کد خبر: ۷۸۱۵۶
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۳:۱۷
دریچه نظر، زاویه دید، مرکز نگاه

درنگ‌های تنهایی

آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب- مهدی مطهرنیا:
آشنایان ره بدین معنا برند
در سرای خاص بار عام نیست.
از هزاران در یکی گیرد سماع
زانکه هرکس لایق پیغام نیست.

1- «زاویه دید» در ساخت و پرداخت تمام تولیدات مادی و معنوی بشر از جایگاهی رفیع برخوردار است. اگر از دریچه نگاه «ویلفر دوپاره‌تو» در جایگاه «زاویه دید» بنگریم ، تمام آنچه وی تحت عنوان «مشتقات» می‌داند و آنها را محصول غرایز شش‌گانه با عنوان «ذخایر ثابت» می خواند بر نقطه گره‌ای Nodal Point «زاویه دید» استوار است. از همین رو، تمام فلسفه،‌حکمت، علم،‌ادبیات و شعر و ... متاثر از زاویه دید است.


2- از سوی دیگر در کنار «زاویه دید» مایلم مفاهیم «دریچه نظر» و «مرکز نگاه» را نیز قرار دهم. تاکنون از پنجره‌ای کثیف به منظره‌ای زیبا نگریسته‌اید؛ گروهی از «دریچه نظر» به منظره‌ای زیبا از پنجره‌ای کثیف، مرکز توجه خود را متوجه «پنجره کثیف» می‌کنند و گروهی دیگر به «منظره زیبا» عنایت دارند. اگرچه نظرکنندگانی را می‌توان یافت که از «دریچه نظر» خود، هم پنجره کثیف و هم منظره زیبا را می‌بینند؛ اما تعداد این گروه بسیار اندک است.


3- «دریچه نظر»، «زاویه دید» و «مرکز نگاه» در ارتباطی منطقی با یکدیگر ترسیم‌بخش تصویر ذهنی و تجلی‌بخش خلق هر اثر عینی است؛ که مخلوق خالق و معلول علت‌گذاری به نام «آدمی» در سپهر حیات عینی از خود به جای می‌گذارد. در دوران کودکی، حیاط بزرگ منزل پدری، در شهر کویری کاشان؛ شب هوای تمییز اما گرم، آسمان پر از ستاره بود. باغچه پراز شمعدانی، یک چشم را که می‌بستی و به آسمان می‌نگریستی؛ تصویری را می‌دیدی و چشم دیگر را که باز می دیدی، چشم نخست را باز می‌گشودی؛ منظره‌ای دیگر. اما چشم‌ها مکمل یکدیگرند در نگاه به آسان یا باغچه پر از شمعدانی، فرقی نمی‌کند، لذا در پس هر سه مفهوم فوق «متن نگاه» قرار می‌گیرد. «متن نگاه» ناظر بر بافت ساختاری و منطق نظر حاکم بر «کنشگر فعال» برای فهم است.

4- عصر ما، در دریچه نظر و زاویه دید فرا - مدرنیست‌ها- ،‌عصر گست‌ها و پیوست‌های بی‌بدیل است.عصر فروپاشی فراروایت‌ها «Meta-narratives» رهیافت‌های بزرگ Grand Aproches و گفتمانهای متعالی «Masterdiscourses» عصر هویت‌های کدر و ناخالص «blur identities» مرزهای لرزان و بی‌ثبات، عصر تحلیل از «تمایزات» «differance» مرکزیت‌های متعالی،‌عصر پایان تاریخ و پایان ایدئولوژی، و از جانبی دیگر، عصر ایدئولوژی محوری، جهان شمول‌گرایی، مرکزگرایی، هیمنه‌طلبی، کلام محوری، شبیه‌سازی و ... است،‌ هر کدام از این نگرش‌های گسست‌گرا و پیوست گرا در بطن و متن رهیافت‌ها و راهبردهای نخبگان سیاسی و قدرت‌های مسلط جهان، نهفته است.

