محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در یادداشتی نوشت: برخی رسانههای دولتی و مدافع دولت، در روزهای اخیر و بعد از اجرای طرح جدید یارانهها، هر انتقادی را به معنی خوراک دادن به رسانههای بیگانه معرفی و منقدان را تهدید میکنند و در عین حال بر این نکته که طرح مزبور مورد تایید اکثریت بزرگی از کارشناسان است تاکید میکنند. به علاوه مخالفتها با آن را محدود به چندنفر که اهداف سیاسی دارند، میدانند.
اولا اگر فقط مخالفتخوانیها با طرح اخیر یارانهها به صورت محدود صورت گرفته این همه شلنگتخته انداختن و زبان به تهدید گشودن چه مفهومی دارد؟ اگر فضای عمومی کشور با اجرای قانون همراه است پس بگذارید آن چند نفر هرچه دلشان میخواهد بگویند. مگر به جایی برمیخورد؟! ثانیا اینکه ادعا میشود اکثر کارشناسان اقتصادی، اصلاح نظام پرداخت یارانهها را اجتنابناپذیر میدانند برمبنای کدام نظرخواهی و نظرسنجی است؟
تقریبا تمامی اقتصاددانان نهادگرا که اتفاقا از چهرههای مذهبی و خوشسابقه در انقلاب هستند حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را کلا قبول ندارند. اقتصاددانان لیبرال هم که قاعدتا بهلحاظ نظری باید مدافع طرح باشند درباره زمان و نحوه اجرای آن تردیدهای جدی دارند. بااینحال میتوان گفت بخش قابلاعتنایی از متخصصان، اصلاح نظام یارانهها را قبول دارند که اتفاقا نویسنده این سطور، با دیدگاه آنها همراه است و معتقد است برای به ثمر نشستن این کار باید همگان دست به دست هم دهند و موانع را از سر راه بردارند.
ثالثا از کسانی که از هر نقدی میترسند باید پرسید که آیا این طرح قرار است در سکوت گورستانی و همراه با خفه کردن منتقدان انجام شود؟ کدام تشکیلات جمهوری اسلامی چنین تصمیمی گرفته که با بدیهیترین اصول قانون اساسی، حقوق عمومی، موازین شرعی و سیاسی و رسانهای مغایرت دارد؟
رابعا اجرای طرح جدید یارانهای سخت است. هم برای دولت و هم برای ملت. برای رفع ناگواریهای آن، تنها مسکن موجود، فضای آزاد نقادی است. اگر صداوسیما، هاضمهاش حضور دیدگاههای مختلف را نمیپذیرد... روزنامهها، سایتها، خبرگزاریها و فضای مجازی میتوانند این نقص را جبران کنند. جامعه را با مونولوگ نمیتوان قانع کرد.
حضور رییسجمهور در میدان ترهبار ارزشمند است، اما مگر ایشان هر روز میتواند این کار را تکرار کند؟ این راه سخت را باید با توجیه عالمانه پیمود. فحش دادن به منتقدان و استفاده از شیوههای مسخره و نخنماشدهای از این قبیل که «منتقدان حرف فلان رسانه ضدانقلاب را میزنند»، فقط صورت مساله را پاک میکند. سالهای سال این شیوه را تجربه کردهایم و نتیجهاش همین وضعیت افکار عمومی است.
خامسا به یقین میگویم بسیاری از منتقدان طرح یارانهای دولت سیزدهم، از اکثر حامیان آن متعهدتر، دلسوزتر، انقلابیتر و مسلمانترند. حتی منتقدانی که ممکن است حرفهای تند بزنند، شرف دارند به مجیزگویانی که با دفاع بد، آب به آسیاب ناکارآمدی میریزند. بهعلاوه بسیاری از منتقدان، خط ترمزها و مصلحتها را به مراتب بهتر و دقیقتر میشناسند و میدانند کجا باید ترمز کنند.
همین منتقدانند که برای دولت، فرصت و حتی بالاتر از آن، نعمت هستند. اگر منتقدی بگوید و بنویسد که طرح یارانهای دولت سیزدهم، مردان کارکشته میخواهد و با این وزیر رفاه و وزیر اقتصاد، آقای رییسی به مشکل میخورد، باید دهانش را بست؟ آیا واقعا مدافعان کور دولت اطلاع ندارند و درک نمیکنند که رییسجمهور از ناکارآمدی برخی وزرا چقدر عصبانی است؟ آیا منتقدان، بازکننده راه رییسجمهور برای کنار گذاشتن این افراد ناتوان نیستند؟
سادسا اگر از ناآرامیهایی که پیشبینی میشد به دنبال افزایش قیمت کالاها، در گوشه و کنار اتفاق بیفتد، خبری نبود یا بسیار کمرنگ بود دلیل اصلیاش همین است که منتقدان داخلی اجازه ندادند بازی دست رسانههای آن سوی آب بیفتد. بلکه هوشمندانه فضا را مدیریت کردند و برخورد مناسب عوامل امنیتی- انتظامی نیز تاکنون، از بروز رخدادهای تلخ جلوگیری کرده که جای تقدیر دارد. خدا رحمت کند مرحوم گل آقا را که واژه سوفاف را برای منتقدان استفاده کرد. اگر همین منتقدان نباشند که فشار روانی جامعه را تخلیه کنند حساب دولتیها با کرامالکاتبین است.