آفتابنیوز :
آفتاب- سرویس بینالملل: جامعه جهانی امیدوار است که تحریمهای جدید علیه ایران، این کشور را از برنامه هستهایاش رویگردان کند. آنها به تحریمهای اقتصادی روی آوردهاند، اما آیا این راه چارهساز است؟
از یک سو، آنها به شدت به دیپلماسی فرمولهشده اتکا دارند. «خاویر سولانا» نماینده ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا اخیراً با «منوچهر متکی»، وزیر امور خارجه ایران دیدار کرد تا آخرین پیشنهاد گروه متشکل از شش کشور را به او ارائه دهد. این گروه شامل سه قدرت اروپا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان به همراه چین، روسیه و آمریکا میشود. هدف آن هم همکاری بینالمللی برای تعیین هدف اصلی برنامه هستهای ایران عنوان شدهاست.
در نامهای که او به همراه این بسته پیشنهادی آورد، این گروه عنوان کرده بود که برای ایران به عنوان «یکی از قدیمیترین تمدنهای دنیا» احترامی عمیق قائل است. آخرین امضای صفحه سوم نامه هم متعلق بود به «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه آمریکا بود که؛ متکی میخواست بداند که آیا این امضای واقعی اوست یا کپی شده است. سولانابه او اطمینان داد و گفت که البته که این امضا حقیقی است.
متکی کاغذهایش را جمع کرد، روزنامهنگاران و عکاسان حاضر را به اتاق فراخواند و مراسم انتقال اسناد را با غروری آشکار آغاز کرد، انگار که بگوید: «بفرمایید، این هم نامهای از شیطان بزرگ که شخصاً آن را امضا کردهاند».
از سوی دیگر تهدیدها دارند هر روز بیشتر میشوند. ده روز پیش [از انتشار مقاله] بود که 100 هواپیمای اسراییلی، 1400 کیلومتر آن طرف تر از دریای مدیترانه پرواز کردند. در این پرواز، آنها دقیقاً همان مسافتی را پوشش دادند که فاصله اسراییل تا نطنز است.
کمی بعد متخصصان اسراییلی علناً حرف از ربط احتمالی برنامههای هستهای ایران، سوریه و کره شمالی زدند. آن ساختمانی که اسراییل در سوریه در سپتامبر گذشته بمباران کرد، به اعتقاد و ادعای اسراییلیها برای تولید پلوتونیوم و دادن مواد اولیه تولید سلاح به تهران بوده است. آنها حتی پا را پیشتر هم گذاشتند و گفتند که بین میزان پلوتونیومی که کره شمالی ادعای ساخت آن را داشته و پتانسیل این کشور در تولید این ماده فاصلهای وجود دارد و حتی گفتند که این نشان میدهد که ممکن است بخشی از پلوتونیوم به ایران منتقل شده باشد. نتیجهای که گرفتهاند این است که ایران میتواند تا سال 2010 بمب بسازد.
حرفی که آنها میزنند این است که اگر این کار متوقف نشود، طولی نخواهد کشید که جنگ بعدی در خاورمیانه به راه بیافتد.
اما گزینه جایگزین چیست؟ آیا بخت آن وجود دارد که برنامههای سولانا از سوی گروه شش پیشرفت بزرگی را باعث شود؟ آیا تحریمهای بینالمللی نتیجه مطلوب را خواهد داشت؟ دولت تهران در حال حاضر در حال پرداخت هزینه بالایی برای امتناع از تعلیق غنیسازی و مذاکره است.
آمریکا از سال 1979 تجارت با ایران را ممنوع کردهاست و شورای امنیت سازمان ملل به تحریک گروه شش، سه بار تحریمهای اقتصادی دیگری به ایران تحمیل کرده است. همین اواخر بود که اروپاییها داراییهای ایران را مسدود کردند و سفر برخی سیاستمداران، دانشمندان و مقامات نظامی ایران را ممنوع ساختند.
