آفتابنیوز : آفتاب: افغانستان به عنوان کشوری در آسیای میانه، سالها در مسیر تهاجم جنگجویانی همچون «اسکندر مقدونی»، «چنگیزخان» و «تیمور گورکانی» قرار داشته که تلاش میکردند از مسیر پر پیچ و خم این سرزمین خود را به هندوستان برسانند و اکنون پس از گذشت سالها هنوز آتش فتنه و کینه در میان قومیتهای متکثر این کشور فروکش نکرده است.
هر چند که در زمانی مجاهدین افغانی میتوانستند به دنبال شکست ارتش سرخ در این کشور، آرامش را به افغانستان برگردانند ولی در این امر موفق نبودند و طالبان با حمایت مادی سرویس اطلاعاتی پاکستان (I.S.I) و تغذیه معنوی مدارس مذهبی این کشور، اسلام رادیکال را بر تمامی این سرزمین مستولی کردند.
اکنون پس از حوادث 11 سپتامبر و سقوط طالبان هنوز خشونت و درگیری همچنان در افغانستان ادامه دارد. هر چند که این درگیری و خشونت، همچون جنگ در عراق افکار عمومی جهان را به خود جلب نکرده است ولی حادترین شکل تروریسم انتحاری در این کشور در حال خودنمایی است تا حدی که طبق آمارهای سازمان ملل متحد 80 درصد قربانیان این خشونت افراد غیر نظامی را شامل میشود. در شرایط حاضر دولت افغانستان، ناتو و نیروهای ائتلاف در افغانستان با شبکههای تروریستی مواجه هستند که تفاوتهای جدی با طالبان سال 2001 میلادی پیدا کرده است. آنان همچون اشباح آموزش دیدهای هستند که از طریق گروگانگیری و انفجارهای انتحاری توانستهاند اولین تجربه فرامنطقهای ناتو را با چالش جدی مواجه سازند.
«محمدیحیی معروفی» سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در ایران طی گفتگو با خبرنگار سرویس بینالملل آفتاب، به تشریح وضعیت فعلی افغانستان پس از سقوط طالبان و نیز نقش ناتو در تامین امنیت در این کشور پرداختهاست.
«محمدیحیی معروفی» درسال1317 هجری شمسی در شهركابل پایتخت افغانستان دیده به جهان گشود، در همان مكانی كه پدرش مرحوم «محمدعثمان پشتون»، نویسنده مشهور و توانای افغانی تلاشهای فرهنگی خویش را آنچنان تداوم بخشید تا حدی که به عنوان رئیس اطلاعات و فرهنگ این کشور برگزیده شد. معروفی جوان تحصیلات خویش را در دانشگاه كابل آغاز نمود و در سال 1342 از رشته حقوق و روابط بین الملل آن دانشگاه فارغ التحصیل شد. وی در بین سالهای 1342 و 1348 شمسی در بخشهای مختلف وزارت امورخارجه از جمله مدیریت حقوق و معاهدات ایفای وظیفه كرد. در سال 1347از سوی وزارت امورخارجه جهت شركت در دوره تحصیلات دیپلماسی عازم استرالیا شد و در سال 1348 شمسی تصدی نمایندگی دایم افغانستان در سازمان ملل متحد را بر عهده گرفت.
معروفی دوران فعالیت خویش در سازمان ملل متحد را فرصتی مغتنم شمرده و تحصیلات خود را در رشته روابط بین الملل در دانشگاه Fairleigh Dickison پیگیری نمود و در سال1351با نمرات عالی Cum Laude این دوره را به اتمام رساند. وی در سال 1360 همراه خانواده خود افغانستان را ترك کرد و به عنوان مهاجر در كشور سویس سكنی گزید. در همین دوران به عنوان كارمند سازمان بینالمللی مهاجرت IOM مشغول به کار شد. معروفی در بدو برقراری نظام جمهوری اسلامی در افغانستان، به عنوان مشاور در امور بینالملل رئیس جمهور تا سال1383ایفای وظیفه کرد. وی پس از مدتی به عنوان سفیركبیر افغانستان در کشورهای نایروبی و نیز سفیرغیرمقیم دركشورهای سوادن، فنلاند، دانمارك و ایسلند تصدی نمایندگی دستگاه دیپلماسی کشور افغانستان را بر عهده داشت تا اینكه در سال1386به عنوان سفیركبیر و نماینده فوق العاده کشورافغانستان در جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
آقای کرزای در اردیبهشت ماه سال جاری در گفتوگو با روزنامه نیویورک تایمز ضمن انتقاد از دستگیری هواداران طالبان، این روش را مایه دلسردی هواداران این گروه برای تحویل سلاحهای خود دانست. استراتژی آقای کرزای تا چه اندازه به خلع سلاح هواداران طالبان کمک کرده است؟
منظور آقای کرزای این نبود که افرادی که در تروریست و کشتار دست دارند دست از تعقیب و دستگیری آنها برداشته شود. بلکه منظور ایشان این بود که هر کسی که با طالبان تماس زیادی داشته ولی در عملیات آنها حضور ندارد نبایستی دستگیر شود. به همین دلیل در افغانستان کمیسیون آشتی تشکیل شده است و تاکنون نیز این روش موفقیت آمیز بوده است. در واقع هدف اصلی تشکیل این کمیسیون عبارت است از تلاش برای جلوگیری از مخالفت طالبان با اصول مملکت محسوب میشود از این طریق آنها میتوانند به عنوان یک شخص عادی در پارلمان و دولت فعالیت داشته باشند و از حقوق خودشان استفاده کنند. معتقدم که این روش تا به امروز بسیار موفقیتآمیز بوده است و بسیاری از نیروهای طالبان سلاحهای خود را کنار گذاشتهاند. اکنون آنها به عنوان یک شهروند افغانی از تمام امتیازهای لازم میتوانند استفاده کنند بدون اینکه برای آنها مشکلی ایجاد شود.
در شرایطی سال گذشته پیشنهاد تشکیل کمیسیون مصالحه ملی در افغانستان توسط سنای این کشور به تصویب رسیده است که آن را نمونهای از کمیسیون مصالحه ملی در آفریقای جنوبی و تاجیکستان میدانند تا چه اندازه این الگوها با شرایط کنونی افغانستان تطبیق دارد؟
اکنون عده زیادی از مردم که با طالبان همکاری میکردند و جزء سازمان آنها محسوب میشدند با درک توسعه و پیشرفتهایی که در افغانستان به وقوع پیوسته است توانستهاند از این فضای آشتی استفاده کنند و به صورت آزادانه به این فرآیند ملحق شوند. البته الگوی آفریقای جنوبی در شرایطی مطرح شد که مابین دو ملیت در آن کشور درگیری وجود داشت. در واقع تنازع مابین گروههای آفریقایی و افرادی بود که این کشور را اشغال کرده بودند و سیستم آپارتاید را اجرا میکردند به همین دلیل با این روش از اعمال غیرانسانی خودشان ابراز ندامت میکردند ولی در موضوع تاجیکستان دو گروه با هم مخالفت شدید داشتند به همین دلیل از این روش استفاده کردند تا یک دولت ائتلافی تشکیل شود. در افغانستان شرایط متفاوتی حاکم است. افرادی که با این کمیسیون مواجه هستند شهروندان افغانستان محسوب میشوند که از آنها خواسته میشود تا به صلح روی آورند و هیچ نوع شرایطی به آنها تحمیل نخواهد شد. فقط آنها باید اسلحه خود را کنار گذاشته تا همانند یک شهروند افغانی از تمام امتیازهای موجود بهره مند شوند.
کمیسیون مصالحه ملی که سال 1995 در آفریقای جنوبی تشکیل شد یکی از وظایف اصلی آن حقیقتیابی درباره فجایعی بود که در این کشور رخ داده بود تا از این طریق آن افراد از گذشته خود ابراز ندامت کنند. در افغانستان چه حقیقتیابی باید صورت گیرد؟
در افغانستان از طریق کمیسیون حقیقتیاب به دنبال ابراز ندامت نیستیم. اکنون شرایط افغانستان از نقطه نظر سیاسی دارای شرایط پایداری است در واقع امروز قانون اساسی، پارلمان و سیستم دموکراسی یک واقعیت در افغانستان است. از آنها میخواهیم که این دستاوردها را درک کنند و واقعیت امروز افغانستان را قبول کنند. در حقیقت ماهیت کمیسیون یک روش برای آشتی است تا این افراد بتوانند به یک شهروند عادی تبدیل شوند.
