کد خبر: ۷۷۹۷۳۲
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۳
تجربه‌های شکست خورده

ابهام در مذاکرات برجام/ چرا با مردم صداقت نداریم؟

مردم در سردرگمی هستند که کدام اخبار درباره موضوع مذاکرات احیای برجام درست است. نکته آخر این که چرا در اطلاع‌رسانی‌ها با مردم صداقت نداریم. از اساس چرا باید همیشه اخبار ما با خبر‌های دنیا تضاد داشته باشد. مردم در این سرگردانی‌های اقتصادی و سیاسی باید حرف کدام منبع خبری و چه چهره‌های سیاسی‌ای را باور کنند؟ این سردرگمی تا چه اندازه قرار است سرمایه‌های اعتماد اجتماعی را به یغما ببرد؟
ابهام در مذاکرات برجام/ چرا با مردم صداقت نداریم؟
آفتاب‌‌نیوز :

سید‌مصطفی هاشمی‌طبا، فعال سیاسی در یادداشتی نوشت:‌ در شرایطی که مذاکرات مربوط به احیا برجام در دوحه با اخبار متفاوتی به اطلاع مردم می‌رسد سوال بسیاری از مردم این است که چرا از جانب طرف ایرانی مذاکرات مثبت و دارای دستاورد معرفی می‌شود و از جانب غربی، اخباری از جنس مخالف به گوش می‌رسد. چگونه است که درباره یک دور مذاکره، دو طرف مذاکره‌کننده اطلاعات متفاوتی را بروز می‌دهند و هر کدام از نتایج مختلف و بعضا ضدونقیضی خبر می‌دهند.

از ظاهر امر به نظر می‌رسد که مسئولان ما می‌خواهند خبر منفی به جامعه پمپاژ نکنند به این معنی که حتی اگر روند مذاکرات چندان مثبت نیست و یا حتی افق روشنی مقابل دید مذاکره‌کنندگان برای دستیابی به مسائلی در راستای احیا برجام دیده نمی‌شود، آن‌ها نمی‌خواهند این فضا را به جامعه القا کنند که کار در دست‌انداز است. طرف مقابل مکرر می‌گوید توافقی در دست نیست و با اهداف سیاسی یا حتی ممکن است در برخی موارد غیرسیاسی سعی دارد تاکید کند که از بین رفتن هر آنچه تا اینجای کار و پیش از این به دست آمده بود بسیار محتمل و نزدیک است. این تضاد در اطلاع‌رسانی درباره مذاکرات، اما از چند جهت قابل توجه است:

نخست این‌که اگر ما می‌دانیم شکست خوردن این دور از مذاکرات به نفع ما نیست و مردم نیز مطالبه‌ای جز این دارند چرا تا این اندازه درباره مذاکرات با تعلل رفتار کردیم و بار‌ها در بازه‌های زمانی مختلف بدون توجه به این که فرصت‌ها در حال از دست رفتن است بر طبل بی‌تفاوتی در قبال مذاکرات کوبیدیم. این که امروز سعی داریم به مردم بگوییم دستاورد‌های خوبی از مذاکرات داریم نشان می‌دهد که به خوبی می‌دانیم جامعه خواهان مذاکره و گفتگو با دنیا است و اگر خبری جز این به آن‌ها داده شود باعث ناراحتی می‌شود.

دوم این‌که با این رفتار مشخص است که می‌دانیم بازار به اظهارات ما واکنش نشان می‌دهد. وقتی به خوبی از این مساله نیز مطلع بودیم و هستیم چرا مکررا پیش از این با ادبیاتی صحبت می‌کردیم که آماده خروج از هر توافق و چارچوب جهانی هستیم و حتی هنوز هم مکررا بر طبل خروج از ان‌پی‌تی می‌کوبیم و حتی در نوشته‌های یک روزنامه خاص می‌گوییم همه چیز مرتب است و از اساس نیازی به مذاکره نداریم. مطالعه رفتار‌ها و تحولات اقتصادی سال‌های اخیر نشان می‌دهد، بازار و شاخص‌های اقتصادی از جمله قیمت ارز به خوبی نسبت به اظهارات و خبر‌ها واکنش‌های مثبت و منفی نشان می‌دهند. وقتی این تاثیر را - فارغ از غلط یا درست بودن آن- می‌دانیم که این روز‌ها با احتیاط خبر از دستاورد‌های مثبت مذاکرات می‌دهیم، چرا پیش از این با اظهارات نسنجیده و نابجا بازار را به هم می‌زدیم. چرا به جای این‌که مراقب باشیم تا کار دوباره به رخداد‌های سال‌های دهه ۸۰ نرسد، در قبال یک قطعنامه شورای حکام ادبیات دهه ۸۰ را در پیش می‌گیریم و از بی‌اثر و بی‌ثمر بودن قطعنامه‌ها می‌گوییم؟ این رفتار‌ها با هم در تضاد است و نشان می‌دهد ما نسنجیده حرف می‌زنیم و رفتار می‌کنیم.

مساله دیگر این‌که با این تفاوت در اخبار می‌فهمیم که برای ایران بحث ادامه مذاکرات مهم است. در این شرایط چرا باید برخی از نمایندگان ما در مجلس یا برخی از چهره‌های سیاسی مکرر بحث خروج از ان‌پی‌تی را طرح کنند؟ آیا به تاثیر این ادبیات در مذاکرات واقف هستیم؟ چرا باید در قبال افرادی که در عمر خود آجر روی آجر نگذاشته‌اند، اما تئوری‌های تصمیم‌گیری در عرصه سیاست خارجی می‌دهند سکوت کنیم؟

نکته آخر این که چرا در اطلاع‌رسانی‌ها با مردم صداقت نداریم. از اساس چرا باید همیشه اخبار ما با خبر‌های دنیا تضاد داشته باشد. مردم در این سرگردانی‌های اقتصادی و سیاسی باید حرف کدام منبع خبری و چه چهره‌های سیاسی‌ای را باور کنند؟ این سردرگمی تا چه اندازه قرار است سرمایه‌های اعتماد اجتماعی را به یغما ببرد؟

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین