو میدانستند و میخواستند که ریاض را وارد روند صلح کنند. اسرائیل به این فرصت همکاری با سعودیها پشت کرد.
اسنادی که اخیراً در اسرائیل و ایالات متحده از طبقه بندی خارج شده نشان میدهد که اسرائیل مخالف روابط نزدیک ایالات متحده و عربستان سعودی بود. مناخیم بگین، نخست وزیر وقت اسرائیل، دولت ریگان را مورد انتقاد قرار داد و تنشها بین دو دولت در نوامبر ۱۹۸۱ به یک بحران تمام عیار تبدیل شد.
چگونه روابط اسرائیل و نزدیکترین متحدش رو به تیرگی رفت و چرا اسرائیل تا این حد مخالف صلح با عربستان سعودی بود؟
در ۷ آگوست ۱۹۸۱، ولیعهد سعودی به طورغیرمنتظرهای برنامه هشت مادهای را برای حل مناقشه اعراب و اسرائیل پیشنهاد کرد. طبق بند هفتم طرح فهد که در آن ذکر شده بود «همه دولتهای منطقه باید بتوانند در صلح زندگی کنند»، اینطور بنظر میرسید که عربستان به طور ضمنی اسرائیل را به رسمیت میشناسد.
تا قبل از این ابتکارعمل فهد، مصر تنها کشورعربی بود که اسرائیل را به رسمیت میشناخت. سعودیها بر این باور بودند که این بازی دیپلماتیک، دوستان جدیدی را برای آنها به ارمغان خواهد آورد. ریگان اعلام کرد که «این اولین بار بود که آنها [عربستان سعودی]اسرائیل را به عنوان یک ملت به رسمیت شناختند و این نقطه آغازی برای مذاکرات است». حتی الکساندر هیگ، وزیر امور خارجه ایالات متحده که همواره از سیاستهای اسرائیل حمایت میکرد، معتقد بود که بند هفتم طرح فهد بسیار مهم و قابل توجه است.
دولت ریگان قبلاً با فروش آواکس (سیستمهای هشدار و کنترل هوابرد) به عربستان سعودی در سال ۱۹۸۱ خشم اسرائیل را برانگیخته بود. اسرائیل نمیتوانست ببیند که ایالات متحده روابط راهبردی نزدیکی با سعودیها برقرار میکند؛ سعودیهایی که بزرگترین تهدید در روابط آمریکا و اسرائیل به شمار میرفتند.
مادامی که نفت عربستان به ایالات متحده میرود و اهرمی برای تسلط بر این کشور است، عربستان سعودی بزرگترین تهدید برای اسرائیل باقی خواهد ماند. حتی اگر عربستان اسرائیل را به رسمیت بشناسد، به رسمیت شناختن اسرائیل صرفاً ترفندی خواهد بود تا سعودیها حذف مرحلهای اسرائیل را شروع کنند.
پس از انقلاب ایران و حمله شوروی به افغانستان که هر دو در سال ۱۹۷۹ به وقوع پیوست، اولویت ایالات متحده مقابله با تهدید قریب الوقوع شوروی برای بی ثبات کردن خلیج فارس بود. عربستان سعودی به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، ذخایر نفت و موضع ضد کمونیستی اش، بازیگری کلیدی در دفع تهدید شوروی در منطقه به شمار میرفت.
مناخیم بگین در ۳۰ اکتبر به ریگان نامه نوشت و به او گفت که از حمایت ایالات متحده از ابتکار عربستان "عمیقاً ناراحت" است. رهبر اسرائیل تاکید کرد که سعودیها به دنبال "نابودی" دولت یهود هستند. اسرائیل یک هیئت دو حزبی را به ایالات متحده اعزام کرد تا از حمایت واشنگتن از ریاض جلوگیری کند. یکی از سرسختترین مخالفان طرح فهد، قانونگذار مخالف حزب کارگر، حییم هرزوگ بود که به هیگ وزیر خارجه آمریکا گفت: «ما از تاکیدی که شما بر عربستان سعودی دارید، نگران هستیم. ما به ثبات رژیم سعودی اعتقادی نداریم. ما به خاطر داریم چه اتفاقی برای ایران افتاد.»