در شرایطی شما طرح آشتی آقای کرزای را موفقیتآمیز میدانید که بنا به گزارش آقای «مایل مک کانل»، مقام ارشد امنیتی آمریکا که گزارش خود را در اردیبهشت ماه سال جاری به کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا ارائه کرد اعلام شده بود که اختیار بسیاری از نقاط افغانستان در اختیار دولت آقای کرزای قرار ندارد. تحلیل شما از این گزارش چیست؟
با اظهارات این ژنرال آمریکایی موافق نیستم. اکنون در قسمتی از افغانستان شورشیان حضور دارند که این قسمت در همسایگی کشور پاکستان قرار دارد. بنابراین حوادثی که در افغانستان روی میدهد با شرایط پاکستان مرتبط است. این طرح در واقع یک روندی است که باید به مرور طی شود. دولت اعلام کرده است تا از طریق مذاکره، مسائل بین دولت و افراد طالبان که آشوبگری و مخالفت میکنند به مرور حل شود.
شما تحلیل آقای کرزای که تهدید اصلی افغانستان وجود پایگاههای القاعده و طالبان در پاکستان است تایید می کنید؟
بله. اکنون طالبان خود را پاکستانی میدانند. معتقدم که جریان طالبان با حمایت در پاکستان ایجاد شدهاست البته قبول دارم که قسمت زیادی از آنها افغانی هستند ولی این افراد توسط پاکستان وارد افغانستان شدهاند. به هر حال در شرایط فعلی اعلام میکنیم که میخواهیم رابطه دوستانهای با کشور پاکستان داشته باشیم. البته باید این نکته را در نظر گرفته شود که همسایه ناآرام، تاثیر سویی بر شرایط سایر همسایگان خواهد گذاشت و ما نمیخواهیم این اشتباه آنها را دوباره تکرار کنیم. به همین دلیل میخواهیم در پاکستان ثبات وجود داشته باشد. امیدواریم که پاکستان این منبع شورش را کنترل کند که این موضوع نیز مورد تقاضای جمهوری اسلامی و نهادهای بینالمللی هم قرار دارد.
ناتو پس از اولین حضور فرامنطقهای خود به پاکستان میخواهد تا حضور موفقی را تجربه کند در شرایطی که منبع اصلی فتنه را مدارس دینی داخل پاکستان معرفی میکنید چرا ناتو با این پایگاههای القاعده برخورد نمیکند؟ دو عامل اصلی در این زمینه موثر است. یکی عامل عدم استقرار ثبات سیاسی در داخل پاکستان است که برای برطرف شدن آن باید در این مورد مابین گروههای مختلف تصمیمی گرفته شود و نکته دیگر این است که باید در پاکستان یک دولت دموکراتیک حضور داشته باشد. نباید به این مساله از دیدگاه نظامی و یا نفوذ آنها به سایر کشورهای همسایه نگاه شود بلکه آنها از طریق همکاری با همسایه خود بهتر میتوانند این مشکلات را برطرف کنند.
هفته قبل روزنامه پیمان چاپ افغانستان طیمقالیهایی به این نکته اشاره کرده بود که دولت آقای کرزای فقط با یک جناح خاص سیاسی در داخل پاکستان ارتباط برقرار کرده است و برای کنترل تاثیر مدارس دینی پاکستان، آقای کرزای باید با تمامی جناحهای پاکستانی وارد مذاکره شود. آیا این تحلیل را قبول دارید؟
من با مطالب این روزنامه موافق نیستم. اگر به خاطر داشته باشید آقای کرزای همیشه سعی میکند با تمام گروههای موجود در پاکستان تماس داشته باشد. اکنون با حکومت فعلی پاکستان و سایر گروهها در تماس هستیم. باید به یاد داشته باشید که آقای کرزای سه ساعت قبل از اینکه خانم بوتو ترور شود در پاکستان با ایشان دیدار کرده بود در واقع قبل از اینکه حزب مردم در پاکستان به قدرت برسد ما با آنها ملاقات داشتهایم. حتی در زمانی که دولت آقای گیلانی به قدرت رسید آقای کرزای طی تماس تلفنی اظهار آمادگی کرد که در مورد مشکلات مشترک از قبیل مبارزه با تروریسم مذاکره داشته باشند.البته آقای مشرف نیز در جریان این ملاقاتها قرار دارد.
