«روز خوبی نبود»؛ این تعبیر گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از چهارشنبهِ قطعنامه علیه برنامه هستهای تهران است؛ قطعنامهای که در کمتر از دو سال دوباره در واپسین ساعات جلسه دورهای حکام صادر شد تا برجام را باز هم در اتاق احیا، متصل به دستگاه تنفس اجباری در بیم و هراس نگه دارد. هشدار تهران به آژانس مبنی بر قطع دوربینهای فراپادمانی در سایتهای اصفهان، نطنز و تهران چندین ساعت زودتر از صدور قطعنامه شورای حکام به صحنِ جلسه در وین رسید.
قطعنامه انتقادی به دنبال درخواست «محکومیت» آمریکا و سه کشور اروپایی عضو ۴+۱، تهران را به عدم «شفافیت و پاسخگویی» نسبت به فعالیتهای صلح آمیز هستهای متهم کرده، اما قرار نیست پرونده هستهای ایران را راهی شورای امنیت سازمان ملل متحد کند.
در شب مخالفت روسیه و چین و رای ممتنع هند، لیبی و پاکستان با قطعنامه حکام علیه ایران، موضعگیری واشنگتن چندان سخت و تنشزا نبود. آمریکا ابتدا اعلام کرد، «برای دامن زدن یا تقابل برای اهداف سیاسی» به قطعنامه رای موافق نداده و تأکید کرد به دنبال «تنش» نمیگردد، اما کمتر از ۲۴ ساعت بعد با طرح این پیش شرط که «ایران باید از خواستههای فرابرجامی دست بردارد» اعلام کرد که «رفتارهای ایران به انزوای اقتصادی و سیاسی بیشتر تهران خواهد انجامید و بحران هستهای را تشدید میکند».
سید صباح زنگنه، تحلیلگر مسائل غرب آسیا درباره تبعات قطعنامه مقرضانه آژانس علیه تهران معتقد است: «آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه با این قطعنامهها آب درهاون میکوبند؛ این مسیر کنار گذاشتن برجام به زبان بیزبانی است و هیچ علامت مثبتی برای بازگشت به برجام نخواهد داشت».
به رغم موضع شفاف ایران در پاسخگویی به ابهامات درباره «منشأ پیداشدن مواد رادیواکتیو در سه مرکز هستهای اعلامنشده» و همکاری کامل برای «نمونهبرداری از برخی مراکز هستهای»، ساز ناکوک مدیر کل آژانس انرژی اتمی گمانهزنیها درباره سیاسی بودن مواضع رافائل گروسی و ارتباط آن با سفر اخیر او به تلاویو و دیدار با نفتالی بنت، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و فشار واشنگتن برای تغییر راهبرد آژانس در قبال ایران را تقویت میکند.
گروسی البته پنجشنبه در کنفرانس مطبوعاتی خود یک روز پس از تصویب قطعنامه، سیاسی خواندن اظهاراتش از سوی تهران را «عجیب» خوانده و گفته بود با اینکه «پنجره زمانی محدودی برای بازگشت به برجام وجود دارد و شرایط نیز تنشزا است»، اما او «تمام تلاشش» را برای احیای برجام خواهد کرد.
در این بین اما ناظران بینالمللی از نقش پر رنگ اسرائیل در پرونده هستهای ایران میگویند؛ سیاستهای رژیم صهیونیستی که از یک سو با جنگ داخلی احزاب در پارلمان بر سر قدرت و از سوی دیگر با بیاعتمادی یهودیان به بن بست خورده، و حالا تلاش میکند تا برای جبران حیثیت از دست رفته خود در منطقه چارهای بیندیشد. برای اسرائیل تنها کافی است زاویه دید افکار عمومی برای مدتی معطوف به مسئله دیگری شود؛ زنگنه در این باره میگوید: «لابیهای طرفدار رژیم به دنبال خریدن یک فرصت هستند تا به توافقات داخلی برسند و شاید بهترین گزینه برای آنها ایجاد انحراف و بحران در مسئله هستهای ایران باشد».