همه اینها بار سنگینی از تحریم را بر دوش ایران می گذارد. با این حال این سوال همچنان پابرجاست که آیا این تحریمها برای متقاعد ساختن ایران به تعلیق غنیسازی کافی است؟
کم پیش آمده تحریمهای تجاری و مالی موفق باشند، به خصوص در خاور میانه. بعد از اولین جنگ آمریکا با عراق در سال 1991، سازمان ملل 13 سال تحریم به این کشور تحمیل کرد. با این حال صدام حسین تسلیم نشد. البته این تحریمها صدام را به شکلی جدی تضعیف ساخت.
به گفته «برنت اسکوکرافت» مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، صدام بعد از سال 1991 دیگر هرگز نتوانست ارتش خود را به تهدیدی جدی در زمینه نظامی تبدیل سازد و این به دلیل تحریم تجاری بود.
کارشناسان سیاست خارجی دولت «بیل کلینتون» رییسجمهور سابق آمریکا هنوز بر این باورند که تحریمها به شکل خوبی مانع این شدند که صدام تبدیل به تهدید شود، حتی برای همسایههایش.
رژیم صدام در آن هنگام همان اهدافی را داشت که ایران در حال حاضر دارد؛ این که تبدیل به قدرت اول منطقه شود.
با این حال اعتراضات بسیاری هم به تحریم ها صورت گرفته است. وزیر اقتصاد آلمان، «میشاییل گلوس» نامههای خشمگین بسیاری در واکنش به مسدود کردن داراییهای بانک ملی توسط اتحادیه اروپا دریافت کرده است.
«اگینهارد ویتز» رییس یک شرکت که تجهیزات اولیه تولید خطوط لوله را میسازد در نامهای نوشته است: «من وحشتزده شدهام از این که فهمیدم در نتیجه تحریمهای اتحادیه اروپا بر ایران، داراییهای بانک ملی مسدود شده است. این به معنای پایان قراردادهای تجاری با ایران است».
طرفهای قرارداد در ایران بخش بسیار مهمی از تجارت آقای ویتز را تشکیل میدادند. این بیشتر به دلیل احداث خط لوله «نابوکو» بود که قرار است گاز ایران را از سال 2013 به اروپا صادر کند و باعث شود این قاره کمتر از گذشته به گاز روسیه وابسته باشد. ویتز در ادامه نامه آورده است: «این تحریم علیه بانک ملی مجبورمان میکند که به ایجاد شغل در دبی و کویت رو بیاوریم و بعد از طریق این کشورها محصولاتمان را به ایران بفروشیم».
بانک ملی ایران که تحت کنترل کامل دولت قرار دارد بزرگترین بانک تجاری ایران است. این بانک 45 هزار نفر پرسنل دارد و 3000 شعبه در سرتاسر دنیا. مجموع داراییهایش هم 38 میلیارد یورو است.
بسیاری از تجارت آلمان با ایران از طریق این بانک انجام میشود. با وجود محدودیتهای اعمال شده در آلمان، این بانک هنوز به کلی از صحنه خارج نشده است. شعبه مسکو بانک ملی همچنان به معاملات میپردازد و شایعه شده است که معاملات آلمانی هم از این طریق انجام میشود. ملی هفت شعبه هم در امارات دارد که محبوبترین دروازه تجارت با ایران است.
در همین سال 2006، آلمان با 2/5 میلیارد دلار صادرات به ایران یکی از شرکای تجاری کلیدی ایران بود. اما فشار وارد شده از سوی آمریکا در سالهای اخیر تأثیرش را گذاشت و این عدد در سال 2007 به 5 میلیارد دلار کاهش یافت.
مدیران اجرایی بانکهای آلمان به زور و اجبار، ناچار شدند تجارت خود را با ایران کاملاً خاتمه دهند. گاهی حتی آنها در مباحثات رودررو با «رابرت کیمیت» خزانهدار آمریکا قرار گرفتند تا مجبور شوند به این کار تن دهند. اگر آنها سرپیچی میکردند، تهدید میشدند که در آمریکا با مشکلات عظیمی روبرو خواهند شد، به خصوص با کمیسیون معاملات ارزی و وثیقهها (SEC). به همین ترتیب بود که مثلا اسم دویچه بانک از سوی SEC در لیست کمپانیهایی قرار گرفت که در کشورهای حامی تروریسم تجارت انجام میدهند. این لیست در اینترنت منتشر شد.