آقای کرزای در 6 سپتامبر سال 2006 با دبیرکل ناتو اعلامیه همکاری بلندمدت ناتو و افغانستان را امضاء کردهاند اکنون پس از گذشت دو سال از این اعلامیه همکاری، نقش ناتو را در کنترل موج خشونت و تثبیت شرایط موجود چگونه ارزیابی میکنید؟
همکاری با ناتو بر روی اصولی استوار است و به هر شکلی این همکاری انجام نمیشود. این اصول عبارت است از مبارزه با تروریسم، برخورد با شورش و نیز مبارزه با مواد مخدر که بر پایه گسترش صلح و ثبات در افغانستان استوار است. طبق این اصول نوعی همکاری طرحریزی شده است که اگر به هر کدام احتیاج نداشته باشیم نوع همکاری تغییر خواهد کرد. در واقع اگر دولت افغانستان یقین داشته باشد که ثبات و صلح محقق میشود دیگر به نیروهای خارجی احتیاجی نخواهیم داشت. اکنون پس از روی کارآمدن دولت آقای کرزای، افغانستان در مسیر بازسازی و توسعه مدارس، تجهیز پلیس و ارتش و نیز امور زیربنایی است. باید توجه داشته باشیم که در افغانستان طی چند سال اخیر چندین انتخابات موفق را پشت سر گذاشتهایم و سال آینده انتخابات ریاست جمهوری را پیش روی خواهیم داشت. که همگی این موارد نشان از تلاشهایی است که در این زمینه انجام شده است. اکنون دولت افغانستان به دنبال احیای نیروهای پلیس و ارتش این کشور است و البته در این مسیر پیشرفتهای زیادی داشتهایم.
به گزارش ژنرال رابرت کون، فرمانده عملیات آموزشی نیروهای امنیت افغانستان تا پایان سال جاری تعداد نیروهای ارتش افغانستان به 75 هزار نفر خواهد رسید در چنین شرایطی چرا وزیر دفاع لهستان برای کنترل جاده 300 کیلومتری کابل قندهار 1600 سرباز لسهتانی را مامور حفاظت این جاده می کند؟
باید این نکته را در نظرداشته باشیم که به مرور شاهد حضور نیروهای پلیس و ارتش افغانستان در عملیاتهای گوناگون هستیم البته قدرت پوشش هوایی فعلی افغانستان تا حدی نیست که بتوانیم در عملیاتهای هوایی حضور داشته باشیم. در چنین شرایطی وقتی صحبت از اعزام نیروهای نظامی لهستان، ایتالیا و یا سایر کشورها به افغانستان میشود به این معنی نیست که آنها خودشان تصمیم گرفته باشند که نیرو وارد کنند. در واقع تمام این نیروهایی که به افغانستان اعزام میشود تحت پوشش سازمان ملل متحد قرار دارد. یقین دارم که اگر شرایط در افغانستان به نحوی باشد که احتیاج به اعزام نیرو نداشته باشیم سازمان ملل متحد مصوبه اعزام نیروهای خارجی به افغانستان را تمدید نخواهد کرد. در واقع تمام عملیاتهایی که در افغانستان صورت میگیرد بر اساس توافق نامههایی است که در سازمان ملل تصویب شده است. به هر حال فکر نمیکنم که نیروهای لهستانی خودسرانه وارد این منطقه شوند. در حقیقت آنها نقش پشتیبانی و حمایت از سربازان افغانستان را برعهده دارند و به این شکل نیست که کنترل جادههای افغانستان دراختیار قوای خارجی باشد.
یکی از تحلیلهایی که از سوی کارشناسان مطرح میشود این است که به دلیل عدم موفقیت ناتو در افغانستان، شاهد عدم حضور این نیرو در جنگ عراق بودیم. تحلیل شما درباره این موضوع چیست؟
با این بحث موافق نیستم. نانو یک موسسه بینالمللی است که زیر پوشش سازمان ملل متحد در افغانستان فعالیت میکند اگر به شکل درستی به مشکلات منطقه نگاه کنیم ناتو میتواند امروز موفق باشد ولی فردا موفقیتی نداشته باشد. اکنون مشکل اصلی که آن مواجه هستیم موضع تروریسم است باید پرسید که آیا تروریسم در کشورهای همسایه افغانستان از بین رفته است؟ آیا تروریسم از منطقه از بین رفته است؟ باید قبول کنیم که در مقابل مبارزه با تروریسم هنوز پیش رفتی نداشتهایم به این دلیل که هنوز جریان تروریسم وجود دارد. باید این سئوال را در نظر داشته باشیم که اگر اکنون نیروهای ناتو در افغانستان حضور نداشتند در این کشور شاهد چه وقایعی بودیم؟
در صورت موفق بودن ناتو و تامین امنیت در این کشور نباید شاهد ترور آقای کرزای در یکی از مراسمهای رسمی با تدابیر شدید امنیتی باشیم. آیا این حادثه به معنی عدم وجود امنیت در افغانستان نیست؟
ترور مسئلهای است که درمورد رهبران و شخصیتهای سیاسی همه کشورهای جهان وجود دارد. توطئه بر علیه رهبران سیاسی ایران نیز سابقه دردآوری داشته است. البته باید توجه داشته باشیم که آنها در افغانستان موفق نبودند و این یک موفقیت محسوب میشود. تحقیقات در این زمینه در حال انجام شدن است. با توجه به دموکراسی که در افغانستان به وجود آمده است حقایق پوشیده نمیماند و پس از مشخص شدن نتایج آن از طریق تلویزیون و یا حتی اینترنت اعلام خواهد شد. به دلیل اینکه این مسئله ابعاد ملی دارد و حق مردم است که از حقایق مطلع شوند. هر چند که افرادی که در داخل ارگانهای دولتی در این توطئه نقش داشتهاند دستگیر شدهاند ولی سوالی که باید مطرح کرد این است که آیا این توطئه به طور کامل داخلی بوده است؟
آیا ممکن است گروههای تروریستی که در داخل پاکستان حضور دارند در این ترور نیز نقش داشته باشند؟ همیشه این احتمال وجود داشته است به این دلیل که تروریسم منحصر به افغانستان نیست به عنوان نمونه فرد الجزایری که احمدشاه مسعود را ترور کرد از کشور بلژیک آمده بود و حتی هویت افغانی نداشت.