تلاشهای تلاویو، ریاض و منامه در منطقه یا لندن، پاریس و برلین در اروپا هیچ یک، از نیاز واشنگتن برای رسیدن به توافق با ایران کم نمیکند؛ چیزی تا آغاز انتخابات درون حزبی کنگره آمریکا و داغ شدن تنور رقابتها باقی نمانده و بایدن و دموکراتهای حامی او به خوبی میدانند که برای ماندن در کورس رقابتها رسیدن به توافقی که روزی ترامپ آن را پاره کرده بود یک دستاورد بزرگ است.
با این همه اما صدور قطعنامه علیه تهران میتواند راه گریز تروئیکای اروپا و آمریکا را برای نرسیدن احتمالی به آنچه آنها توافق معقول با ایران میخوانند باز نگه دارد، اما حتی باز هم در بین ۴+۱ هیچ کدام به اندازه آمریکا به احیای برجام برای ترمیم وجهه آسیب دیده بینالمللی خود نیازمند نیست.
برخی بر این عقیدهاند که حتی رای منفی چین و روسیه به قطعنامه اخیر آژانس نیز نمیتواند پشتوانه دلگرم کنندهای برای ایران باشد؛ حمایتهایی که تنها از دور، دستی بر آتش خواهد بود، اما در مهلکه واقعی یا به قیمت جایگزین کردن دیگر فروشندگان انرژی به جای ایران تمام میشود و یا با پایین آوردن قیمت فروش انرژی به قصد کنار زدن ایران از کورس دیپلماسی انرژی همراه است.
«بحران انرژی و به تبع آن بحران غذا پس از درگیری روسیه و اوکراین کشورها را تشویق میکند که با دست گذاشتن روی نقطه ضعف کشورها در خاورمیانه، امتیازهایی به نفع خود کسب کنند؛ زنگنه تحلیلگر مسائل غرب آسیا همچنین معتقد است: «عدم احیای برجام، کشورهای درگیر در مسئله هستهای ایران را سریعتر به منافع منطقهای خود خواهد رساند».
اما واقعیت اینجا است که نه این قطعنامه اخیر علیه ایران و نه حتی به بن بست رسیدن مذاکرات پس از اعلام تنفس اجباری از زمان آخرین نشستها در وین، هیچ کدام در عمل به زیان ایران نخواهد بود؛ فارغ از اظهارات اخیر وزیر امور خارجه که گفته است ایران «توسعه پایدار اقتصادی» را پر شتابتر از همیشه دنبال میکند و بنابراین «تحریمهای یکجانبه و ظالمانه آمریکا دوامی ندارد»، ایران هنوز یک کارت بازی قدرتمند دارد و آن خود برنامه هستهای است.
هنوز دو بند سوپاپ اطمینان برای زنده نگهداشتن امیدها برای احیای برجام وجود دارد؛ اول الزام غرب برای رسیدن به توافق سریع برای آنچه آنها مهار برنامه هستهای ایران میگویند و دوم بیم آمریکا، اروپا و حتی چین و روسیه از نتیجه پیشرفت هستهای ایران در پی استفاده از سانتریفیوژهای نسل پیشرفته در مراکز هستهای آن هم حالا که دوربینهای ناظر آژانس یکی پس از دیگری در ایران از مدار خارج میشوند.
قطعنامه حالا روی میز شورای حکام، منتظر تصمیم تهران است و تهران اعلام کرده «ذرهای از مواضع خود عقب نشینی نمیکند». رای منفی چهارشنبه شب چین و روسیه به قطعنامه علیه ایران، احتمالاً به معنی وتوی قطعنامه در سازمان ملل در صورت ارسال احتمالی آن به شورای امنیت است با این حال اگر تلاشها برای خروج برجام از بن بست مذاکرات به نتیجه نرسد و اگر کمای برجام باز هم طولانیتر شود، احتمالا اروپا پیش از ارسال قطعنامه به شورای امنیت، مکانیسم ماشه علیه تهران را فعال خواهد کرد و این نه تنها آینده اقتصاد ایران را با چالشی به مراتب بزرگ مواجه میکند، بلکه سیاستهای آمریکا در خاورمیانه و جهان را هم به بحران خواهد کشید.