مسیح مهاجری در یادداشتی نوشت: لاوروف، در تشریح ریشههای جنگ اوکراین گفت: «غربیها به ریاست آمریکا تلاش میکنند از اوکراین به عنوان مامنی برای ایجاد تهدید علیه خاک روسیه و مهار روسیه استفاده کنند.»
وزیر خارجه روسیه در این سخنان، فقط نصف ماجرای جنگ اوکراین را گفته و از سخن گفتن درباره نصف دیگر و مهمتر این ماجرا خودداری کرده است. تنها به قاضی رفتن، رسم همیشگی روسهاست که در سیاستبازی شهره هستند. آقای سرگئی لاوروف هم که با ۵۰ سال فعالیت در سیاست خارجی روسیه و ۱۸ سال عهدهدار بودن مسئولیت وزارت خارجه این کشور به یک سیاستمدار کهنهکار تبدیل شده، طبیعی است که با برجسته کردن یک بخش و جا انداختن بخش دیگر، تلاش کند سیاست جنگافروزی کشورش را در لفافهای پرزرق و برق بپیچد و با یکطرفه به قاضی رفتن، عملکرد دولت متبوع خود را در جنگ اوکراین حق به جانب جلوه دهد و جمهوری اسلامی ایران را نیز همراه و حامی این سیاست معرفی کند.
نیمه مهمتر ماجرای جنگ اوکراین که آقای سرگئی لاوروف آن را عمداً جا انداخته و سایر مقامات روسی نیز این روزها معمولاً آن را جا میاندازند، توسل به حمله نظامی است که با هیچیک از ضوابط بینالمللی منطبق نیست. وزیر امور خارجه روسیه درست میگوید که عملکرد آمریکا و اروپا در سوءاستفاده از اوکراین و همینطور تحریمهائی که علیه روسیه وضع کردهاند برخلاف موازین بینالمللی است، ولی باید بداند که توسل روسیه به تجاوز نظامی علیه اوکراین به جای تلاش برای حل کردن مشکل از طریق دیپلماسی هم برخلاف موازین بینالمللی بوده است.
اگر بنا به مقایسه باشد، اقدام روسیه خطرناکتر بوده و زیانهای بیشتری برای منطقه و جهان به بار آورده است. درست است که گسترش نفوذ آمریکا، اروپا و ناتو به طرف روسیه و سایر کشورهای منطقه پدیدهای خطرناک است، ولی همانطور که در طول چهار ماه جنگ اوکراین مشاهده شده حمله نظامی روسیه به اوکراین موجب پدید آمدن خطرها و زیانهای بیشتر و بزرگتری برای منطقه و بطور کلی برای جهان شده است. تهدیدهائی که از زبان مقامات روسی درباره توسل به بمب اتم شنیده میشود، احتمالاتی که برای منجر شدن جنگ اوکراین به جنگ سوم جهانی داده میشود، مشکلاتی که در زمینه مواد غذائی برای جهان در اثر حمله روسیه به اوکراین پیش آمده و به «جنگ گندم» معروف شده و برجا ماندن دهها هزار کشته از دوطرف و بیخانمان شدن میلیونها اوکراینی فقط بخشی از عوارض تجاوز نظامی روسیه به اوکراین هستند. روسیه میتوانست با خودداری از توسل به حمله نظامی و فعالتر کردن دیپلماسی مذاکره مانع اینهمه خسارت به دو طرف و به جهانیان شود.
درخصوص ایران، این دروغ است که وانمود میشود ایران با جنگ اوکراین موافق است. مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی در چهار ماه گذشته بارها اصل جنگ را تقبیح کردند و با صراحت گفتند روسیه و اوکراین باید از طریق دیپلماسی به تفاهم برسند و جنگ را متوقف کنند. متاسفانه ایران از حمله نظامی روسیه به اوکراین متحمل زیانهای زیادی شده است. درست در زمانی که مذاکرات وین در حال رسیدن به نتیجه بود، روسیه به اوکراین حمله کرد و مذاکرات را با بنبست مواجه ساخت. روسیه برای دور زدن تحریمهای آمریکا و اروپا نفت و گاز و فولاد خود را به چین، امارات و بعضی کشورهای دیگر با تخفیف بالا فروخت و بازار فروش ایرانی این اقلام را کساد کرد آنهم در شرایطی که ایران با تحریمهای ظالمانه آمریکا دست و پنجه نرم میکند و برای حل مشکلات اقتصادی خود به فروش این اقلام نیاز دارد. روسها حاضر نیستند به سران رژیم صهیونیستی که با سرعت در حال گسترش نفود امنیتی، اطلاعاتی و جاسوسی خود در مرزهای ایران هستند حتی یک اخم کنند. با اینحال، لاوروف در چنین شرایطی به تهران میآید و انتظار دارد با یک تمجید لفظی، همراهی ایران با روسیه را تضمین کند. ایران اکنون با تحولات هشداردهنده امنیتی در منطقه و تغییرات تاثیرگذار اطلاعاتی و امنیتی در داخل مواجه است و در چنین شرایطی پرهیز از اعتمادهای یکجانبه از الزامات سیاست خارجی است. روی آوردن به سیاست موازنه بینالمللی، نیاز فوری و ضروری امروز سیاست خارجی ایران است.