شما در شرایطی به حضور سایر ملیتها در افغانستان اشاره میکنید که پس از حضور طالبان در این کشور شاهد شکلگیری پدیده «عرب افغان»در افغانستان هستیم اکنون این پدیده در چه وضعیتی قرار دارد؟
من معتقدم که پدیده «عرب افغان» وجود ندارد. تروریستها در همه جای دنیا به دنبال کسب قدرت سیاسی هستند و به همین دلیل برای خود اصولی دارند که از آن جمله میتوان به طالبانیسم و یا القاعدهایسم اشاره کرد. آنها روی عقیدهایی مشخص حرکت میکنند و هر کجا مانعی در مقابل آنها قرار داشته باشد با آن برخورد میکنند آنها فقط «عرب افغان» نیستند بلکه در میان آنها میتوان عرب، افغانی، ایرانی، کلمبیایی و حتی اروپایی را مشاهده کرد.
در شرایطی که تخمینزده میشود درآمد حاصل از تولید مواد مخدر درآمدی بالغ بر 4 میلیارد دلار در اختیار طالبان قرار میدهد به نظر شما چه رابطهای ما بین گسترش طالبان و توسعه بازار مواد مخدر در افغانستان وجود دارد؟
در این میان ارتباط مستقیمی وجود دارد. البته نمیتوانیم تخمین درستی از درآمدهای مواد مخدر داشته باشیم. وقتی نیروی بزرگی مانند ناتو وارد افغانستان میشود به طور حتم نیروهای طالبان نمیتوانند با دست خالی در مقابل آنها مقاومت کنند به همین دلیل باید درآمدهایی داشته باشند تا خرید اسلحه و لجستیک و حمل و نقل را انجام دهند. بنابراین منابع مالی فراوانی وجود دارد که آنها استفاده میکنند که مهمترین این منبع درآمد مواد مخدر است. همین دلیل باعث شده است تا بازار مواد مخدر در جهان توسعه پیدا کند و این پولها در جنگ از طریق پولشویی در اختیار آنها قرار گیرد. در چنین شرایطی فکر میکنم کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان و نیز کشورهای آسیای مرکزی در صف اول مبارزه با مسئله مواد مخدر قرار دارند. به همین دلیل این کشورها باید تصمیمهایی اتخاذ کنند که در سطح منطقه بتواند این مسئله را کنترل کند. همچنین در افغانستان با از بین رفتن بیبندیباری پلیس در حال مبارزه با مواد مخدر است و نیروهای مرزی دو کشور ایران و افغانستان نیز در این زمینه همکاریهای خوبی دارند. اکنون ما منتظر نیستیم که فلان فرد در اروپا یا آمریکا اعلام کند که دیگر تریاک مصرف نمیکند بلکه ما سعی میکنیم در کشورهای خودمان جلوی کاشت مواد مخدر گرفته شود.