5- در بستر و عرصه چنین عصر متلون و چند چهره‌ای، نیاز به بازنگری و بازتعریف مفاهیم و زوایای دید ناظر بر آنها وجود دارد. این تلاش در چهره‌های گوناگون تاریخ از تبار «geneale» بالایی برخوردار است. سالها پیش در دهه‌های پایانی قرن نوزدهم میلادی نیز این مهم چهره‌ نشان داد و ماکس وبر آلمانی از دریچه نظر تعریف شده خویش تحت نام « امعه‌شناسی تفهمی» به طرح مسائلی پرداخت که هم اکنون نیز از استحکام قابل قبولی برخوردار است؛ و در چهره دقایق گفتمانی از متنی به متن دیگر انتقال می‌یابد. مرکز دید وبر بر این نکته تاکید دارد که «میان پیچیدگی نامحدود پدیده بالقوه قابل شناخت و توان نامحدود ما برای شناخت - به لحاظ معرفت شناسانه- تناقض اساسی وجود دارد»؛ محصول چنین تناقضی تکثر و تکثیر «زوایای دید» در «آینه هستی» است.

6- از زاویه دید ماکس وبر (weber.Max 1864-1920) علیرغم «پهلو پدیدگی» دو عرصه سیاستمداری و دیوانسالاری اداری در ساحت سیاست -باید به مرزهای باریک اما پررنگ این دو عرصه از یکدیگر توجه داشت. وبر، بوروکراسی bureaucracy را یک تشکیلات کاملا عقلانی می‌داند که از حداقل ابزار برای رسیدن به هدفی ارزشمند استفاده می‌کند بدین ترتیب دستگاه دیوانسالاری اداری بازوی اجرایی حصول به اهداف ارزشمندی است که در ساحت سیاست؛ هدف‌گذاری شده است و ویژگی اصلی آن «تشویق مردم به همکاری» برای رسیدن به هدف تشکیلاتی تعریف شده برای آن در حوزه سیاست‌گذاری است از اینرو، ویژگی‌هایی چون تقسیم کار، سلسله مراتب آمریت،‌جایگاه اعضا و ... در آن مطرح است.

7- وبر با جداسازی تئوریک این دو عرصه از فعالیت در ساحت سیاست، «مرکز دید» دقیقی را به نمایش گذاشت که تصویرگر عرصه‌های رفتاری با رسالت‌های متفاوت بود:1. «رسالت‌سیاسی» 2.«رسالت دیوانی».
من هم با توجه به نیاز امروز، برآنم که «مرکز دید» خود را در این «زاویه دید» به بعدی دیگر از ابعاد این معنا،‌متوجه سازم و آن هم تفکیک معنادار «سیاست‌دانی» یا «سیاست آفرینی» از «سیاستمداری» است.

8- اگر دستگاه دیوانسالاری محصول پیچیده‌تر شدن هرچه بیشتر و تقسیم کار فزاینده جوامع صنعتی است،‌ و به گفته وبر نیاز به بوروکراسی، برای متشکل کردن شغل‌ها و کارگران، بیشتر و بیشتر احساس می‌شود، با چند لایه شدن این پیچیدگی در عصر فرامدرن امروز و تخصصی‌تر شدن فزاینده و تودرتوی امور مختلف نیاز به یک «دانایی‌سالاری»،‌ در کنار «دیوانسالاری» موجود حس می‌شود. دنیای امروز بیش از هر زمان دیگر و فردا بیش از امروز،‌ عصر برجسته شدن سه مفهموم کلیدی «دانش، دانایی و قدرت» است.

9- به تعبیر چامسکی هر متنی از سه مشخصه برخوردار است: ‌آرایش محتوایی، ‌آرایش شکلی و حلقه ارتباط مدیریتی و یا (sintaxt).

آرایش شکلی در این چارچوب متوجه بوروکراسی یا دیوانسالاری اداری است. بوروکراسی در اینجا ساختاری تشکیلاتی است که به صورت عقلانی طراحی شده تا ارتباطات پیچیده و بغرنج نهادهای یک جامعه پیچیده را برقرار کند.

آرایش محتوایی در این تصویر معطوف به سیاست‌دانی است. سیاست‌دان Policyknower در اینجا اندیشمند، تئوری‌‌پرداز و استراتژیستی مبرز است که به صورت حرفه‌ای ساحت سیاست را مورد بررسی و تعمق قرار می‌دهد.
در واقع سیاست‌دان Policy knower یک سیاست‌شناس political science است. او به سیاست واقعی realpolitik (توجه عالمانه) دارد. «سیاست واقعی/ Real Politik» یک اصصلاح آلمانی است که در انگلیسی؛ سیاست واقعی معنی می‌دهد و به عزم و قصد واقع‌گرایانه برای بررسی سیاست، - به آن گونه که هست و نه آنگونه که آرمانگرایان آرزوی بودن آن را دارند- اشاره می‌کند. سیاست واقعی بیش از هر جا در ارتباط با سیاست خارجی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در عین حال سیاست‌دان، سیاست‌ساز یا سیاست‌آفرین Ploitic Maker است. به منافع ملی و اهداف تعریف شده در گستره «ملت و دولت» و «دولت کشور» (توجه عامدانه) دارد؛ و به مثابه (آرمانهای ملی) به آنها می‌نگرد.

سیاستمدار politicaian بیش از آنکه حکومت کند؛ تلاش دارد با بهره‌مندی از نظرات کارآمد سیاست‌دانان به «مدیریت حکومت» برای رسیدن به اهداف ملی و منافع تعریف شده در حوزه این اهداف نائل آید و با دادن فرمان‌های معطوف به عقلانیت ارزش‌مدارانه – ارزش در اینجا مجموعه ارزش‌های مادی و معنوی را شامل می‌شود- به هدایت دستگاه بوروکراسی به گونه‌ای نائل آید که همگی آنها در چارچوب انجام وظایف سازمانی و تشکیلاتی «رسالت ملی» خود را به انجام رسانند و یا به قولی «نهادینه» گردند. از اینروی سیاستمداران sintaxt هستند که به «مدیریت حکومت» از طریق بهره‌مندی از نظریات تصمیم سازنده، سیاست‌دانان و بهره گرفتن از توان اجرایی دستگاه بوروکراسی می‌پردازند و سکاندار کشتی «نیل به اهداف» با بهره‌مندی «هنرمندانه» از قدرت سخت و نرم «دستگاه بوروکراسی» و قدرت هوشمند و هوشیارانه دستگاه سیاست‌سازِِ مجموعه ی سیاست‌دانان برمی‌آیند.

10- گروه قابل توجهی از «سیاست‌دانان» دچار دگماتیسم نقابدارند. توجیه‌گر خواسته‌ها و اهداف تعریف شده سیاستمداران‌اند، نه «تحلیل‌گر»‌وقایع، پدیده‌ها و پدیدارها،‌ برای روشن‌سازی فضای حرکت و نورپاشیدن بر ساحت سیاست.

به حقیقت هستی امور و واقعیت وقوع آنها نمی‌اندیشند. «حق» ‌را در مقام سنجش با «خواست و تمنای فرادستان» می‌سنجند، نه آنکه فرادستان را به «حقیقت امور واقع» واقف سازند.

این جاست که عرصه خدمت در مسیر انحرافی قرار گرفته و «آگاهانه و ناآگاهانه» خود ساخته یا دیگر پرداخته «خیانت نقابدار» را حیات می‌بخشند. 

درنگ نخست: بارالها،‌ به بلندای ارتفاع،‌ عمق و گستره‌دانانی مصلحت قسم: 

1- دریچه نظر، مرکز نگاه و زاویه دیدمان را به آنچه که تصویرساز عظمت ملی و عزت معنوی‌مان است هدایت فرما.  

2- به سیاست‌دانان ما شجاعت گفتن آنچه که حق می‌دانند عطا نما، و به سیاستمداران ما شهامت پذیرفتن آنچه را که حق می‌یابند.

3- به سیاست‌دانان ما وسعت دریچه نظر،‌ موثر، زاویه دید و مرکز نگاه دقیق ده، و به بوروکرات‌های ما قدرت فزون تر،‌ دقت بیشتر و محبت عمیق‌تر به مردم، به سیاست‌مداران ما ژرفای خرد،‌ عمق‌عشق و جسارت در تصمیم‌گیری هدیه نما. 

آمین یا رب العالمین

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین