سیدمصطفی هاشمیطبا در یادداشتی نوشت: به نظر میرسد اوضاع تصمیمگیری در شرایط فعلی کشور مصداقی برای عبارت «کلاف سردرگم» باشد و بدون آنکه نظمی در بررسیها، اظهارنظرها و تصمیمگیریها وجود داشته باشد، میخواهیم با جملهبندیهای مختلف بهنوعی افکار عمومی را از اصل موضوع منحرف کنیم و به جای اصلاح و تمشیت امور به گذران وقت و سپردن کار به دیگری بپردازیم و علتالعلل همه نابسامانیها را گذشتگان بدانیم و البته که وضع موجود حاصل عملکرد گذشتگان است، ولی به یاد داشته باشیم که وقتی از «گذشتگان» صحبت میکنیم، شامل همه کسانی میشود که در گذشته در مصدر امور بودهاند و نمیتوانیم شخص یا گروه یا برههای از زمان را از این امر مستثنا کنیم. صدالبته از این نوع بحثها و گفتگوها بهاصطلاح آبی گرم نمیشود و چنانچه نظر به اصلاح امور داشته باشیم، باید همه امور و موضوعات را از نظر بگذرانیم و یادداشت برداریم که:
الف- آن موضوع کدام است.
ب- مشکل و ناهنجاری آن امر چیست؟
ج- علت ایجاد مشکل کدام است.
د- راهحل برای رفع مشکل چیست؟
امروزه بدون آنکه به موضوعات پرداخته شود و مصادیق بند الف را بگویند، تنها میگویند «وضع موجود» و، چون مشکل و ناهنجاری را نمیتوانند بیان کنند، علت ایجاد مشکل را گرهزدن اقتصاد به معاهده برجام و عملکردهای آقای حسن روحانی و راهحل مشکل را هم جوانگرایی میدانند. این بدترین نوع برخورد با مسائل و مشکلات جامعه است و تا وقتی مشکلات تحلیل نشده و به دلایل آن پرداخته نشود، راه برونرفت از مشکلات پیدا نخواهد شد. البته قبل از بررسی و تحلیلهای مختلف برای آمادهسازی راهحلها، باید هویت خود را معلوم کنیم. آیا هویت ما هویتی انقلابی در مقابل جریانهای حاکم روز دنیاست یا هویت ما، هویتی محافظهکار و همراه با سیاستهای حاکم در دنیاست.
پاسخ به این سؤال بسیار تعیینکننده است. علیالقاعده از مجموعه بیانات و نوشتههای صریح امام راحل و مقام معظم رهبری مشخص است که هویت ما هویتی انقلابی و در جهت خلاف سیاستهای حاکمیتی دنیاست. در اینجا این سؤال مطرح است که هویت انقلابی چه ویژگیهایی دارد و اینک ما چگونه هستیم؟ اگر اندکی به خود بنگریم، درمییابیم که در سیاستهای خارجی رفتاری همسو با انقلابیگری داریم و البته این رفتار هزینههایی برای کشور ما داشته است. درحالیکه در سیاستهای داخلی و بهویژه سیاستهای اقتصادی، هویتی پوپولیستی، مصرفگرایانه و محافظهکارانه داشتهایم. حکمرانی باید بهصورت صریح و بیواسطه به مردم بگوید که حکومت جمهوری اسلامی حکومتی انقلابی است و نمیتواند با قدرتهای نامشروع جهان کنار بیاید و البته این را هم روشن کند که برخی کشورها مانند مصر با وجود سازش و حتی تسلیم هنوز نتوانستهاند روی پای خود بایستند و اگر برخی کشورها مانند کره جنوبی دست در دست آمریکا شکوفایی اقتصادی دارند، هویت انقلابی را از یاد بردهاند و نیز به مدیریت کارا دسترسی پیدا کردهاند. پس باید صراحتا گفت که حکومت انقلابی در کشور انقلابی چگونه است و به مردم بهصورت روشن نشان داد که نمیتوان رفاه و برخورداری را با ویژگی انقلابی همراه کرد. اشتباه یا تعمدی که دولتهای ایران در عین سیاست انقلابی و تحریمها و مواجهه با استکبار کردهاند، آن است که به مردم دائما وعده رفاه و بهبود معیشت دادهاند درحالیکه باید به مردم گفت که سیاست انقلابی حداقل در کوتاهمدت محرومیت و کمبرخورداری به دنبال دارد و همین برخورداری فعلی مردم هم نتیجه فروش نفت و تبدیل آن به کالای مصرفی بوده و مصرف ثروتهای طبیعی خداداد ایران برای مردم، سرزمین ایران را تکیده کرده است.
طبعا برای یک حکومت انقلابی علاوه بر دشمنان معمولی به دلیل تمهیدات مخرب آنها دشمنان جدیدی خلق میشود و بهخصوص اگر کشورهایی از لحاظ ایده نظری و دینی در مخالفت با آن باشند، دشمنی تشدیدشده جدیدی ظهور مییابد. پس حکومت انقلابی چه از لحاظ سرمایهای و چه از لحاظ انسانی، باید مواظب دشمنان قدیم و خلقالساعه باشد و بخشی از نیروی خود را به اجبار صرف این امر کند.
به اطراف خود نگاه کنیم که عربستان علاوه بر دشمنی ایدئولوژیک و مجوسخواندن ما پیمان استراتژیک با آمریکا دارد. در عراق که حکومتی ناپایدار و چندفرقهای دارد، حتی برخی شیعیان از قبیل شیعیان شیعه انگلیسی رسما علیه ما سلاح از رو بستهاند و مقتدی صدر نیز به نوعی دیگر دشمنی میکند، حال بعثیها و وابستگان عربستان جای خود دارند. کردستان عراق پایگاه اسرائیل شده، همانند بحرین و امارات که در آنجا اسرائیل جاپای محکمی پیدا کرده است. ترکیه که عضو ناتو و ۳۰۰ سال است تحت حکومت عثمانی با ما دشمنی میکند و حکومت فعلی آن هم میراثخوار عثمانی بهعلاوه کارگزار ناتو است. جمهوری آذربایجان هم پایگاه اسرائیل شده است و در غرب کشور طالبان که گردانهای استشهادی خود را به رخ میکشد، از لحاظ ایدئولوژی ما را کافر و محارب میخواند. پس این حکومت انقلابی شیعه مستقر در ایران دارای همسایههای متخاصم است و به آنها نمیتوان تکیه کرد. گذشت ۴۳ سال از انقلاب نشان میدهد که تعارفات دیپلماتیک و لبخندهای ظاهری دو طرف هرگز نمیتواند در گشودن باب دوستی مؤثر باشد.