چند روزی است که ساختمان متروپل فرو ریخته و هر روز بر سنگینی و ابعاد فاجعهبار آن افزوده میشود، این روزها برای همه سوال است که چطور بنایی در این ابعاد با چنین کیفیت حداقلی ساخته شده و جان و سلامت شهروندان را به خطر می اندازد و چند ده خانواده را داغدار می کند؟ چگونه ممکن است ساختمانی شش طبقه باشد و بعد به یکدفعه چهار طبقه دیگر بر روی آن ساخته شود؟!
وضعیت ساخت متروپل، موضوعی است که نمیتوان آن را تنها پشت سازنده و مالک پنهان کرد چراکه قطعا مجموعهای از اتفاقات، جریانات و...پشت تولد ساختمان متروپل بوده است. هرچند که حناچی شهردار سابق تهران معتقد است که در زایش چنین ساختمان هایی، برابر نبودن دخل و خرج شهرداری ها، نقش تعیین کننده دارد و این ساختمان های به مانند متروپل زاییده شهرداری های رانتی یا رانتیر هستند.
پیروز حناچی با بیان اینکه در قانون نظام مهندسی وآیین نامه اجرایی آن ، ساختمان هایی که مساحت آنها بیش از ۲۰۰۰ متر مربع باشد، با حساسیت بیشتری دنبال می شوند و باید توجه بیشتری به آنها شود، میگوید: حالا اگر این ساختمان جنبه عمومی پیدا کنند؛ یعنی مجتمع تجاری یا مال باشند که جمعیت زیادی روزانه به آن مراجعه کند، طبیعتا از حساسیت بیشتری برخوردار است و برای کنترل کیفیت آنها میبایست توجه ویژهای صورت گیرد.
وی میافزاید: در این کنترل ویژه که طبق قانون بخشی از آن در طراحی و نظارت بر اجرا، بر عهده سازمان نظام مهندسی گذاشته شده است و به جهت کنترل مباحث شهرسازی هم مهندس طراح و هم شهرداری وظیفه دارند؛ اما در نهایت شهرداری مسئولیت دارد که نسبت به کنترل ساختمان که در حال ساخت است، نظارت کند؛ البته ممکن است که در میانه راه نظارت عوامل دیگری وجود داشته باشد که مخل این کنترل باشد.
حناچی با تاکید بر اینکه آبادان از مشکلات کلانشهرها برخوردار نیست؛ اما قطعا به مانند دیگر شهرهای میانی با موضوع دخل و خرج در مدیریت شهری مواجه است، میگوید: معمولا هزینههای چنین شهرهایی بیش از درآمد آنهاست و حالا در این میان اگر بخواهیم یک وظیفه اصلی برای شورای شهرها نام ببریم که روح قانون شهرداری ها و قانون تشکیل شوراها هم هست، آن وظیفه، ایجاد تعادل بین هزینه ها و درآمدها در شهرداری است؛ همان موضوعی که تحت عنوان منابع مالی پایدار هم از آن نام می بریم و چون در طول سالهای متمادی، به آن بی توجهی شده، سال به سال این موضوع حادتر و حادتر شده است.
جلب موافقت شهرداری با استفاده از اهرم سرمایههای سنگین و روابط قوی
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: مصداق وضعیت شهرداری های شهرهای کوچک و میانی این بیت از سعدی است که می گوید «به احوال آن کس بباید گریست/ که دخلش بود نوزده و خرج بیست»؛ پس طبیعی است که اگر این مشکل را حل نکنیم مجددا با مواردی مانند متروپل مواجه میشویم؛ یعنی شهردار منتظر است که کسی از در وارد شود و بگوید چنین مجوزی میخواهد و آن مجوز لزوما با طرحهای تفصیلی و طرحهای جامع و طرح هایی که برای شهر تعیین کرده و در شورای عالی شهرسازی تصویب میکنیم، همخوانی ندارد و در چنین شرایطی برای عبور از ضوابط و عدول از آن، پولهای سنگینی از مالکین گرفته میشود که این کار شهرداری تولید رانت خواهد کرد و اینگونه شهرداریها را "رانتیر یا تولید کننده رانت" میگذاریم.