سوء ظن دولت لیکود به نیات عربستان بی دلیل نبود. در آگوست ۱۹۸۰، فهد خواستار"جهاد" علیه اسرائیل شد.
با این حال، موشه آرنس، قانونگذار رژیم صهیونیستی براین باور بود که طرح فهد "یک گام رو به جلو" است. آرنس بعداً ادعا کرد که نقل قول منتسب به او صحیح نیست، اما کمی بعد از آن که در برابر کمیته امور خارجی و دفاع کنست حاضر شد، از دیپلماسی عمومی خصمانه اسرائیل نیز انتقاد کرد.
در ۹ نوامبر، شش هواپیمای اسرائیلی از حریم هوایی عربستان سعودی عبور کردند. سعودیها سامانههای موشکی خود را در حالت آماده باش قرار دادند. یکی از مقامات آمریکایی گفت که تهاجمات اسرائیل تلاشی برای تضعیف روابط ایالات متحده و عربستان است.
ریچارد مورفی، سفیر ایالات متحده در عربستان سعودی معتقد است که "اسرائیلیها میخواستند عربهایی را که به دنبال طرحهای صلح میرفتند، بترسانند. " هیگ به ریگان نوشت که ایالات متحده باید به اسرائیلیها بگوید که نمیتواند «هیچ گونه نقض حریم هوایی عربستان را بپذیرد».
طرح فهد در ماه نوامبر برای تصویب به اجلاس سران عرب در مراکش ارائه شد، اما اختلافات شدید اعراب بر سر شرایط آن منجر به تعطیلی این نشست شد. رد طرح فهد بهانه مخالفت اسرائیلیها شد و به جلوگیری از گسست مخرب در روابط آمریکا و اسرائیل کمک کرد.
طرح فهد بسیار مبهم و خواستار مطالبات گستردهای بود که هیچ دولت اسرائیلی نمیتوانست آن را بپذیرد. زمانی که دولت بگین با واگذاری شبه جزیره سینا به مصر به عنوان بخشی از توافقنامه صلح کمپ دیوید موافقت کرد، دیگر نمیتوانست امتیاز بیشتری بدهد. ایجاد کشور مستقل فلسطین، یکی از شروط طرح سعودی بود.
سعودیها به دلیل ترس از تهدیدات اتحاد جماهیر شوروی، ایران و کشورهای رادیکال عربی، علاقه زیادی به خنثی کردن و حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین داشتند، اما در نهایت به در بسته خوردند.
بیست سال بعد، عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود، برادر ملک فهد، ابتکار صلح جدیدی را ارائه کرد که در ازای خروج اسرائیل از سرزمینهای اشغالی، عادیسازی کامل با کشورهای عربی را پیشنهاد میکرد. این ابتکار که بعداً توسط اتحادیه عرب اصلاح شد، از سوی دولتهای پی در پی اسرائیل بی پاسخ ماند.
با این وجود، نگرش اسرائیل نسبت به عربستان سعودی دستخوش دگرگونی شده است. اسرائیل اکنون ریاض را به عنوان یک شریک بالقوه در مقابله با ایران میداند. عادی سازی جدید با دو کشور دیگر خلیج فارس و یکی دیگر از اعضای اتحادیه عرب، موانع موجود در ایجاد روابط غیررسمی بین طرفین را از بین برده است.
دشمنی اسرائیل با عربستان سعودی و بالعکس، وحی منزل نیست که نتوان آن را تغییر داد. این نکته مهمی است که باید در مواجهه با تنشهای موجود مدنظر قرار داد.
Azriel Bermant