در حالی که سلامت ذهن از مسائلی است که میتواند با سلامتی انسان در آینده مرتبط باشد، ضربههای روحی و تجربههای ناخوشایند در دوران کودکی میتوانند تاثیر قابل توجهی بر زندگی ما داشته باشند.
به گزارش پایگاه نشریه آیریش تایمز، در همین رابطه، «ترور اسپرات» (Trevor Spratt) استاد در زمینه «تحقیقات در خصوص دوران کودکی» و یکی از مدیران «مرکز دوران کودکی» وابسته به «کالج ترینیتی دوبلین» در ایرلند در این باره گفت: آغاز زندگی ما در سالهای پایانی زندگی بسیار تاثیرگذار است.
او در توضیح این مسئله گفت: تجربههای منفی فراوان در دوران کودکی، تاثیر زیادی بر دوران بزرگسالی فرد دارند. این امر حتی در مورد سلامت جسمانی فرد با افزایش احتمال ابتلا به بیماریهایی مانند دیابت نوع ۲، بیماریهای تنفسی و بیماریهای قلبی، همراه با کاهش چشمگیر امید به زندگی در فرد مشهود است.
وی گفت: اگر شما دوران کودکی خوبی را سپری کرده باشید، احتمالا در طول زندگی نیز از سلامت ذهنی خوبی برخوردار خواهید بود؛ اما با هر تجربه نامطلوبی در فرد، احتمال کاهش سلامت ذهنی وی افزایش مییابد.
او در همین ارتباط گفت: تجارب نامطلوب سبب پدیدار شدن اختلال در رشد و تکامل عصبی فرد میشود. این مسئله با ایجاد اختلالهای عاطفی و شناختی و حتی حضور فرد در جامعه شروع شده است؛ سپس به دوران مدرسه رفتن فرد تسری پیدا میکند. در دوران نوجوانی فرد ممکن است درگیر رفتارهای پرخطری مانند سیگار کشیدن و حتی مصرف مواد مخدر شود و در بزرگسالی و میانسالی ناتوانی و مشکلات اجتماعی برای فرد پدیدار میشوند و در نهایت، داشتن یک طول عمر [سالم]با چالش مواجه میشود.
دعوا کردن والدین
پروفسور اسپرات گفت: تجربیات نامطلوب دوران کودکی همچنین میتوانند خطر زوال عقل را در فرد افزایش دهند. آنچه آسیب زا است، روابط مشکلی زایی است که به روح و روان «کودک در حال رشد» آسیب وارد میکند.
در همین رابطه، دکتر «نیل مولدون» گفت: بی خانمانی، یکی از تاثیرگذارترین آسیبها در دوران کودکی به حساب میآید.
وی همچنین به یافتههایی که که در سال ۲۰۱۹ از سوی دفتر وی منتشر شد، اشاره میکند که نشان میدهند نداشتن حریم خصوصی، وجود مشکلات برای خواب فرد، مطالعه وی، فقدان فرصت بازی در دوران کودکی و نیز وجود مشکلات در حفظ رابطه با خانواده و دوستان میتواند چه آسیبهایی را به فرد وارد سازد.
او همچنین توضیح داد که پژوهشهای روانشناسی نشان داده اند آسیبهای دوران کودکی میتوانند مغز کودک را از طریق تنگتر کردن مسیرهای عصبی تغییر دهند که همین امر نیز سبب تاثیرات طولانی مدت خواهد شد.