حناچی با بیان اینکه طبیعی است که نمیتوان همه پلاکها و پارسلهای موجود شهر آبادان را مانند متروپل افزایش تراکم داد، میافزاید: اصلیترین وظیفه اعضای شورای شهر، ایجاد تعادل بین ردیفهای درآمدی شهر با هزینههای آن است والبته ایده آل این است که ردیفهای درآمدی از محلهای سالم و پایدار تامین شود و نه به هر قیمتی؛ لذا از آنجا که این اتفاق نمیافتد و چنین کنترلی صورت نمیگیرد و چنین حسابکشی از شهرداریها صورت نمی گیرد و یا کمتر صورت میگیرد ، به مرور، مدیریت شهری تبدیل به قطاری میشود که از ریل خارج شده و در مسیر انحرافی حرکت می کند؛ این در حالی است که مدیریت شهری و شهرداریها باید حافظ منافع شهروندان باشد، ولی به دلایل ذکر شده، در برخی موارد، مأموریت هایش را برعکس انجام میدهد و تصمیماتی میگیرد که به سود منافع شهروندان نیست.
شهردار سابق تهران با تاکید بر اینکه وضعیت نابسامان درآمد و هزینه در نظام مدیریت شهری و بی توجهی به این موضوع آنها را به شهرداریهای رانتیر تبدیل کرده است و یا خواهد کرد، گفتادامه میدهد: در چنین وضعیتی این امکان به وجود میآید که شهرداریها در جریان زد و بند با مالکین و کسانی که سرمایه های درشتی دارند و معمولا ارتباطات سیاسی خوبی هم دارند و قادرند از ابزارهایی مثل کمک به خیریه ها، نظر مسئولین استان را هم جلب کنند، مجوزهایی را صادر کنند که صدورشان به طور طبیعی برای شهروندان عادی امکان پذیر نیست؛ دقیقا مشابه آنچه ما در پروژهای مشابه شاهدش بودهایم.
وی با بیان اینکه جلب موافقت شهرداریهای رانتیر، با استفاده از اهرم سرمایههای سنگین و روابط قوی محقق میشود، گفت: به طور طبیعی برای تمام افراد جامعه و بخصوص برای کسانی که سرمایههای کلان و روابط قوی دارند، نیازمند ذره بین دقیق نظارتی هستیم تا اطمینان پیدا کنیم که این سرمایه مالی کلان و روابط قوی، منجر به تخلفات سنگین نمیشود؛ چراکه وقتی میگوییم در کنترل حاکمیتی همه آحاد مردم ایران با هم برابرند، نمیتوان انتظار داشت با ۲ متر خلافی یک پلاک کوچک برخورد شود ولی با تخلفات سنگین مالکان قدرتمند هیچ برخوردی نشود.
در دوران کسری بودجه، «اسکناس» در مدیریت شهری، «تراکم» است
حناچی با تاکید بر ضرورت برنامه ریزی دقیق برای متعادل کردن دخل و خرج مدیریت شهری به منظور جلوگیری از شکل گیری فساد میگوید: این مشکل تنها برای شهرداری آبادان نبوده و نیست و ممکن است در شهرداری دیگر شهرها نیز رخ دهد. شما ببینید، سازندههای بزرگ در شهرها می دانند که شب عید، شهرداریها میخواهند به تسویه حساب خود با پیمانکارانشان بپردازند و بودجه و پول کافی ندارند؛ خب در چنین شرایطی امکان دارد هر اتفاقی در شهرداری بیافتد و ممکن است در این شرایط شهرداری ها با هر چیزی در ازای تامین نقدینگی و پول به منظور پرداخت دیون شان موافقت کنند و این همان نقطه بسیار خطرناک است.
وی با بیان اینکه در موضوع کسر بودجه ، «اسکناس» در مدیریت شهری، «تراکم» است اظهار میکند: اگر بخواهیم زیربنایی عمل کنیم باید تعادل را به شهرهایمان برگردانیم. اگر شهرداری ها دچار کسری بودجه شوند و دخل و خرجشان با هم جور نباشد تراکم و همه ارزشهای خود را میفروشند؛ بجای آنکه هزینههای جاری خود را کم کنند یا بجای اینکه بر تعداد پرسنل تمرکز داشته باشند. شما ببینید این وضعیت در بقیه شهرهای ایران هم به همین شکل است و طبیعی است که عدم کنترل و نظارت بر این روند، باعث میشود که در هر دوره بر تعداد این نیروها نیز افزوده شود؛ البته در چند سال اخیر وزارت کشور نسبت به این موضوع حساسیت نشان داده ولی کافی نیست و نیازمند حساسیت و دقت بیشتری در این بخش هستیم.
