حمید درخشان، روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: روزنامه ایران در واکنش به پاسخ محمود واعظی به یک سوال در یک گفتوگوی رسانهای، سیاههای از طعن و کنایه و ناسزا را خطاب به دولت سابق منتشر کرده و مدعی شده است که شرایط اقتصادی امروز کشور-نزدیک به یک سال پس از استقرار دولت رئیسی- همچنان نتیجه عملکرد یاران روحانی است. این روزنامه در اقدام عجیب دیگری امروز تصویری قدیمی، خبری جعلی مبنی بر ملاقات روحانی، ناطق نوری و سیدحسن خمینی را منتشر کرده و ادعا کرده «بانیان وضع موجود» به دنبال راه انداختن اعتراضات اجتماعی هستند! این مدل سخیف و نخنما شده از عملیات روانی که با هدف به حاشیه راندن موضوعات مهم مورد توجه مردم انجام میشود، پدیده غریبی در فضای سیاسی کشور نیست، اما در این میان نکاتی شایسته توجه است.
یک- روزنامه ایران اگرچه متصل به بودجه دولتی است و به لحاظ ساختار سازمانی ذیل دولت تعریف میشود، اما از شان و جایگاه یک رسانه ملی برخوردار است. انعکاس دستاوردها و دفاع گفتمانی از دولت مستقر عرفِ نانوشته فعالیت روزنامه ایران است که البته منافاتی هم با ماهیت ملی این روزنامه ندارد. اما تنزل دادن این روزنامه ارزشمند به یک بولتن حزبی و درج مطالب توهینآمیز و شبنامهای علیه دولتهای پیشین جمهوری اسلامی که همگی مستظهر به آراء مردم بودهاند، بدعت نامیمونی است که بعنوان یک نقطه تاریک در کارنامه دولت فعلی ثبت خواهد شد. خوب است عقلای قوم و بزرگترهای رسانهای دولت فکری چارهای کنند و جلوی استمرار این رویه ناصواب را بگیرند.
دو- کنشگری خارج از قدرت و تصدی مسئولیت در درون قدرت، لوازم و اقتضائات متفاوتی دارند. اگر اقتضای اولی روحیه انتقادی است، اقتضای دومی «پاسخگویی» است. جوانانی که قبلا اپوزیسیون دولت مستقر بودند و تند و تیز و بیمحابا از دولتمردان انتقاد میکردند، بعضا امروز در جایگاههای رسانهای منتسب به دولت نیز با همان لحن و سیاق پیشین با مردم و منتقدان سخن میگویند و خب این موقعیت مطایبهآمیزی را در فضای عمومی خلق میکند. تبلیغات یکی از ابزارهای حکمرانی است نه مبنای آن. خطرِ میدانداری پروپاگاندیستها در حکمرانی این است که فکر میکنند، نارضایتی بوجود آمده یک از تصمیم اقتصادی کاملا ملموس در زندگی مردم را میتوان با مجادله با واعظی یا فحاشی به روحانی برطرف کرد یا به حاشیه برد. این یک سوء تفاهم است که میتواند نتایج خطرناکی را برای کشور رقم بزند.
سه- حکایت اقتصاد، حکایت دو دو تا چهارتاست. در آستانه یکسالگی دولت، نمیتوان با شگردهای عملیات روانی یا تکرار شعارهای دوره انتخابات به دنبال اقناع عمومی بود. درست است که توانایی چهرههای رسانهای منتسب به دولت فعلی در جنگ روانی پیش از این در شبهرسانههایی مثل رجانیوز و انبوه اکانتهای فیک توییتری به اثبات رسیده است، اما امروز زنگ حساب است نه انشاء. قضاوت مردم درباره عملکرد دولت در حوزه اقتصاد، با سرمقالهها و گزارشهای روزنامه ایران تغییری نمیکند؛ آنها بر اساس زندگی روزمره، خریدهای سوپرمارکتی و تابلوی قیمت قصابیها و مرغفروشیها در باره وضع اقتصاد کشور داوری میکنند.
چهار- خلق مفهوم «بانیان وضع موجود» ابتکارِ کارگزاران رسانهای دولت رئیسی برای تسری دوقطبی دوران انتخابات به دوره تصدیگری این دولت است. در روزهایی که حتی حامیان سیاسی و بدنه اجتماعی دولت فعلی نیز به دلیل عملکرد ماقبلِ نقد این دولت در حوزه اقتصاد از آن مایوس شدهاند، سرجوخههای دولت در حوزه جنگ روانی – حیف عنوان ژنرال- ظاهرا چاره کار را در این دیدهاند که به آن دو قطبی موهوم بدمند تا دست کم برخی از حامیان گفتمانی دولت را بتوانند پای کار حمایت از دولت در افکار عمومی بیاورند و آب رفته را به جوی بازگردانند. البته که آب در هاون میکوبند و مردم فریب این تکنیکها را نمیخورند. اگر عضویت در شانگهای با سابقه تلاش ۱۶ ساله دولتهای پیشین و واردات واکسنهایی که همگی در دولت قبل ثبت سفارش شده بود، دستاورد دولت فخیمه جناب آقای رئیسی است، چطور انتظار دارید مردم باور کنند گرانیهای اخیر نتیجه عملکرد دولت روحانی است؟ کمی شعور برای مردم قائل باشید.
پنج- درباره عملکرد اقتصادی دولت پیشین حرف بسیار است. کارنامه اقتصادی دولت روحانی در سه مقطع، پیش از برجام، پس از برجام و دوره خروج آمریکا از برجام باید بررسی شود. در دوره اول با وجود تحریمها، عملکرد دولت قابل قبول و حتما بهتر از عملکرد یک ساله دولت فعلی بوده است. در دوره دوم همه شاخصهای اقتصادی رو به بهبود رفته، اما دوره سوم که با هیچ دورهای در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران قابل قیاس نیست، شرایط اقتصادی ناپایدار و نامناسب شده است.
روشن است که قضاوت درباره دوره سوم حتما باید با درنظر گرفتن مولفههای آن، از جمله جنگ اقتصادی همهجانبه علیه کشورمان و شیوع همهگیری کرونا باید انجام شود. دولتی که سران آن بارها پزِ شکست فشار حداکثری آمریکا توسط ملت ایران را دادهاند، آیا نمیدانند این شکست در دوره تصدیگری کدام دولت رقم خورده است؟ وانگهی، کسانی که در گذشته با صدای بلند میگفتند تحریمها نقشی در نابهسامانیها ندارد و همه چیز ناشی از سوء مدیریت است، چرا حالا که خودشان در موقعیت مدیریت قرارگرفتهاند، نابهسامانیها را رفع نمیکنند؟ چطور شده است که با وجود زمامداری مدعیان، در شاخصهایی مثل تورم، قیمت کالاهای اساسی و قیمت ارز، وضعیت به صورت آسانسوری به سمت قهقراء حرکت کرده است؟ البته که دنیا دار مکافات است. در آن زمان بارها و بارها دلسوزان به دولتستیزان گفتند که در بحبوحه جنگ اقتصادی و کارزار فشار حداکثری، القای بیاثر بودن تحریمها، اقدام به تطهیر و تبرئه دشمنان قسمخورده انقلاب از جنابت علیه ملت ایران است، اما خب باید چرخ روزگار میگشت و امروز خودشان در همان موقعیت قرار میگرفتند تا بدانند، وعده خداوند حق است؛ تلک الایام نداولها بین الناس...
منبع: چندثانیه