«در گزارش این روزنامه که چنین روزی از سال ۱۹۸۶ منتشر شد به ۱۸ مصدوم اشاره میشد و به این که این مصدومان وضعیت جسمانی مناسبی ندارند. این عدد ۱۸، عددی غیر واقعی و عمدا به هدف دروغگویی به مردم جعل شده بود.
همان روز انتشار این گزارش در روزنامه پراودا، گزارشی اداری هم به کرملین برای دبیر کل فرستادند که در آن تعداد بستریها ۱۸۸۲ نفر (۲۴ نفر با حال وخیم) اعلام میشد. در این گزارش اداری آمده بود که ۶۴ نفر از این ۲۴۰ بیمار بدحال کودک هستند. گورباچف که تازه کارش را شروع کرده بود و از همان شروع به کار مدام شعارهایی مثل حقیقت و شفافیت میداد، تصمیم گرفت از پایبندی به شعارهایش برای اطلاعرسانی درباره چرنوبیل چشمپوشی کند. میان دوگانه «شعارهای زیبا» و «عمل به این شعارها» گیر افتاد و مثل رهبران قبلی شوروی، اولی را انتخاب کرد. حتی متفاوت با رویه همیشگیاش به منطقه حادثه نرفت و از آسیبدیدگان عیادت نکرد. در مسکو ماند و حکومتش را برای مخفی نگهداشتن ابعاد واقعی فاجعه بسیج کرد.
به قول ویکتور شبشتین «او که قبلا قول شفافسازی داده بود، درباره حادثه چرنوبیل هیچ تلاش جدی برای شفافسازی نکرد و در عوض، با همدستی دیگر سردمداران کرملین، کاری کرد که مردم و دنیای بیرون از حقیقت ماجرا بیاطلاع بمانند. گورباچف تا ۱۸ روز پس از وقوع حادثه هیچ حرفی درباره آن نزد و موقعی هم که تصمیم گرفت حرف بزند، حرفهایش ملالآور و کلیشهای بود. او گفت شوربختی بزرگی بر ما نازل شده است. اما اطلاعات گمراهکنندهای درباره آمار تلفات حادثه و تلاشهایی که برای کنترل خسارت صورت گرفته بود، داد.»
مصمم بود که این گند بالاآمده را پنهان نگه دارد، اما فاجعه آن قدر بزرگ بود که حتی حکومت کارکشته در پنهانکاری شوروی هم از پس مخفی نگهداشتن آن برنیامد. از سوئد و دانمارک گرفته تا فنلاند و نروژ، افزایش غیر عادی رادیواکتیو در جو را تشخیص دادند و از شوروی درباره منشأ این آلودگی اطلاعات بیشتری مطالبه کردند. این کشورها به پیشگامی سوئد خواهان فشار به شوروی و اعزام گروهی از بازرسان بینالمللی برای بررسی حقیقت ماجرا شدند. مقامات شوروی - از جمله خود گورباچف - بیآنکه چیزی بگویند این خواسته را رد کردند و روی تکرار روایت رسمی خودشان پا فشردند. حتی گورباچف چند روز بعد در سخنرانی دیگری، مطالبه کشورهای اسکاندیناوی را - که رسانههای غربی از آن حمایت میکردند - بازی تازهای در جنگ سرد توصیف کرد و گفت: «غربیها میکوشند با بهراهانداختن یک کارزار شورویستیزانه ناموجه و با توسل به مجموعهای از دروغها، اتحاد شوروی را بدنام کنند.»
حتما برخی رسانههای غربی - و محافل حامی این رسانهها - فاجعه چرنوبیل را فرصتی برای حمله تبلیغاتی به شوروی میدیدند و حتما برای بدنامکردن این حکومت میکوشیدند. اما اصل ماجرا، یعنی رویدادن فاجعهای بزرگ و آسیبهای فراوان به شمار زیادی انسان انکارشدنی نبود و گناه حکومت شوروی با پناهگرفتن پشت مواضع تکراریاش در جنگ سرد بخشیده یا نادیده گرفته نمیشد. بخشیده نمیشد که هیچ، به قول هاروی واسرمن «لاپوشانی و سکوت اولیه باعث مرگ افرادی شد که اگر تمهیدات ایمنی در نظر گرفته میشد، نمیمردند.»