یکی از مباحث مهمی که در مقوله کشت مواد مخدر مطرح است سودآوری این محصول است با توجه به وجود فقر و شرایط اقتصادی نامناسب در افغانستان چه برنامههایی را در این زمینه در حال اجرا میباشد؟ کنترل مواد مخدر ابعاد مختلفی دارد. در چند سال اخیر در این زمینه پیشرفتهای زیادی صورت گرفته است و حتی در تمامی سطوح مابین دولتهای ایران و افغانستان در زمینه مبارزه با مواد مخدر همکاری صورت میگیرد و تلاش میکنیم ضمن دادن امتیازهایی، انگیزه تولید کشت مواد مخدر در میان تولیدکنندگان کاهش پیدا کند. البته ابعاد مبارزه با مواد مخدر در همین مورد خلاصه نمیشود به این دلیل که در این روند با باندهای مافیایی و جنایتکاران مواجه میشویم و برای مواجه با آنها باید تصمیمهای مشترکی اتخاذ شود بخصوص اینکه کشورهای ایران، تاجیکستان و افغانستان دارای زبان و فرهنگ مشترکی هستند و میتوانند تلاشهای فراوانی در موارد مختلف از جمله مبارزه با مواد مخدر با یکدیگر داشته باشند.
با افزایش درگیریهای مرزی مابین ایران و افغانستان آیا این تنازع نشان از عدم هماهنگی تعاملات مرزی دو کشور محسوب نمیشود؟
امیدواریم که چنین حوادثی دیگر روی ندهد. همواره کوشش کردهایم که از طریق ارتباط مابین دولتهای دو کشور این مشکلات حل شود از جمهوریاسلامی ایران میخواهیم که این حوادث را پیگیری کند و هنوز درباره این موضوع از طرف ایرانی جواب قانعکنندهایی داده نشده است. اکنون در دولت و پارلمان افغانستان حساسیتهای فراوانی به وجود آمده است و حتی چندین مرتبه از مسئولان وزارت امورخارجه درباره درگیریهای مرزی ایران و افغانستان پاسخ خواسته شده است. امیدواریم که هرچه سریعتر مناسبات دو کشور توسعه پیدا کند و عمیقتر شود تا جمهوری اسلامی نیز با شفافیت بیشتری برخورد کند. در واقع شفافیت اصل مهمی در مناسبات ایران و افغانستان محسوب میشود که باید به این اصل احترام گذاشته شود.
در شرایطی که مناسبات ایران و افغانستان در حال گسترده شدن است از بندر چابهار در ایران به عنوان جایگزین مسیر دبی و کراچی توسط تجار افغانی نام برده میشود. به نظر شما چشمانداز مناسبات اقتصادی دو کشور اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟
در تجهیز مسیرهای ترانزیتی و نیز تعریف تعرفههای تجاری در سطح اکو و گسترش مناسبات ایران و افغانستان توافقهای خوبی صورت گرفته است. اکنون تلاش میکنیم تا مسیر چابهار و خط راهآهن ایران به کمربند افغانستان متصل شود. از این طریق تجار افغانی میتوانند در مسیر چابهار فعالیت داشته باشند. این مسیر در مقایسه با راه سنتی که از کراچی عبور میکند به مراتب نزدیکتر است.
به دنبال تمایل ایران در گسترش تبادلات فرهنگی و اقتصادی ما بین دو کشور شاهد هستیم که به دنبال فشار دولتهای غربی عرضه محصولات فرهنگی ایران در افغانستان با مشکل مواجه شده است به نحوی که نمونهایی کتابهای درسی ایران که برای مدارس افغانستان ارسال شده بود توسط نیروهای غربی جمعآوری شد. چه عواملی در اتخاذ چنین روشهایی موثر میدانید؟ این مطلب واقعیت ندارد. افغانستان یک کشور مستقل است. تمام سیستم حکومت در حال فعالیت است و همگی آنها آزادی عمل دارند. به همین ترتیب در مورد شرایط آموزش و پرورش، تجارت و نیز تعیین مناسبات با سایر کشورها مستقل عمل میکنیم. در مورد ارسال کتابهای درسی، باید این نکته را در نظر داشته باشید که اگر در افغانستان کتب درسی چاپ شود آیا قبول میکنید که این کتابها در مدارس شما توزیع شود؟ باید استقلال کشور افغانستان در نظر گرفته میشد و با هماهنگی دولت در این موارد تصمیم گرفته شود. نمیتوانیم به هر کسی اجازه دهیم که هر کاری که خواست انجام دهد. در افغانستان فرهنگهای مختلفی وجود دارد و به همین دلیل باید سیستمی وجود داشته باشد که جوابگوی نیازهای فرهنگی مردم افغانستان باشد. بر اساس این اصول از هر نوع همکاری فرهنگی استقبال خواهیم کرد.