بانکدارها در مخمصه قرار گرفتند. آنها یا باید قوانین آلمان را زیر پا میگذاشتند (طبق قوانین این کشور شرکتها حق ندارند تحریمهای اعمال شده از سوی کشورهای دیگر را بپذیرند) و یا در تجارتهایشان در آمریکا متحمل ضررهای فراوان و تحریم میشدند. دویچه بانک و آلیانس، غول بیمه آلمان به همراه بانک درسدنر که شرکت تابعه آن است، به سرعت تصمیم خود را به نفع آمریکا و به ضرر ایران گرفتند. کامرزبانک، دیگر بانک بزرگ آلمانی هم در مقابل خواستههای آمریکا سر تسلیم فرود آورد.
آیا میتوان از جنگ دور شد؟
البته بیش از همه این شرکتهای کوچک و متوسط بودند که با بزرگترین مشکلات روبرو شدند. در دو سال گذشته عملاً هیچ تضمینی از سوی دولت برای قراردادهای پرداخت در آینده با ایران داده نشده است. در جواب فشارهای آمریکا، برلین بیمه بدهی برای صادرات به ایران را عملاً به صفر رسانده است.
و ایران؟ این کشور مصمم به حل مشکل تحریمها به نظر میرسد. ایران با عقد قرارداد در کشورهای دیگر سعی در بازسازی تجارت از دست رفته دارد. آنها همچنین طوری رفتار میکنند که گویی جامعه جهانی نمیتواند به آنها آسیبی برساند.
ایران در جواب به افزایش تحریمهای سازمان ملل گفته است: «ایران درخواستی را که از نظر قانونی بااشکال است و از نظر سیاسی قهری است را نه میتواند و نه خواهد پذیرفت».
«مهدی صفری» معاون وزیر امور خارجه ایران در بازدید اخیر خود از برلین خطاب به اروپا گفت: «لطفاً این بازار را از دست ندهید. اگر بخشی از اجزا را تأمین نسازید، آن را از جا دیگری تأمین میکنیم و خیلی سخت بتوانید آن را بازگردانید».
تهران در گامی در جواب تحریمها علیه بانک ملی، داراییهای این بانک را در زمان مناسب از اروپا خارج کرد. کارشناسان ایرانی گزارش میدهند که احمدینژاد به مقامات بانک گفت که 75 میلیارد دلار از این داراییها را از اروپا خارج سازد. ایرانیها حالا قصد دارند بازپسگیری سرمایهها را به عنوان یک سلاح مؤثر نشان دهند.
صفری میگوید: «وقتی میلیاردها دلار از بانکهای اروپایی خارج میکنید، باعث کم شدن پول میشوید و اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار میدهید.»
ایران مدتهاست که رو به شرکای تجاری دیگری در سایر نقاط دنیا آورده است. کشورهای آسیایی هیچ ابایی از در دست گرفتن تجارت اروپاییها ندارند. طبق آمار دفتر تجارت خارجی آلمان، چین از سال 2005 تا حالا حجم تجارت خود با ایران را تقریباً دو برابر ساخته و از 10 میلیارد دلار به 5/18 میلیارد دلار رسانده است. پاکستان و هند هم روابط خود را با تهران گسترش دادهاند و تجارت با امارات عربی متحده از طریق خلیج فارس هم به میزان قابل توجهی رشد داشته است. به علاوه، بسیاری از کشورهای آسیا و اروپا، حتی آمریکا هم با کار کردن از طریق واسطهها تحریمها را توانستهاند دور بزنند. این واسطهها اکثراً در منطقه خلیج فارس قرار دارند.
با این حال، با وجود تلاشهای ایران برای حل مشکل تحریمها، در بعضی جاها تحریمها مؤثر واقع شده است. «سعید لیلاز» اقتصاددان میگوید که بیرون آمدن بانک ملی از غرب اروپا «ضربه سختی بود» و یکی از تبعات آن، «پیچیدهتر و گرانتر شدن» واردات است که تورم را بالا برده. نرخ تورم در ایران در حال حاضر بیش از 20 درصد ارزیابی میشود.
احتمالاً مشهورترین شرکت ایرانی که تحریمها اثر بسیاری رویش گذاشته، هواپیمایی ملی ایران، «ایران ایر» است. بخشی از قطعات یدکی این شرکت تمام شده است. البته آنها میتوانند قطعات لازم را از طریق واسطهها بگیرند، اما اگر نگهداری مناسب از سوی تولیدکنندگان یا تعمیرکاران مجاز انجام نشود، آنها حتی ممکن است اجازه پرواز صادر شده از سوی انجمن بینالملی ترابری هوایی (IATA) را از دست بدهند. بدون این مجوز آنها حق ترخیص کالا از فرودگاههای بزرگ دنیا را نخواهند داشت. ایران ایر حتی بعضی از مسیرهای خود را هم لغو کرده است.
در بخش انرژی هم تحریمها تا حدی مؤثر بودهاند. بعد از سالها محدودیت در تجارت، تولید نفت ایران در حال کاهش یافتن است. بعد از انقلاب سال 1979 تولید نفت ایران از 6 میلیون بشکه در روز به 9/3 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. این در حالی است که ایران از نظر حجم سومین ذخایر نفتی و دومین ذخایر گازی دنیا را در اختیار دارد.
طبق تحقیق دانشگاه جان هاپکینز، اگر تقاضای داخلی افزایش یابد ایران تا سال 2015 دیگر قادر به صادرات نفت نخواهد بود، مگر آن که میلیاردها دلار به سرعت در این بخش سرمایهگذاری شود. اما پیدا کردن سرمایهگذار برای چنین پروژههای بزرگی دشوار شده است، چرا که بانکهای بزرگ غربی دیگر اجازه کار با شرکتهای ایرانی را ندارند.
توسعه میدان گازی پارس جنوبی که ایران در آن با قطر سهیم است یکی از این موارد است. عربها میلیاردها دلار صرف توسعه و فرآوری ذخایر گازی این میدان کردهاند اما در سمت ایران توسعه این میدان بازایستاده است. ماه گذشته بود که شرکت انگلیسی-هلندی «رویال داچ/شل» و شرکت اسپانیایی «رپسول» از این پروژه بیرون آمدند.
با این که تحریمها مشکلاتی برای ایران فراهم کرده، سیاستمداران تهران آن را به عنوان شری اجتنابناپذیر قبول کردهاند و قصد ندارند برنامههای هستهای خود را به کناری بنهند. این رفتار ناشکیبایی را در آمریکا و اسراییل افزایش داده است، و این در حالی است که در این جاها باور به مؤثر بودن تحریم قبلاً هم ضعیف بود.
در بیتالمقدس بحثها از احتمال وقوع حمله به تجهیزات هستهای ایران به سوی این برده شده که چه زمانی این حمله صورت میگیرد. «ایهود اولمرت» نخستوزیر اسراییل ماهها پیش به هموطنانش قول داده است: «اسراییل احتمال هستهای شدن ایران را تحمل نخواهد کرد».
«اسحاق بناسراییل» ژنرال بازنشسته نیروی هوایی این کشور هم گفته است: «ما بیکار نخواهیم نشست تا ایران بمب هستهای بسازد. اگر لازم شد از اجبار استفاده خواهیم کرد».
اما چه زمانی؟ «فلینت لورت» متخصص مسائل خاورمیانه میگوید: «آنها که جنگ نمیخواهند دارند با زمان بازی میکنند». زمانی کافی برای این که رییس جمهور جدید به کاخ سفید برود.
«ریچارد پرل» مشاور «دانلد رامسفلد» وزیر دفاع سابق آمریکا که زمانی به شدت خواهان استفاده از نیروهای نظامی بود هم دید مشابهی دارد. این روزها پرل بیشتر تن به سرنوشت داده تا این که بخواهد مطمئن باشد. او مینویسد: «هفت و نیم سال پیش برنامه هستهای ایران را محکوم کردیم. حالا رییس جمهور بیچاره و ائتلاف او باید بنشینند و ببینند که ایران در حال رسیدن به خط پایان است».
{$old_album_77879}