هرچند داغ شدن مبحث روابط دو ملت ایران و افغانستان با گرایش چگونگی رفتار مردم ایران با اتباع افغانستان در ایران و چگونگی نگاه مردم افغانستان به این رفتار، موضوع جدیدی نیست ولی اخیراً گستردگی بیسابقهای یافته و لغزشگاههائی به همراه دارد.
عامل اصلی این گستردگی، حاکمیت مجدد گروه تروریستی طالبان در افغانستان است و عامل پیدایش این لغزشگاهها وجود سیاست تطهیر طالبان در بخشی از کشور ما میباشد.
به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان در 25 مرداد 1400 موجب مهاجرت میلیونها نفر از شهروندان این کشور به ایران شد زیرا آنها نمیخواهند یا نمیتوانند سیاستهای متحجرانه و تبعیضآلود طالبان را تحمل کنند. طالبان نیز با توسل به سیاست فریب، اعلام کردند ما روش گذشته را کنار گذاشته و متعادل شدهایم.
همین ادعای دروغ باعث شد در کشور ما عدهای فریب طالبان را خوردند و به آنها اعتماد کردند و درصدد تطهیر آنها برآمدند بطوری که مخالفین سیاست تطهیر را مخالفین نظام تلقی کردند و نکته تأملبرانگیز اینکه حالا که با گذشت 8 ماه از به قدرت رسیدن این گروه در افغانستان عملکرد آنها نشان داد که تمام ادعاهایشان دروغ بوده، اصحاب سیاست تطهیر حاضر نیستند دست از این سیاست شکستخورده بردارند و حتی مخالفین این سیاست را به «افغانستیزی» متهم میکنند!
در کشاکش این مباحث و رویدادهائی از قبیل جنایت تروریستی صحن رضوی، دشمنان وحدت دو ملت ایران و افغانستان با سوءاستفاده از فرصت درصدد انجام تبلیغاتی در فضای مجازی برای بدبین کردن دو ملت به همدیگر برآمدند و تا توانستند «ایرانستیزی» را به مردم افغانستان القاء و «افغانستیزی» را به اذهان مردم ایران تزریق کردند تا بلکه بتوانند این دو ملت را به جان همدیگر بیندازند و از آبی که گلآلود میکنند ماهی مقصود را بگیرند. این تلاش مزورانه با هوشیاری مردم دو کشور و همینطور دقت و تأمل دولتمردان ایرانی خنثی و شگردهای بسیاری از فریبکاریهای رسانهای دستاندرکاران آن تبلیغات تفرقهافکنانه برملا شد.
آنچه در این مبحث باقی میماند که باید بسیار مورد توجه قرار گیرد، جدا ساختن حساب گروه تروریستی طالبان از مردم افغانستان است. به راه افتادن سیل مهاجرت از افغانستان به ایران و سایر کشورها بعد از سلطه یافتن طالبان بر این کشور روشنترین دلیل بر اینست که این حکومت مورد قبول مردم نیست. رفتار طالبان با مردم نیز که تشکیل یک حکومت بدون انتخابات و صرفاً با استفاده از قوم پشتون و نادیده گرفتن مذاهب و اقوام دیگر و پایمال ساختن حقوق شهروندی است، همین واقعیت را به اثبات میرساند. بنابراین، طبیعی است که «افغانستیزی» مردود است ولی خود مردم افغانستان «طالبانستیزی» را در دستور کار خود دارند.
نقشه راه مردم و مسئولین ایرانی در تعامل با مردم افغانستان از دوران لشکرکشی شوروی و اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ کاملاً مشخص بوده و اکنون نیز مشخص است. از آن زمان تاکنون، مردم و مسئولین ایرانی همواره از پناهندگان افغانستانی به گرمی پذیرائی کردند و باز هم به همین روش ادامه خواهند داد و تحت تأثیر تبلیغات دشمنان دو ملت و یا تخلفات بعضی از پناهندگان قرار نخواهند گرفت.
آنچه در این میان بسیار مهم است اینست که اصحاب سیاست تطهیر تلاش نکنند شکست این سیاست خود را زیر سرپوش ضرورت تعامل با اتباع افغانستان پنهان نمایند. مردم، گروه تروریستی طالبان و خطرهای این گروه برای همسایگان افغانستان را به خوبی درک میکنند و حساب این گروه تکفیری را از مردم افغانستان جدا میدانند. دولت هم اگر مردمی است، باید همینگونه باشد.