ساعت از نیمه شب یکشنبه ۵ تیرماه سال جاری گذشته بود که مراسم عروسیشان در ملارد تهران به عزا تبدیل شد. مراسم عروسی در تالار تمام شد و تمام مهمانها مقابل خانه داماد برای رقص و پایکوبی جمع شده بودند. پدر داماد که مردی حدودا ۶۰ ساله است در مراسم عروسی پسرش با اسلحه وینچستر خود تیراندازی میکند آن هم به دلیل رسومی غلط. پدر داماد به خاطر مصرف الکل از حالت عادی خود خارج شده بود و پس از چند شلیک هوایی به دلایلی نامشخص یک تیر هم روی زمین میزند. شلیک تیر روی زمین در ابتدا ۴ نفر را مصدوم کرد که شامل دو کودک و دو نفر دیگر از مهمانان شد. مادر یکی از کودکان نیز در یکی از بیمارستانهای ملارد بستری شده و به شدت وضعیت روحیاش به هم ریخته است. یکی از کودکان که دختری ۱۲ ساله بود در شب حادثه پس از رساندن به بیمارستان جان خود را از دست داد. یک روز پس از این حادثه نیز یکی دیگر از کودکان که ۹ سال داشت در بیمارستان به دلیل شدت جراحات جان خود را از دست میدهد.
مهدی جهانشیری، دادستان ملارد در خصوص این حادثه عنوان کرد که تیراندازی در عروسی شهرستان ملارد در شامگاه یکشنبه منجر به قتل یک کودک ۱۲ساله و زخمی شدن مادر مقتول و دو کودک ۹ و یکساله شد. ساچمههای اسلحه وینچستر به کبد کودک ۹ ساله اصابت کرده بود. به دلیل آسیب شدید به کبد این کودک او به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شده بود که به علت وخامت حال این کودک ۹ ساله او نیز در بیمارستان جانش را از دست داد. پدر داماد در تبعیت از رسمی غلط و در شرایطی که حالت طبیعی نداشته در استقبال از عروس خود با اسلحه وینچستر تیراندازی کرده است. داماد و پدرش به جرم قتل و توقیف سلاحهای بدون مجوز دستگیر شدند. پس از ۴ روز از این حادثه تلخ یکی از آشنایان خانواده عروس و داماد جزییات شب عروسی را شرح میدهد.
تیر آخر روی زمین اصابت کرد
این مرد ۴۵ ساله که نخواست نامش در این گزارش قید شود در خصوص حادثه فوق میگوید: «داماد فرزند دوم خانواده است و حدود ۲۸ سال دارد. یکشنبه شب مراسم خوب و باشکوهی در تالار برگزار شد و وقتی مراسم عروسی تمام شد همه مهمانها به جلوی درِ خانه پدر داماد رجوع کرده و شروع به رقص و پایکوبی کردند. آنها اهل لرستان هستند. تقریبا ده دقیقه به پایان این رقص و پایکوبی مانده بود که پدر داماد اسلحه وینچسترش را پُر کرد و به رسم تیراندازی در مجالس خودشان دو تیر هوایی با لبخند شلیک کرد. حالا نمیدانم اسلحه مشکل داشت یا چه اتفاقی افتاد که سر اسلحه به سمت پایین و رو به زمین گرفته شد و یک تیر در لحظهای که سر اسلحه رو به پایین بود، شلیک شد. پدر داماد رفت اسلحه را دوباره پُر کند که من هم به دنبالش رفتم و گفتم که کافی است زن و بچه مردم میترسند اگر رسم بود که انجام دادی که ناگهان صدای جیغ و فریاد از سوی مهمانها بلند شد. یادم است به پدر داماد گفتم که مراسم به این زیبایی را با این رسم و رسومات اشتباه و غلط خراب نکنید. فکر کنید نزدیک چند دقیقهای مکالمات من و پدر داماد طول کشید و پس از آن بود که صدای فریاد و شیون مهمانها بلند شد. اولش ما بیاطلاع بودیم که این صدا برای چه موضوعی است و فقط میدیدیم چند خانوار از وسط مراسم میدویدند و خارج از محوطهای که همه جمع شده بودیم، میرفتند و ما نمیتوانستیم درک کنیم که چه اتفاقی افتاده است. رقص، پایکوبی و صدای بلند موزیک اجازه نمیداد شرایط بدی که رخ داده بود را متوجه شویم. تیر آخر به سمت زمین بود برای همین هیچ کس فکرش را نمیکرد که به شخصی برخورد کرده باشد چه برسد به اینکه دو نفر کشته شوند. جلوی درِ خانه پدر داماد یک سرامیک وجود داشت برای همین تیر به سرامیک جلو درِ خانه آنها برخورد و کمانه میکند و برمیگردد. تیرهای این اسلحه هم ساچمهای بود و حدود ده، بیست تیر همزمان شلیک شد به همین خاطر چهار نفر زخمی شدند. در ابتدا ما از آمار اطلاعی نداشتیم تا اینکه حدود ساعت ۲ شب با خبر شدیم که دختر ۱۲ سالهای که به او تیر خورده بود در اتاق عمل بیمارستان فوت کرد و به رحمت خدا رفت. این دختر از اقوام عروس بود. دومین کودک که ۹ سالش بود نیز یک روز پس از شب حادثه در بیمارستان فوت کرد. این کودک برادرزاده پدر داماد بود. دو نفر دیگر هم در بیمارستان هستند که یکی از آنها مادر یکی از این کودکان است که وضع روحی مناسبی هم ندارد.»
او در ادامه در خصوص پدر داماد توضیح میدهد: «خاطره خیلی بدی برای عروس و داماد به جا گذاشته شد. جز اشک و شیون و ناله از این عروسی هیچ چیز باقی نماند. آن هم بعد از این همه خنده و شادی و خوشی. خود پدر داماد هم شرایط روحی خوبی ندارد. از بازداشتگاه با من تماس گرفت و گفت که به خانهام برو و درِ آن را گِل بمال. من شرمنده همه مهمانها شدم. ببینید پدر داماد یک مرد ۶۰ ساله است که این همه سال با آبرو زندگی کرد. نمیدانم واقعا چرا یک همچین آدمی باید چنین خطایی انجام دهد. داماد هم در روز دوشنبه بهطور عجیبی دستگیر شد، نمیدانیم چرا او را دستگیر کردند، چون اصلا اسلحه دست او نبود. داماد کنار عروس روی صندلی نشسته بود و از همه جا بیخبر بود. خودش به اندازه کافی داغدار بود که آمدند و دستگیرش کردند. وقتی این سه نفر در بیمارستان بستری شدند دادستان ملارد برای ملاقات با آنها به بیمارستان رفت. خانم اگر خواستید مطلبی بنویسید حتما این جمله را از طرف من قید کنید که ۶۰ سال اعتبار و پاکی و مردمدوستی در یک کفه ترازو و چند جرعه نوشیدن الکل در کفه دیگر ترازو تمام خصوصیات و صفات خوب این مرد را زیر سوال برد.»
تیراندازی در مراسم عروسی و عزا رسمی کهنه و بیاساس است که گاه و بیگاه جانی را به کام مرگ کشانده و خانوادههایی را درگیر زندان و دیه و مشکلات فراوان میکند. آیین کهنه تیراندازی در مراسم شادی به ویژه در مراسم عروسی در میان اقوام مختلف کشور دیده میشود، رسمی که گاهی تیراندازی است و گاهی ترقهبازی و نورافشانی با مواد محترقه. دو روز پس از این حادثه که در مراسم عروسی در تهران رخ داد در ۷ تیرماه در شهرستان باغملک از توابع استان خوزستان سه نفر در پی تیراندازی در یک مجلس عزا مجروح شدند. دادستان عمومی باغملک سهراب لهراب با اشاره به اینکه یک مورد تیراندازی در مراسم عزا در شهرستان باغملک رخ داده است، عنوان کرد که در پی این تیراندازی ۳ نفر مجروح شدند که بلافاصله این موضوع در دستور کار مراجع قضایی و پلیس قرار گرفت. عاملان این تیراندازی شناسایی شدند و دستور دستگیری این افراد صادر شده است. مراجع قضایی و پلیس تا دستگیری آخرین نفر از افراد خاطی مصمم هستند