این استاد دانشگاه در مورد شائبه مشارکتی بودن پروژه متروپل با شهرداری آبادان ادامه میدهد: اگر پروژه متروپل مشارکتی هم باشد، شهرداری در یک کار غلط شریک شده است. من همیشه این مثال را میزنم که سه دایره را در نظر بگیرید که هر سه به شکل متعادل همدیگر را قطع کردند و یک مثلث متساوی الاضلاع به وجود می آید که دایره اول حوزه منافع سرمایه گذاران و سرمایه داران است. شهرداری دستگاهی است که همه طرح هایی که اجرا می کند را از محل بودجه خودش اجرا نمی کند و کسانی که سرمایه دارند را تشویق میکند در شهر سرمایه گذاری کنند. معمولا اعضای شهر و مدیران شهری تصمیم میگیرند که یک پروژه اجرا شود.
به گفته وی، دایره دوم حوزه منافع تصمیم گیری شورای شهر و مدیران شهری است و تصمیم می گیرند یک پروژه اجرا شود. دایره سوم حوزه منافع عمومی و بلند مدت شهروندان است. هر جا دو دایره اول با هم همدست می شوند به دایره سوم یعنی حوزه منافع عمومی و بلند مدت شهروندان توجه نمیشود و پروژه های نامتعادل در سطح شهر ساخته میشود؛ پروژه هایی که توجیه منطقی ندارند و برای همسایگان ایجاد مزاحمت میکنند و بدیهی ترین حقوق شهروندی را زیر سوال می برند.
شهردار سابق پایتخت با بیان اینکه اگر موقع دادن مجوز به حوزه سوم توجه نکنند مشکلات زیادی پیش میآید، میگوید: مثلا در همین حادثه متروپل میبینید که به راحتی نمیتوانستند دستگاه های سنگین را برای آواربرداری یا کمک رسانی به آنجا ببرند و این بافت برای چنین بارگذاری طراحی نشده بود.
حناچی با بیان اینکه طراحان این پروژه شعار میدادند که میخواهند چهره شهر آبادان را با پروژههای این چنینی تغییر و مدرن کنند، میافزاید: ساختمانی که در نگاه اول دیده میشود این است که پروژه به لحاظ معماری داخلی، وضعیت جذابی دارد؛ ولی وقتی از بیرون نگاه میکنید، میبینید حداکثر بارگذاری روی یک پلاک در منطقه متراکم است. پروژه هایی که میخواهند چهره شهر را عوض کنند اول باید متعادل شوند؛ مثلا وقتی چنین بارگذاری سنگینی صورت می گیرد باید حداقل از عرض پیاده رو عقب نشینی کند تا سازه قابل درک باشد. به نظر من این انتفاع حداکثر از زمین موجود است و این برای سازندگان سود دارد. حرف من این نیست که سازندگان سود نبرند، ولی سازندگان نباید به تنهایی سود ببرند و شهر هم بایستی از این قضیه سود ببرد و این مانند یک معادله ریاضی میماند.
شهردار سابق تهران ادامه می دهد: این که کجا چقدر بارگذاری می کنید، ارتباط مستقیمی با عرض شریان های شهری و تامین زیرساخت هایی مثل آب، برق، گاز و غیره دارد. در طرح های جامع و تفصیلی به این موارد توجه میکنیم که رعایت قانون و ضابطه را برای همه به شکل یکسان تعقیب میکند. حرفهایی که می زنم شعار نیست و ۳۳ ماه در تهران این کار را کردیم و ۳۳ ماه در اوج کرونا تراکم نفروختیم و با تراکم فروشی شهر را اداره نکردیم و این نشان میدهد که اگر بخواهیم، می شود. البته قدرت مقابله تهران نسبت به شهرهای کوچک بیشتر است. در شهرهای کوچک دولت باید کمک بیشتری بکند و بخش بیشتری از مالیات های محلی را به شهرداری ها اختصاص دهند و به شهرداری ها اجازه دهند که فعالیت بکنند و بابت فعالیت هایشان عوارض بگیرند و بتوانند دخل و خرجشان را یکی کنند. این که میگویم فقط خطابم به دولت نیست؛ باید تعادل بین درآمدها و هزینه ها با دیوان محاسبه شورا به طور کامل و سالم صورت بگیرد و عملکرد آنها هم مورد نظارت دستگاههای نظارتی قرار بگیرد تا از ریل خارج نشود، چون این گونه جاها بسیار مستعد فساد هستند.
حادثه متروپل باید نقطه عطف اصلاح امور باشد
نتیجه ضعیف شدن کنترل آتش نشانی در ساختمانها را باید الان دید
وی می افزاید: حادثه متروپل قطعا میتواند یک نقطه عطف برای اصلاح امور باشد و باید از این حادثه درس بگیریم و به نقاط ضعفمان توجه کنیم. در سال ۱۹۹۹ در ترکیه زلزلهای اتفاق افتاد و حدود ۲۵۰۰۰ نفر کشته شدند و خیلی از زیرساخت ها تحت تاثیر قرار گرفتند و بیش از ۹۵% ساختمان هایی که تحت تخریب شده بودند ساختمان های بتنی بودند و مطبوعات و روزنامه های ترکیه از این به عنوان جنایت پیمانکاران نام بردند. علت این امر کیفیت پایین بتن، ضعف در آیین نامه اجرایی سازههای بتونی و کم کاری و کم گذاشتن پیمانکاران بود. کاری که ترکیه بعد از زلزله انجام داد این بود که بیمه اجباری ساختمان را تصویب کرد. البته بیمه اجباری ساختمان نیازمند بیمههای اتکایی جهانی است که پشت شرکتهای بیمهای محلی قرار بگیرند تا این قضیه به نتیجه برسد چون هیچ شرکت بیمه ای به تنهایی از عهده انجام تعهدات جبران حسارت برنمیآید. ما به سراغ این مکانیزم ها نرفتیم اما باید برویم. هم سیستم کنترلی ما دچار ضعف است و هم شهرداری ها که وظیفه کنترل دارند دچار عارضه اند. این حوادث فرصت هایی هستند که باید کلاه خودمان را قاضی کنیم و مشکلات را حل سازیم. اگر از این حادثه ها درس نگیریم دائم باید شاهد چنین حوادثی باشیم.
حناچی می گوید: معادله ساده است شهرداری منابع نیاز دارد و می خواهد طول پروسه صدور پروانه ساختمانی را کم کند تا تعداد پروانه بیشتری صادر کند و بتواند عوارض بیشتری بگیرد و مثلا اگر برداشتن کنترل آتش نشانی یا ضعیف شدن کنترل آتش نشانی در ساختمان ها منجر به کنترل کیفی ضوابط حریق شود بایستی انتظاری غیر از این داشته باشیم؟ درست است این کنترل پروسه را قدری طولانیتر می کند، ولی نباید این کنترل حذف یا تضعیف شود و بایستی ساز و کار تسریعش فراهم گردد و اگر این مسولیت فقط به شخص مهندس ناظر داده شود، نتیجهاش همین می شود که الان می بینید.
وی می افزاید: حادثه متروپل یک حادثه تلخ بود و خانواده های زیادی داغدار شدند، اما خسارت بزرگ تر این است که از این حوادث درس نگیریم. باید از این حوادث درس بگیریم و نقاط ضعف را جبران کنیم و به یاد داشته باشیم که ساختمان های غیر متعارف که غیر قابل کنترل هستند و یا کنترل قوی در آنها وجود ندارد، در شهرداری هایی که ساز و کار کنترل ساخت چنین ساختمانهایی را ندارند، نباید ساخته شود و دادن پروانه عاقلانه نیست؛ اما در یک کلام علت این که چنین کارهایی صورت میگیرد و چنین ساختمانهایی ساخته می شود این است که دخل و خرج شهرداری یکی نیست و هیچ کس کنترل نمی کند که اساسا چنین پروانهای در اختیارات شهردار بوده و مراحل قانونی را به درستی طی کرده یا نه؟
ساخت و ساز در متروپل به وضوح خارج از قاعده انجام شده
شهردار سابق تهران با تاکید بر اینکه ساخت و ساز در متروپل به وضوح خارج از قاعده انجام شده، ادامه میدهد: این شرایط چه موقعی که شش طبقه بوده و چه بعدا که توافق کردند سه طبقه اضافه ساخته شود، کاملا واضح است. نکته دیگری در مناطق آزاد و مناطق تجاری به وجود آمده که به این قضیه دامن زده و اساسا نظام مدیریت شهری را دچار خلط کرده و این نکته آن است که در منطقه آزاد اروند و برخی از مناطق آزاد دیگر شهر را در منطقه آزاد تعریف کرده اند و به واسطه گران شدن زمین ها در این منطقه، زندگی مردم عادی دچار اختلال شده است؛ این در حالی است که لزومی ندارد یک شهر را به داخل منطقه آزاد ببریم چراکه منطقه آزاد، یک کریدور برای صادرات و واردات کالاست و طبیعی است که باید از شهر جدا باشد. البته مجاورت مناطق آزاد با شهرها نیز عارضه هایی دارد؛ مثلا بندرعباس که یک شهر بندری است و زمین در آن محدود است، یکی از گران ترین شهرهای ایران است و مردمی که در این شهر زندگی می کنند باید هزینه های ناشی از گرانی این مناطق را تحمل کنند و لذا به همین خاطر جزو وظایف حاکمیتی است که در این قضیه هم اثر داشته است؛ یعنی قرار گرفتن آبادان در منطقه آزاد و خلط مباحث حاکمیتی و مدیریت شهری نیز در این قضیه دخالت داشته است.
وی با اشاره به اینکه شهرداری آبادان به واسطه قرارگیری این شهر در منطقه آزاد، به طور مستقل نمیتواند عمل کند، میافزاید: طبق قانون، مناطق آزاد زیر نظر رئیس منطقه آزاد باید عمل کند. مثلا برای کمیسیون ماده پنج که مطمئنم این پلاک کمیسیون ماده پنج نداشته، مسیر دیگری برای آن تدوین کرده اند که ممکن است در شرایط عادی اتفاقی نیافتد ولی در شرایط بحرانی خود را نشان می دهد؛ مثلا شما در همین ساختمان متروپل، با گزارش های نظارتی مواجه هستید که ناظرش یک شخص حقیقی است؛ درحالیکه اساسا این ساختمان در ابعادی بوده که نظارت بر آن از عهده یک نفر خارج است؛ البته با این وجود، ناظر این ساختمان نظرات فنی و ایراداتش به این مجموعه در گزارشات خود به شهرداری را نوشته، اما به جهت روح قانون نظام مهندسی که یکی از وظایفش تنسیق امور مهندسی، کنترل ظرفیت وتعیین حدود صلاحیت نظارت است در این پلاک مخدوش شده است. لذا این انتظاری منطقی است که با توجه به اینکه یک مهندس ناظر به تنهایی قدرت کنترل و نظارت بر این مجموعه را ندارد، لازم بود این نظارت توسط یک مجموعه حقوقی مانند مشاورین یا شرکت هایی که مجموعه ای از دیسیپلین های گوناگون مهندسی را دارند، مورد نظارت و پایش قرار گیرد.
حناچی میگوید: از سوی دیگر نکته حائز اهمیت آن است که کنترل و اجرای صحیح سازه های پیچیده بتونی و سازه های پیچیده مهندسی در شهرهای کوچک تر کار سختی است. به عنوان مثال وقتی می خواهیم در یک سازه اینچنینی، از بتن با مقاومت بالا استفاده کنیم، لازم است که آب مورد استفاده در ساخت بتن، آب عاری از املاح و نمک باشد و نظارت بر این امر، یک موضوع حیاتی است؛ لذا در جاهای دور افتاده که نظارت کمتری بر روند کار امکان پذیر است باید از کارهای پیچیده، حجیم و عجیب و غریب در سازه ها اجتناب کرد، مگر این که مطمئن شویم لوازم کنترل فنی ساختمان به طور کامل موجود است.